به گزارش ایکنا، آیتالله مهدی هادوی تهرانی، استاد درس خارج حوزه علمیه، 9 مهرماه به تفسیر سوره مبارکه حجر پرداخت.
متن سخنان ایشان به شرح زیر است:
در آیه 26 خداوند مسئله خلقت انسان را مطرح و مجدداً در آیه 28 همین بحث را تکرار فرموده است. در سوره حجر آیه 28 فرمود: وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ صَلْصَالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ؛ ولی در سوره مبارکه بقره فرموده است: وَإِذ قَالَ رَبُّكَ لِلۡمَلَـٰٓئِكَةِ إِنِّي جَاعِلٞ فِي ٱلۡأَرۡضِ خَلِيفَةٗۖ قَالُوٓاْ أَتَجۡعَلُ فِيهَا مَن يُفۡسِدُ فِيهَا وَيَسۡفِكُ ٱلدِّمَآءَ وَنَحۡنُ نُسَبِّحُ بِحَمۡدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَۖ قَالَ إِنِّيٓ أَعۡلَمُ مَا لَا تَعۡلَمُونَ. من میخواهم خلیفه و جانشینی برای خودم در زمین قرار دهم؛ در ادامه هم فرمود: وَعَلَّمَ ءَادَمَ ٱلۡأَسۡمَآءَ كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمۡ عَلَى ٱلۡمَلَـٰٓئِكَةِ فَقَالَ أَنۢبِـُٔونِي بِأَسۡمَآءِ هَـٰٓؤُلَآءِ إِن كُنتُمۡ صَٰدِقِينَ ؛ یعنی خداوند به آدم اسامی را آموخت؛ هر اسمی یک مسمی دارد و مقصود از اسماء هم حقایق و کمالات است؛ خداوند در اینجا معلم و آدم متعلم است یعنی انسان این ظرفیت را پیدا کرد که محل تجلی همه اسماء و صفات الهی باشد همانطور که ما در وجود مقدس نبی اعظم(ص) ملاحظه میکنیم.
ملائکه به خلیفهشدن آدم اعتراض کردند و گفتند اینها خونریز و اهل فساد در زمین هستند ولی ما تسبیح و تقدیس تو را میگوییم ولی خداوند فرمود من چیزی میدانم که شما نمیدانید. خداوند اسماء را به آدم آموخت و به ملائکه فرمود شما اسمای الهی را بیان کنید ولی آنها گفتند ما علمی نداریم جز آنچه تو به ما بیاموزی. البته این گفتارها بین خدا و ملائکه، تمثیل است، برخی از مفسران مراد از اسماء را اسامی خمسه طیبه برشمردهاند که به یک معنا درست است زیرا خمسه طیبه تجلی همه اسماء الهی هستند ولی مراد دانستن اسم محمد(ص)، علی(ع) و فاطمه(س) و حسن(ع) و حسین(ع) نیست بلکه مقصود کمالات واقعی است.
در ادامه سوره حجر فرمود: فَإِذَا سَوَّيۡتُهُۥ وَنَفَخۡتُ فِيهِ مِن رُّوحِي فَقَعُواْ لَهُۥ سَٰجِدِينَ؛ مقصود از سجده ملائکه خضوع و خشوع است نه اینکه سرشان را روی کره زمین بگذارند زیرا مادی نیستند. فَسَجَدَ ٱلۡمَلَـٰٓئِكَةُ كُلُّهُمۡ أَجۡمَعُونَ؛ ملائکه همگی سجده کردند زیرا اهل عصیان نبودند و فقط ابلیس سجده نکرد که گفته شد در اینجا استثنای منقطع است. در سوره بقره فرموده است: وَإِذۡ قُلۡنَا لِلۡمَلَـٰٓئِكَةِ ٱسۡجُدُواْ لِأٓدَمَ فَسَجَدُوٓاْ إِلَّآ إِبۡلِيسَ أَبَىٰ وَٱسۡتَكۡبَرَ وَكَانَ مِنَ ٱلۡكَٰفِرِينَ؛ ابلیس استکبار و بزرگی ورزید و او از کافرین بود و در سوره مبارکه اعراف هم فرموده است: وَلَقَدْ خَلَقْنَاكُمْ ثُمَّ صَوَّرْنَاكُمْ ثُمَّ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ لَمْ يَكُنْ مِنَ السَّاجِدِينَ؛ در این آیه هم فرموده است که همه ملائکه سجده کردند مگر ابلیس که از سجدهکنندگان نبود.
خداوند به ابلیس گفت که چه چیزی سبب شد تا تو سجده نکنی و او گفت من بهتر از آدم هستم زیرا من از آتش خلق شدهام و او از گل و خاک آفریده شده است. او خودش معتقد است که من بهتر از آدم هستم و من جن هستم. در مورد جن گفته شد که از آیات قرآن استفاده میشود آنها برخی قدرتهایی دارند که بشر ندارد البته قدرتهایی که در عالم ماده است مانند کارهایی که برای سلیمان میکردند ولی از آیات استفاده میشود که آنها قدرت عقلی انسان را ندارند و به کمالات انسانی هم نمیتواند برسند.
ابلیس به ظاهر نگاه کرد و خاک را پستتر از آتش دانست ولی به قدرت کمالی انسان توجه نداشت؛ در روایات بیان شده است که ابلیس با اینکه شش هزار سال عبادت کرد باز هم به این فهم نرسید که باید در تمام موارد مطیع خداوند باشد و این نشان میدهد که قدرت اجنه در معنویت کمتر از انسان است؛ پیامبر(ص) در 40 سالگی قمری به نبوت رسید و کلا 63 سال سن داشتند و به قاب قوسین او ادنی رسیدند و ابلیس در شش هزار سال به این نرسید که باید عبد باشد. پس انسان کجا و فرشته و جن کجا؛ هیچ فرشته مقربی هم نمیتواند به مقامی که انسان میرسد، برسد.
در سوره حجر آمده است: قَالَ يَـٰٓإِبۡلِيسُ مَا مَنَعَكَ أَن تَسۡجُدَ لِمَا خَلَقۡتُ بِيَدَيَّۖ أَسۡتَكۡبَرۡتَ أَمۡ كُنتَ مِنَ ٱلۡعَالِينَ؛ قَالَ أَنَا۠ خَيۡرٞ مِّنۡهُ خَلَقۡتَنِي مِن نَّارٖ وَخَلَقۡتَهُۥ مِن طِينٖ؛ قَالَ فَٱخۡرُجۡ مِنۡهَا فَإِنَّكَ رَجِيمٞ. خداوند فرمود تو از این مقام باید خرج شوی زیرا به لوازم حضور در عالم بالا ملتزم نبودی. خداوند در سوره مائده به پیامبر(ص) با آن مقام فرمود: يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ ۖ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ ۚ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ. یعنی اگر تو حضرت علی(ع) را به عنوان امام معرفی نکنی همه رسالتت از بین خواهد رفت یعنی اگر یک کار خلاف دستور الهی انجام داده بود، همه اعمالش ضایع بود در حالی که برای افراد معمولی این مقدار شدت و حدت به خرج داده نشده است. تأکید فرمود اگر این کار را نکنی، همه رسالت خود را بر باد دادهای.
ما روحانیت و حوزویها هم باید مراقب باشیم که وضعیتمان با مردم عادی تفاوت دارد و اگر مرتکب خطایی شویم بر ما سختتر خواهند گرفت و چوب بدتری خواهیم خورد.
انتهای پیام