ریشه مشکلات جوامع اسلامی کتمان حق است
کد خبر: 4136262
تاریخ انتشار : ۰۴ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۱۵:۰۰
آیت‌الله فقیهی:

ریشه مشکلات جوامع اسلامی کتمان حق است

استاد درس خارج حوزه علمیه در جلسه تفسیر، گفت: همه اختلافاتی که در جامعه ایجاد می‌شود ریشه در کتمان حق دارد؛ البته برخی افراد از روی عمد مرتکب یکسری کارها می‌شوند ولی عده‌ای هم واقعا بدون عمد و از روی جهالت و عدم تبیین درست یک موضوع با آن مخالفت دارند.

محسن فقیهیبه گزارش ایکنا، آیت‌الله محسن فقیهی، استاد درس خارج حوزه علمیه، 4 اردیبهشت ماه در ادامه مباحث تفسیری سوره مبارکه بقره به تفسیر آیه 176 پرداخت و گفت: اگر امروز فرقه‌های مختلف اسلامی را شاهدیم و جریاناتی به نام وهابیت به نام خدا و پیامبر(ص) جنایت کرده و انسان می‌کشند، ریشه در کتمان برخی حقایق از جمله غدیر دارد. 

متن سخنان این استاد حوزه علمیه به شرح زیر است: ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ نَزَّلَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ وَإِنَّ الَّذِينَ اخْتَلَفُوا فِي الْكِتَابِ لَفِي شِقَاقٍ بَعِيدٍ؛ چرا كه خداوند كتاب [تورات] را به حق نازل كرده است و كسانى كه درباره كتاب [خدا] با يكديگر به اختلاف پرداختند در ستيزه‌ اى دور و درازند. 

در آیات قبل مسئله کتمان مطرح شد و فرمود؛ کتمان بزرگ‌ترین گناهی است که قرآن به شدت آن را نهی فرموده و مرتکبان آن را به عذاب الیم و دردناکی ارجاع می‌دهد. این فرمایش ناظر به واقعیتی است که در جامعه رخ می‌دهد و چون عواقب بدی برای جامعه دارد خدا آن را مذموم دانسته است. (إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ الْكِتَابِ وَيَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَنًا قَلِيلًا أُولَئِكَ مَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ إِلَّا النَّارَ وَلَا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلَا يُزَكِّيهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿۱۷۴﴾)

عوارض زیادی از سوی خداوند بر کتمان بار شده است. این که این همه عوارض و عذاب برای این گناه بیان شده است این پرسش را ایجاد می‌کند که چرا اینقدر مسئله کتمان حق، مهم و گناه بزرگی است؟ مقام معظم رهبری، مسئله جهاد تبیین را بیان فرمودند حقایق را برای مردم بیان کنید لذا کتمان حقایق مبارزه با جهاد تبیین و در برابر آن است لذا حق می‌تواند در فروع دین و اصول دین رخ دهد. 

علت کتمان هم دلایل مادی و گاهی غیرمادی دارد؛ مثلا فرد برای پول ممکن است حقیقتی را کتمان کند و گاهی به خاطر مقام و گرفتن و حفظ آن و گاهی برای شهرت و مقاصد دیگر چنین چیزی رخ می‌دهد.

ممکن است ما در مصادیق حق با هم به اختلاف برخوریم مثلا برخی بگویند حق این است و برخی دیگر هم بگویند حق چیز دیگری است؛ آیا معیاری در این جا وجود دارد که بگوییم حق کدام است؟ خداوند در قرآن کریم فرموده است که قرآن خودش یکی از معیارهاست یعنی قول و موضوعی که با قرآن موافق است حق است و باید آن را اخذ کنیم بنابراین مشکل در فاصله گرفتن از قرآن است.

حق‌طلبی به معنای پذیرش همه دین

اگر برخی حق را نمی‌فهمند و اصل آن را منکر شده و یا نمی‌پذیرند و یا قسمتی از حق را می‌پذیرند و قسمت دیگر را نمی‌پذیرند به خاطر آن است که قرآن را معیار و فصل‌الخطاب قرار نمی‌دهند. یکی از شگردهای برخی افراد به خصوص منافقان این است که برای تاثیرگذاری در مردم، حق و باطل را در هم می‌آمیزند زیرا اگر فقط سخن باطلی به زبان بیاورند خیلی از مردم به راحتی می‌پذیرند ولی وقتی دروغ و سخن درست و حق و باطل آمیخته شد تشخیص آن برای همه مردم ممکن نیست. 

بنابراین کسی حق‌طلب است که همه قرآن را قبول دارد زیرا برخی می‌گویند ما فلان آیه و آیات را قبول داریم ولی آیه دیگری را قبول نداریم ولی زمانی کتمان حق صورت نمی‌گیرد که فرد همه آیات را در کنار همدیگر بپذیرد. نمی‌شود گفت من رحماء بینهم را قبول دارم ولی اشداء علی الکفار را قبول ندارم؛ یا من رحمان و رحیمیت و مهربانی و شفقت خدا و رسول را قبول دارم ولی هر گناهی هم بکنم از عذاب اخروی و دنیوی خبری نیست. یا من قهاریت و جباریت خدا را قبول ندارم ولی رحمانیت و رحیمیت او را قبول دارم.

برخی فقط قسمتی از دین را قبول می‌کنند

اینها همگی سبب می‌شود تا حق از بین برود و فاصله گرفتن از حق هم مراتبی دارد؛ گاهی کسی کاملا مخالف حق است و گاهی مقداری؛ مثلا این افرادی که خیلی از اعمال عبادی دیگر را انجام می‌دهند ولی در حجاب مشکل دارند پذیرفتن برخی و ردکردن برخی دیگر است و نمی‌شود گفت من حجاب را قبول ندارم ولی مابقی عبادات را قبول دارم. برخی هم در پرداخت واجبات مالی اسلامی مشکل دارند و برای رهاشدن از خمس برای آن بهانه می‌آورند. البته اینها به معنای بی‌دینی نیست بلکه نشانه ضعف مرتبه دینی چنین افرادی است. 

همه اختلافاتی که در جامعه ایجاد می‌شود ریشه در کتمان حق دارد؛ البته برخی افراد از روی عمد مرتکب یکسری کارها می‌شوند ولی عده‌ای هم واقعا بدون عمد و از روی جهالت و عدم تبیین درست یک موضوع، با آن مخالفت دارند و جهالتی هم برای یک عده وجود دارد به خاطر کتمان آن حقیقت است و اگر همه کسانی که حق را تشخیص می‌دهند به وظیفه خود یعنی تبیین حق برای دیگران عمل می‌کردند شاهد بسیاری از ناهنجاری‌های اجتماعی نبودیم. اظهارنشدن حق باعث گرماهی بخشی از جامعه می‌شود و یک ناهنجاری به هنجار تبدیل می‌شود.

اختلاف امت اسلامی به خاطر کتمان حق

فریب‌دهندگان و شیاطین انسی هم از شرق و غرب هم دنبال چنین فضایی هستند تا از اختلاف مردم سوء استفاده کنند؛ از صدر اسلام تاکنون کتمان‌های بزرگی رخ داده است که عواقب ناگوار آن تا زمان ظهور امام زمان(عج) هم گریبانگیر مردم و جامعه اسلامی خواهد بود؛ غدیر را به عنوان یک مئسله زیشه‌ای و بنیادی کتمان کردند، برخی گفتند از اساس دروغ است اما برخی اصل آن را پذیرفتند ولی در محتوای ماجرا و عبارات و روایات و آیات آن تشکیک و تردید ایجاد کرده‌اند. این که امروز شیعه و سنی و وهابی و ... ایجاد شده است ریشه در همین کتمان حقیقت از سوی بخش زیادی از اصحابی است که ماجرای غدیر را دیدند و لب مطلب را فهمیدند ولی از روی خوف و ترس و مطامع دنیوی و گرفتن مقام یا بیان نکردند و یا آن را تحریف کردند. 

بنابراین اظهار حق بر همه افراد واجب است و کتمان حق از گناهان بزرگی است که بخشش هم ندارد زیرا کتمان حق گاهی یک جامعه را بهم می‌ریزد و دین و دنیای مردم را خراب می‌کند. البته کسی بتواند جبران کند شاید خداوند توبه او را پذیرفت ولی غالبا چنین گناهانی جبران‌پذیر نیست؛ گاهی مسائل مالی مطرح است و فرد با پرداخت بدهی به ورثه فرد متوفا مشکل خود را حل می‌کند یا با رد مظالم ولی اگر کسی به لحاظ فکری گمراه شد، سرنوشت آخرت او تحت‌الشعاع قرار گرفته است و جبران چنین موضوعی دشوار و چه بسا ناممکن است. اگر سخن ما سبب شود تا بخشی از امت اسلامی نتوانستد از نعمت ولایت امام علی(ع) بهره‌مند شوند بار این گناه بزرگ بر دوش چه کسی است؟

بخشی از مشکلات امروز هم ناشی از همین کتمان حقایق است زیرا برخی مسائلی را می‌دانند که می‌تواند باعث کاهش مشکلات شود ولی چون مطامع دنیوی و مادی وجود دارد آن را بر زبان نمی‌آورند؛ می‌دانند فلان قاضی و وزیر و نماینده مجلس مرتکب خلاف و کوتاه شده است ولی آن را می‌پوشانند. در زیارت جامعه کبیره می‌خوانیم: و بموالاتکم تمت الکلمه و عظمت النعمه؛ با موالات ائمه(ع)، اتحاد برقرار و اختلافات از بین می‌رفت.

در هر جامعه‌ای مهمترین مشکل همین است؛ ما گاهی تصور می‌کنیم چون نماز در جامعه کم است و روزه بگیر که البته اینها هم مهم هستند، مشکلات ناشی از آن است ولی بیشترین ریشه مشکلات در کتمان حقایق دین و فروع و اصول آن است. ما گاهی سخن از امر به معروف و نهی از منکر می‌کنیم ولی اینها در جایی است که منکر و معروف روشن باشند و کتمان حق سبب می‌شود تا مرز منکر و معروف بهم بریزد؛ برخی طوری سخن می‌گویند که گویی اصلا حجاب، واجب نیست یا ولایت ائمه و ولی فقیه را زیر سؤال می‌برند. 

انکار ضروری دین گناه کبیره است

اگر منکر در بین مردم شناخته شده باشد مردم به خاطر فطرت پاک قطعا با آن مخالفت می‌کنند ولی وقتی کاری کنیم که منکر معلوم نباشد طبیعتا مردم منفعل خواهند شد. گاهی افراد خلاف می‌کنند و می‌گویند من قبول ندارم منکر است؛ این خیلی خطرناک است. گاهی خانمی بی‌حجاب است و می‌گوید من اصلا حجاب را قبول ندارم ولی برخی می‌گویند حجاب واجب است و من می‌دانم ولی در عمل خیلی به رعایت کامل آن مقید نیست. فرض اول که فرد منکری ضروری دین است مرتکب گناه بزرگی شده است. 

الان ببینید چقدر اختلاف و خونریزی و کشت و کشتار به خاطر کتمان حق در جهان اسلام وجود دارد؛ وهابیون در سال‌های اخیر چه جنایاتی در کشورهای مختلف انجام دادند و متاسفانه به نام خدا و پیامبر(ص) و اینها به خاطر آن است که بخشی از علما و دانشمندان و رؤسای کشورهای اسلامی و افراد تاثیرگذار حق را کتمان کرده‌اند و در جایی که باید افشاگری کنند نکرده‌اند و جایی که باید به دفاع از حق بپردازند نپرداخته‌اند. 

انتهای پیام
captcha