به گزارش ایکنا، وحید وثوقیراد، عضو هیئت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) 12 بهمن در کرسی «مخاطبشناسی و اصول حاکم بر آن در نهادینهسازی فرهنگ از منظر قرآن» گفت: قرآن کریم به شناسایی و مواجهه با مخاطبان و تقسیمبندی آنان اهمیت زیادی میدهد. به همین دلیل رشتههای مختلف مدیریت، علوم تربیتی، روانشناسی، جامعهشناسی و... با این مقوله درگیر هستند. از منظر قرآن کریم، مخاطبان به دو گروه داخل و خارج اسلام قابل تقسیم هستند که در تبلیغ مد نظر قرار میگیرند و غایت تبلیغ دین هم تثبیت ارزشهاست.
عضو هیئت علمی مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره) افزود: تبلیغ عام مختص مجموعه افراد داخل اسلام نیست و حتی مشرکین و کفار هم مشمول این تبلیغ هستند و این امر به ویژگیهای مشترک انسانی بین همه انسانها برمیگردد؛ فطرت، خداجویی و گرایش به ایمان در تمام انسانها وجود دارد که در آیات فراون از جمله آیه 30 سوره روم «فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ» بر آن تأکید شده است. از سوی دیگر، نفس انسان مستعد شناخت خوبیها و بدیهاست و از سویی گرایش به خوبی هم در نفس انسان وجود دارد.
وثوقیراد اضافه کرد: در اسلام طبقاتی از مسلمین مانند مؤمنین و محسنین و ... هستند که باید برای نهادینه کردن ارزشها بین آنان متناسب با هر فرد فعالیت صورت بگیرد. وقتی در سطح مؤمنان یا مدیران سطوح عالی در جامعه اسلامی بحث میکنیم، حداقل ارزشهای اسلامی ملاک نیست و باید ارزشها در حد متعالیتر نهادینه شود و پایینترین سطح ارزشهای دینی هم برای سطوح پایین است و این سطح عمدتاً ناظر به احکام فقهی است. علاوه بر الزامات فقهی و حقوقی باید به مؤمنین ارزشهای دیگر هم اضافه شود. مؤمنین اهل نماز، انس با قرآن، مشورت، صبر و اعتراف به خطا و گناه در محضر خدا، انفاق و صداقت هستند. سطح دیگر، محسنین هستند که علاوه بر الزامات فقهی و حقوقی، الزامات عرفانی هم برای آنان اضافه میشود و بدین ترتیب تکالیف آنان سنگینتر خواهد شد و وقتی ما بحث نهادینهسازی را مطرح میکنیم باید اختلافات بین این سطوح رعایت شود. در لسان روایات و قرآن، انبیاء و ائمه(ع) به محسنین و اهل حکمت هم تعبیر شدهاند.
وثوقیراد با اشاره به تقسیم مخاطبان خارج از اسلام به مغضوب علیهم و ضالین، بیان کرد: ضالین گمراهان عادی هستند و عنادی ندارند ولی مغضوب علیهم از منظر قرآن، گمراهان لجوج و منافقان عنودند و مورد غضب خداوندند. 137 آیه در قرآن درباره حال و شأن آنان بیان شده است. بعد از مخاطبشناسی به یکسری اصول میرسیم که ناظر به نوع برخورد با مخاطب به صورت عام است. پس دو راهبرد از قرآن به دست میآید، یکی تفاوت در برخورد با مخالفان و دیگری قاطعیت و تدریج و تأخیر در اجراست. از منظر قرآن، در فرایند نهادینهسازی دو راهکار در برخورد با مخاطبان تعریف شده؛ یکی تبیین و معرفتبخشی و دیگری الگودهی. قصص قرآنی پر از الگودهی عینی در راستای تبیین است.
وثوقیراد اظهار کرد: برخورد متفاوت با مخاطب علاوه بر عنادورزیدن، منطقپذیر بودن و ... میتواند معطوف به جنسیت آنان هم باشد، مثلاً حضرت سلیمان در برخورد با ملکه سبا به جلوههای بصری که زنان به آن حساسترند، توجه نشان داد و از آن استفاده کرد تا حقانیت خود را ثابت کند. تفسیر نمونه هم این ویژگی زنانه ملکه سبا را برجسته کرده و قرآن برخورد لین و نرم تا غلاظ و شداد را متناسب با مخاطب تبیین کرده است. راهبرد قاطعیت هم بستگی به مخاطبشناسی ما دارد؛ برخی احکام مانند نماز و روزه چون برای مخاطب پذیرش دارد راهبرد قاطعیت در بیان آن به کار رفته است، ولی اگر حکمی زمینه پذیرش اجتماعی ندارد از راهبرد تدریج استفاده میشود که حکم زنان و شراب از مصادیق آن است. برخی احکام فعلاً زمینه پذیرش ندارد و باید آنها را به تأخیر بیندازیم تا شرایط فراهم شود، مانند وجوب حجاب و طهارت. البته اینکه آیا در عصر فعلی میتوانیم آن را اجرا کنیم یا خیر؟ قابل بحث است.
وی با تأکید بر توجه به نوع آفرینش انسان در تبلیغ و بیان احکام، گفت: جذب افراد مردد، دعوت از مخالفان و دشمنان و ... هر کدام روشهای خاص خود را دارد که از قرآن قابل استخراج است. از منظر قرآن، مخاطبشناسی به معنای شناخت هر گروه از مخاطبان برای تثبیت و تعمیق ارزشهای الهی و انسانی و دعوت انسان به این مسیر است؛ کارگزاران نهادینهسازی باید مخاطب را از حیث داخل و خارج اسلام بودن بشناسند. همچنین نحوه مواجهه با هر گرو از افراد در اسلام متفاوت است. از منظر اسلام، نهادینهسازی امری خنثی نیست، بلکه ارزشمحور است، چه فردی که در معرض نهادینهسازی است یا فردی که کارگزار این مسئله است باید توجه کند که آیا در راستای تثبیت ارزشها گام برمیدارد یا در نقطه مقابل آن عمل میکند و این موضوع باید مدام از سوی کارگزاران مرور شود.
وی اضافه کرد: سطوح افراد داخل اسلام در سه سطح دیانت محسنین، مؤمنین و مسلمین قابل تقسیم است و کارگزاران نهادینهسازی ارزشها باید بکوشند تا مسلمین را به مؤمنین تبدیل و مؤمنین را به محسنین نزدیک کنند. در برابر این هم عرصه سقوط قرار دارد که شیاطین جن و انس کارگزار آن هستند و سعی میکنند خلاف این جهت حرکت کنند. لذا امکان تنزل برای مؤمنین و مسلمین وجود دارد. البته امکان صعود برای کفار و مشرکان هم وجود دارد.
همچنین حجتالاسلام و المسلمین سیداحمد رهنمایی گفت: موضوع مخاطبشناسی مورد نیاز دنیای امروز است، زیرا جامعه مذهبی ما وظیفه ابلاغ و ارسال و تبلیغ پیام جاودانه اسلام را برعهده دارند. البته بنده پیشنهادهایی را برای رفع ابهام و تکمیل آن دارم. ما با چند مؤلفه مانند اصول، مخاطبشناسی، نهادینهسازی و فرهنگ مواجه هستیم و باید به درستی تبیین و تعریف شوند ولی ابهاماتی در تعاریف وجود دارد. مثلاً تعریف دقیقتری از نهادینهسازی انجام شود. ضمن اینکه تعاریف به دانشمندان غربی محدود شده و ما به نظر اندیشمندی از دنیای اسلام برخورد نکردیم. باید ببینیم که نهادینهسازی واژه درستی است یا باید شکوفاییسازی را جایگزین آن کنیم. در ارزشها شکوفاییسازی مطرح است و بین اینکه این واژه درست است یا نهادینه کردن بحث است، چون ارزشها و عقل در انسان وجود دارد و باید شکوفا شوند.
وی اضافه کرد: در جوامع غربی، عمدتا ارزشها ساخته بشر است. لذا در آنجا مفهوم نهادینهسازی جا دارد، ولی در جوامع اسلامی که ما سلسله ارزشها را داریم بحث شکوفایی هم مطرح است. موضع اجرای نهادینهسازی روان و روح انسان است. پس باید در جنبه روانشناسی تبیین بهتری صورت میگرفت و اگر به سراغ هرم سهبعدی نفس انسان(دانستن، خواستن و توانستن یا محبت و معرفت و قدرت)، که از ابتکارات علامه مصباح است میرفتید، بحث غنیتر میشد. اگر با آن هرم تحلیل کنیم، جایگاه معرفت و قدرت و امکان اجرا به تفکیک روشن خواهد شد.
رهنمایی بیان کرد: در مورد تفکیک مخاطبان به داخل و خارج اسلام هم شما محسنین و مؤمنین و مسلمین را در عرض هم قرار دادهاید ولی اگر سلسلهمراتبی مانند اسلام، ایمان و احسان بحث میکردید مناسبتر بود. همچنین در مرز بین اسلام و کفر واژه «مشترک» هم لازم است، زیرا همه انسانها در فطرت مشترک هستند و ضالین و مغضوب علیهم لزوما خارج از اسلام نیستند و ممکن است مسلمان ظاهری هم باشند و اکثر کسانی که به اهل بیت(ع) و حضرت صدیقه طاهره(س) آسیب رساندند، داخل اسلام بودند. در اصول راهبردی این بحث مطرح است که قاطعیت و تدریج و تأخیر جز روشهاست یا راهبردها، زیرا راهبرد جنبه کلیتر دارد و روش ذیل آن مطرح است. اگر قاطعیت به خرج دادن، رعایت تدریج و تأخیر در اجرا جزء اصول باشند، اصول کاربردی و نیز بیشتر روش مطرح است.
رهنمایی تصریح کرد: مطلبی را به تفسیر نمونه مستند کردید، ولی حضرت سلیمان از قبل کاخی را ساخته بود و مخصوص ملکه سبا طراحی نفرمود؛ ضمن اینکه در کلیت مباحث بصری تفاوت زیادی میان زن و مرد نیست؛ بنابراین این تفسیر ذوقی را نمیتوان برای مطلبی علمی استناد کرد؛ حضرت سلیمان آنقدر قدرت داشت که ملکه سبا قبل از ورود به کاخ سلیمان تسلیم او شد و نیازی نبود که بخواهد ثروت خود را به رخ او بکشد. البته در مقام اعطای هدیه این کار را کرد و به خصوص با انتقال تخت ملکه سبا، اقتدار خود را به رخ کشید. پیشنهاد بنده این است که بحثی را ابتدا به عنوان حسن آغاز درباره شمارش و طبقهبندی مخاطب مطرح کنید. خداوند در قرآن در 14 نوع با تعبیر «یا ایها ...» مردم را مورد مخاطب قرار داده و خوب است در تقسیمبندی شما لحاظ شود. همچنین آیاتی که سیاق خطابی دارد، ولی تعبیر یا ایها در آنها نیست.
همچنین حجتالاسلام علی آقاپیروز به عنوان دیگر ناقد گفت: بنده در عنوان بحث احساس ابهام کردم و مطلب روشن نیست و اصولی که بیان میشد اصول حاکم در برخورد با مخاطبان است، ولی عنوان بحث اصول حاکم بر مخاطبشناسی است. همچنین تعبیر نهادینهسازی فرهنگ، تحصیل حاصل است، زیرا وقتی امری تبدیل به فرهنگ شود نهادینه خواهد شد. همچنین ویژگیهای مشترک مخاطبان از جمله مستعد بودن برای شناخت خوبی و بدی به درستی تبیین نشده و مبهم است. در تقسیم مخاطبان داخل اسلام گفته شد که باید برای نهادینه کردن ارزشهای آنان برنامههایی داشته باشیم، ولی وقتی کسی به مقام محسن و مؤمن رسید ارزشها در وجود او نهادینه شده و فقط ارتقا مطرح است.
انتهای پیام