به گزارش خبرنگار ایکنا، پنل سوم نشست جهاد تبیینی «آسیبشناسی پروژه عادی سازی روابط کشورهای اسلامی و رژیم صهیونیستی؛ توافقنامه صلح ابراهیمی» با همکاری اندیشکده راهبردی رسانهها و فضای مجازی، اندیشکده غربشناسی، هسته پژوهشی پدافند رسانهای دانشگاه آزاد اسلامی واحد دماوند و اندیشگاه سیاستپژوهی و راهبردنگاری سازمان بسیج اساتید کشور، چهارشنبه اول دی، در خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا) برگزار شد.
حمیدرضا حسینیدانا؛ رئیس اندیشکده راهبردی رسانهها و فضای مجازی در ابتدای این نشست گفت: پنل سوم، پنل جمعبندی است و هدف از برگزاری این نشست، تبیین و آگاهیبخشی به مردم و مسئولان بهویژه در جنگ شناختی که قرار داریم، است. در جنگ شناختی نیاز است که رسانهها و نخبگان کمک کنند تا مدیران کشور نسبت به تهدیدات نوین آگاه شوند و در تصمیمسازی مدیران نسبت به این تهدیدات تأثیرگذار باشند تا در نهایت به یک قدرت نرم بازدارندگی در فضای رسانهای کشورمان دست پیدا کنیم.
وی افزود: در پنلهای قبلی درباره این محورها بحث شد؛ اول اینکه بررسی شد کشورهایی مانند آمریکا و انگلستان نسبت به حفظ تنش در منطقه تمایل دارند و خواهان تغییر جغرافیای سیاسی منطقه پس از کمرنگ شدن حضور ایالات متحده هستند. دوم اینکه از دیدگاه فلسفی بحث شد؛ یعنی اینکه اسلام براساس فلسفه سلم با اکثر ادیان، کشورها و جوامع سر سازش، آشتی و صلح دارد، اما اینکه ماهیت پروژه صلح ابراهیمی فراتر از یک بنای سیاسی و دینی محض است، به هر ترتیب اجازه نمیدهد که ما خاموش بنشینیم و نسبت به این موضوع بیطرف بمانیم. سومین موضوعی که در دو پنل قبلی بررسی شد درباره حضور ایران در مدیترانه بود؛ حضور ایران در مدیترانه و فعالیت کشورمان در این منطقه به گفته کارشناسان میتواند نوعی بازدارندگی ایجاد کند. چهارمین بحث درباره نادیده گرفتن حقوق فلسطینیان در طرح صلح ابراهیمی بود. پنجمین موضوع به تهدیدات نوین پروژه صلح ابراهیمی مربوط است؛ طوریکه عادیسازی روابط برخی کشورهای عرب با اسرائیل خود به نوعی تهدید نوین علیه جمهوری اسلامی ایران محسوب میشود و اسرائیل در این موضع ضعفی که قرار گرفته سعی میکند با همسایگان ایران نوعی آشتی ولو به صورت ظاهری برقرار کند تا ایران را در برقراری ارتباط با همسایگانش دچار چالش کند.
رئیس اندیشکده راهبردی رسانهها و فضای مجازی با بیان اینکه پروژه صلح ابراهیمی نوعی فرار رو به جلو محسوب میشود، گفت: رژیم صهیونیستی در منطقهای گیر افتاده است که سعی میکند از یک موضع ضعف خود را به پیش ببرد، ولی بیتوجهی به این رفتار رژیم صهیونیستی میتواند برای این رژیم فرصتسازی کند، لذا ضروری است که رسانهها، نخبگان و مسئولان نسبت به این پروژه واکنش لازم را نشان دهند.
حسینیدانا ادامه داد: محور بعدی که در این نشستها مورد بحث و بررسی قرار گرفت در این رابطه بود که توسعه نفوذ اسرائیل در منطقه زمینهساز قیام امتهای اسلامی بوده است. در سودان، اردن، مراکش، امارات و بسیاری از کشورهایی که طرف قرارداد صلح ابراهیمی قرار گرفتند، مردم این کشورها واکنشهای بسیار خوبی را نسبت به این توافق نشان دادند. یا از دیدگاه قرآنی تحلیل خوبی نسبت به این پروژه ارائه شد.
وی بیان کرد: کارشناسان معتقدند که 70 درصد مقابله ما با این توافقنامه باید در حوزه نرم اتفاق بیفتد. ترویج ایرانهراسی در دستورکار پروژه صلح ابراهیمی است و بایستی که نسبت به آن واکنش داشته باشیم. دسترسی به منابع نفتی و تبدیل ایده نیل تا فرات به ایده مالزی تا مراکش و چین تا روسیه در دستورکار پروژه صلح ابراهیمی قرار دارد. همچنین تبدیل دشمنی دولتها به دوستی ملتها یکی دیگر از دستورکارهای پروژه صلح ابراهیمی است؛ یعنی اینکه اگر دولت اسرائیل را قبول ندارید اما با مردم اسرائیل دوست باشید به عبارت دیگر این پروژه به دنبال این است که از دریچه رابطه ملتها با یکدیگر ورود پیدا کند. از دیگر محورهایی که در دو نشست قبلی مورد بحث و بررسی قرار گرفت درباره دیپلماسی عمومی است که رژیم صهیونیستی در منطقه به کار میبرد. توصیه میشود که جمهوری اسلامی ایران حضور دینی خود را در منطقه افزایش دهد تا در برابر خواست غرب که به دنبال تغییر جغرافیای منطقه است، ما هم باید به کمک همپیمانانمان اقدامی انجام دهیم که خارجیها از منطقه اخراج شوند.
رئیس اندیشکده راهبردی رسانهها و فضای مجازی ادامه داد: رژیم صهیونیستی ظرفیتهای اقتصادی را برای قوام پیمان صلح ابراهیمی تعریف کرده که بعضی از آنها محقق شده و بعضی دیگر هم دروغی بیش نبوده است. همچنین ضرورت آگاهیبخشی رسانهها به ملتهای منطقه از دیگر مباحثی بود که در این نشستها به آن پرداخته شد. از سوی دیگر نزدیک به 10 طرح صلح و پیماننامهای که از 1948 به بعد نوشته شده در این نشستها بررسی شد. همچنین پیمانکاری اندیشکدههای غربی متعلق به دنیس راس و داماد آقای ترامپ که به دنبال تشکیل حلقهای علیه ایران هستند، بررسی شد.
حسینیدانا اضافه کرد: خود رژیم صهیونیستی از واکنش مثبت کشورهای عربی نسبت به توافقنامه صلح ابراهیمی ذوقزده شده و دست و پای خود را گم کرده است و فراتر از ظرفیتش در حال انجام اقداماتی است که نتیجه آن از اکنون مشخص است. نقش انگلستان در پیمان صلح ابراهیمی برجسته است؛ انگلستان به عنوان یک حامی و پشتیبان وارد میدان شده و جای خالی آمریکا را احساس کرده است. چند شب گذشته جلسه شورای همکاری خلیج فارس در انگلستان برگزار شد و نماینده رژیم صهیونیستی و آمریکا در این نشست حضور داشتند و یک بیانیهای علیه ایران صادر شد که این بیانیه در حالی صادر شده که برخی از این کشورها در حال عادیسازی روابط با ایران هستند.
وی افزود: رسانههای آمریکایی خیلی به مسئله پیمان صلح ابراهیمی توجه نکردند و یا وانمود میکنند که به این پیمان توجه نمیکنند، اما رسانههایی مانند دویچه وله یا فرانس 24 که بیشتر اقتصادی هستند و یا با جهان عرب روابط نزدیکی دارند، پیمان صلح ابراهیمی را کاملتر پوشش دادند. خود دولت آمریکا چندان درباره پیمان صلح ابراهیمی صحبت نمیکند. امارات جزء کشورهایی است که به این پیمان خیلی توجه دارد. مراکش و سودان که منتظر بودند پاداشهای مالی دریافت کنند اکنون باید نارآمیهای داخل کشورشان را کنترل کنند و میبینیم که از آن وامها و تشویقات مالی خبری نیست و نوع واکنشهای مدیران جمهوری اسلامی. اینها از موضوعاتی بود که در دو نشست قبلی درباره آنها صحبت شد.
علیرضا تلخابی علیشاه، عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد دماوند به عنوان دومین سخنران این نشست اظهار کرد: مناقشه میان اسرائیل و فلسطین حدود یک قرن است که ادامه دارد. منطقه خاورمیانه منطقه حساسی است و مهمترین موضوع همین زیادهخواهی رژیم صهیونیستی است. با مشکلاتی که به وجود آمد و با جنگهایی که در گرفت، مقداری رفتار اعراب نسبت به اسرائیل تعدیل شد.
وی گفت: پیمان صلح ابراهیمی را باید از منظر نظریه نوواقعگرایی بررسی کرد. طبق این نظریه یک نگرانی امنیتی برای اعراب وجود دارد که این نگرانی امنیتی منجر به این شده تا با اسرائیل پیمان صلح ابراهیمی را امضا کنند. دومین موضوع مربوط به تأمین بهتر منافع ملی است؛ یعنی این نظریه میخواهد عنوان کند که کشورهای عربی براساس منفعت ملی به این پیمان مبادرت ورزیدهاند و حتی اگر به قیمت عبور از برخی اعتقاداتشان باشد اما سعی میکنند منافع ملیشان تأمین شود، درصورتیکه قبلاً اعراب چنین اعتقادی نداشتند و علیه نابودی اسرائیل متحد شده بودند. شکست اعراب از اسرائیل و حمایتهای مستقیم آمریکا و انگلیس از رژیم صهیونیستی در تقویت این دیدگاه نقش بارزی داشته و باعث شده تا کشورهای عربی نسبت به وضعیت ملی خود توجه بیشتری نشان دهند تا اینکه بر وضعیت فلسطین تمرکز داشته باشند.
عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد دماوند به نقش رؤسای جمهور آمریکا در تحقق پیمان صلح ابراهیمی اشاره کرد و در این رابطه بیان کرد: رؤسای جمهور آمریکا به خصوص ترامپ نقش برجستهای را در پیمان صلح ابراهیمی ایفا کردند.
تلخابی علیشاه درباره واکنش مقامات ایرانی نسبت به توافقنامه صلح ابراهیمی گفت: من یک پژوهشی را انجام دادم و در این پژوهش واکنش رسانهها و مسئولان را نسبت به این پیمان بررسی کردم، اما متأسفانه نقش مردم در وادار کردن مسئولان نسبت به واکنش نشان دادن در خصوص پیمان صلح ابراهیمی بسیار اندک است و بیشتر خود مردم هم تحت تأثیر قرار دارند؛ درصورتیکه امکان دارد در آینده عربستان هم با توجه به تغییرات فرهنگی که تجربه میکند، ارتباط خطرناکتری با اسرائیل برقرار کند و این ارتباط را علیه ایران به کار گیرد.
وی بیان کرد: یک زمانی اسرائیل مقابله اعراب بود، اما آیا امروز اسرائیل مقابل اعراب است؟ اسرائیل توانسته خیلی از این کشورها را به جناح خود ببرد، بنابراین اینکه ما بگوییم اسرائیل همیشه شکست خورده و این بار هم شکست خواهد خورد، به نوعی کوچکنمایی است.
محمد شیربیگی؛ پژوهشگر مدیریت رسانه به عنون سومین سخنران این نشست اظهار کرد: در این نشست عبارت مردم به کار برده شد. باید یک موضوعی را مطرح کنم و این است که مردم جدای از جامعه نیستند. باید تقسیم کرد که منظور از مردم چیست؛ آیا مردم کوچه و بازار هستند یا نخبگان و رهبران؟ مردم جامعه غالباً به دنبال گرفتاری زندگی خود هستند و افکار اینها را معمولاً رسانهها و رهبران جامعه شکل میدهند. گاهی اوقات بهتر است ابتدا ببینیم آیا موضوعات مرتبط با فلسطین برای مدیریت رسانهها و رهبران جامعه اهمیت پیدا کرده و یا مهم محسوب میشود!؟
وی افزود: یک نظریهای تحت عنوان نظریه برجستهسازی وجود دارد که رسانهها طبق این نظریه میتوانند بعضی از موضوعات را برجسته سازند و براساس آن نگرشها و افکار مردم را بسازند. متأسفانه رسانههای داخلی به جزء صداوسیما و چند رسانه انقلابی در برجستهسازی مذموم بودن پروژه عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی موفق عمل نکردند.
پژوهشگر مدیریت رسانه تأکید کرد: متأسفانه هنوز موضوع پروژه صلح ابراهیمی برای رسانههای داخلی مشخص نشده و رسانهها هنوز نمیدانند که باید چگونه در برابر این پروژه رفتار کنند یا اجتماعی را علیه این پروژه شکل دهند. در روانشناسی یک تئوری تحت عنوان عادی شدن و خوگیری وجود دارد. طبق این نظریه اگر در معرض مستمر اتفاق ناخوشایند قرار داشته باشیم، به مرور این اتفاق ناخوشایند عادی میشود. در حال حاضر وضعیت فلسطین در رسانههای جمهوری اسلامی ایران دچار عادیسازی شده است. اینقدر که ما مسئله فلسطین را بدون تکنیک و برنامه و هدف تکرار کردهایم که برای اهالی رسانه هم عادی شده چه برسد به مردم ساده و کوچه و بازار.
وی معقتد است که برخی رهبران و مدیران جمهوری اسلامی دچار درماندگی آموخته شدهاند، در صورتیکه اگر شجاعت و اقتدار امام خمینی(ره) را ملاک عمل خود قرار داده بودند، تا اکنون رژیم صهیونیستی نابود شده بود. متأسفانه برخی از مدیران و رهبران جامعه فکر میکنند که در برابر اسرائیل نمیتوانند ایستادگی کنند. از سال 1948 به بعد برخی رهبران عرب به خاطر شکست در برابر اسرائیل دچار درماندگی آموخته شدهاند و امروز هم برخی مدیران ما به خاطر عدم برخورداری از روحیه شجاعت امام راحل نابودی اسرائیل را ناممکن میدانند.
این کارشناس رسانه تصریح کرد: به عنوان کارشناس رسانه به رسانهها پیشنهاد میکنم برای مدتی از تکرار مسئله فلسطین دست بردارند؛ چون تکرار یک چیز منجر به عادی شدن آن مسئله میشود. پیشنهاد میکنم یک کمیته خبری رسانهای در ایران تشکیل شود که کارشناسان رسانه و نمایندگان رسانهها در این کمیته حضور داشته باشند و در کشورهای مسلمان هم بلوک رسانهای تشکیل شود و در آن حرکتهای رسانهای خودمان را هماهنگ کنیم و بعد از یک مدت سکوت با یک شوک رسانهای در عرصه جنگ نرم با اسرائیل موفق خواهیم شد.
حجتالاسلام محمدعلی میرزایی؛ رئیس اندیشکده جامعة المصطفی(ص) العالمیة به عنوان سخنران چهارم این نشست گفت: جریان عادیسازی رابطه با اسرائیل به عنوان یک آسیب در جهان اسلام جزئی از شبکههای آسیبدیده نرم و سخت در جهان اسلام است. به نوعی فهم جریان عادیسازی به فهم کل ماجرای جهان اسلام و به فهم زیرساخت قدرت، حکومت و حتی مردم و معادلات و روابط بینالملل جهان اسلام منوط هست و البته مهمتر از این به درک درست از نقشههای دشمن بستگی تمام دارد.
وی افزود: جریان عادیسازی یک حادثه نوپدید نیست؛ جریان عادیسازی شاید با اولین ایام و ماههای تشکیل دولت صهیونیستی در منطقه آغاز شد. اسرائیلیها میدانستند که در دریایی از مسلمانان منطقه قادر به بقا نخواهند بود مگر اینکه بتوانند وجود خودشان را در ذهنیت عربی و اسلامی عادیسازی کنند. این یک درک و دریافتی بوده که آنها داشتهاند و در نتیجه تلاشهای آنها خیلی زودهنگام است؛ یعنی از آغاز به دنبال عادی جلوه دادن حضور و اشغالگریهایش بوده و این هم طرح اسرائیل نبود، بلکه کل جهان غرب به دنبال این نقشه راه افتاد و میتوانیم با تأکید بگوییم که تمام دولتهای دستنشانده و تمام نهادهای مدنی و دانشگاهی و دستگاهها و امپراتوریهای رسانهای در غرب به دنبال عادی جلوه دادن وجود اسرائیل و ضرورت ساختن با این وضع جدید بودند، در نتیجه این یک اتفاق تازه نیست.
رئیس اندیشکده جامعة المصطفی(ص) العالمیة ادامه داد: غرب از دهها سال پیش پروژه عادیسازی را شروع کرده، اما این عادیسازی در مرحله اول زیر میزی و سری بود. به خاطر اینکه از لحاظ روانی جامعه اسلامی و عربی پذیرای عادی جلوه دادن و قبول کردن این پدیده نبود، ولی اکنون بنا به دلایلی که اشاره خواهم کرد این پروژه روی میز گذاشته شده است.
میرزایی تأکید کرد: جمهوری اسلامی ایران به رهبری امام خمینی(ره) درک درستی از مسئله اسرائیل و صهیونیسم داشت. قبل از پیروزی انقلاب اسلامی این درک درست وجود داشت و باعث شد که در انقلاب اسلامی کسی فریب اتفاقاتی از این دست را نخورد.
وی ادامه داد: اسرائیل جنگ و معرکهای که آغاز کرده به پهنای کل جهان اسلام و با رویکرد تمدنی بوده است؛ یعنی اسرائیلیها در منطقه به دنبال اشغال کردن تمام اقتدار امت و ظرفیتهای تمدنسازی امت اسلامی بودهاند. به نظر بنده آسیبی که جهان اسلام از وجود غده سرطانی اسرائیل به خود دیده به هیچ عنوان کمتر از فلسطین نیست، چون مسئله تهدیدات و استعمار نرم جدی است و باید با این نگاه تبعات و عوارض وجود اسرائیل را بررسی کنیم.
رئیس اندیشکده جامعة المصطفی(ص) العالمیة با بیان اینکه بحث عادیسازی یکی از اتفاقاتی است که رخ داده است، گفت: کلمه عادیسازی یک بار روانی عمیقی دارد. مالک بن نبی یک واژهای بهنام «استعمارپذیری» دارد؛ استعمارپذیری از نظر مالک بن نبی اهمیتش از استعمار بیشتر است، چون به نظر او تا یک قوم و یک ملتی از نظر درونی پذیرای استعمار نباشند، مستعمر نمیتواند بر آنها سیطره پیدا کند، لذا ما در اینجا باید از یک اشغالپذیری در جهان اسلام صحبت کنیم. این یک آسیب است. ما از هیمنه صحبت میکنیم اما از هیمنهپذیری کمتر صحبت میشود. الان مشکل جهان اسلام در جریان پروژه عادیسازی مشکل سلطهپذیری است و ما بایستی در این راستا کار کنیم.
میرزایی تأکید کرد: ما برای اینکه بتوانیم پا به پای دشمن و مطابق منطق و مقیاس معرکه و جبههای که او بازکرده مقاومت کنیم باید مزیت نسبی نرم خودمان را تقویت کنیم، اما این کار را نتوانستیم انجام دهیم.
وی با بیان این مطلب که در جمهوری اسلامی این مسئله هنوز جا نیفتاده که نقشهای که توسط دشمن در مقیاس تمدنی طراحی میشود، جز با مواجهه و کنش تمدنی قابل دفع کردن نیست، گفت: وقتی با رویکرد تمدن تهدیداتی صورت میپذیرد، نمیتوان با رویکرد قومی پاسخ این تهدید را داد. این نکته بسیار اساسی است که باید در ایران به آن بسیار توجه شود. دشمن اگر در مقیاس تمدنی و جهانی تلهگذاری، نیروسازی، نقشهریزی، طراحی و تولید منابع انسانی، دیسیپلین دانشگاهی و نخبگان سیاسی میکند، ما به عنوان نقطه مقصد این طراحیها وقتی موفق خواهیم شد که از محدوده تنگ مذهبی، قومی و ملی فراتر برویم. عرض من این نیست که مذهب را کنار بگذاریم یا ملیت و قومیت را کنار بگذاریم، بلکه فراتر از اینها بایستی طراحی صورت گیرد؛ یعنی باید با نگاه تمدنسازانه و امتسازانه دست به دشمنشناسی با اسرائیل بزنیم.
رئیس اندیشکده جامعة المصطفی(ص) العالمیة اضافه کرد: پس ما میتوانیم چند مدل دشمنشناسی داشته باشیم. یکی از موضع ملی؛ یعنی بگوییم دشمن در پی ضربه زدن به ایران است. دوم از موضع مذهبی؛ یعنی دشمن میخواهد شیعههراسی را ترویج دهد. سوم از منظر قومی است.
میرزایی در بخش دیگری از سخنان خود گفت: وقتی با یک طراحی تمدنی مواجه هستیم با اقدام انفعالی و آنی نمیتوان کاری از پیش برد. به عنوان دشمن 70 سال برروی مدیریت ذهن جهان اسلام کار میکند؛ یعنی او 70 سال به دنبال این بوده که جابجایی مفاهیم و ارزشها و دوست و دشمن ایجاد کند.
وی تصریح کرد: اسرائیل در منطقه یک تهدید وجودی برای جهان اسلام است. این تصویر از اسرائیل باید فرهنگسازی شود و در رسانهها این مقوله باز شود که مسئله اسرائیل اشغال سرزمین خاصی نیست، بلکه این رژیم فقط برای پایگاه کنشگری دست به اشغال زده است. نقشه نرم اسرائیل فقط به دنبال تأثیرگذاری بر ذهنیت نرم جهان اسلام و مفهومسازی و شکل دادن شبکههای ذهنی جهان اسلام است.
محمد محمودیکیا؛ معاون پژوهشی پژوهشکده امام خمینی(ره) به عنوان چهارمین سخنران این نشست گفت: به نظر من الگوی نظری سهیل عنایتالله میتواند به تحلیل پروژه صلح ابراهیمی کمک میکند. سهیل عنایتالله پدیدهها را در چهار سطح لیتانی، علّی، گفتمانی و اسطورهای بررسی میکند، لذا ما هرچقدر در این هرم علتها به سطح قاعده هرم حرکت میکنیم آن ریشههای علت بحران و زمینههای بروز آن پدیده عمیقتر میشود، لذا در اتخاذ راهبردهای ما هم تأثیرگذار است. اگر که ما بخواهیم از این هرمی که عنایتالله تصویر میکند به سطح راهبرد دست یابیم، هرچقدر از سطوح بالاتر به سمت سطوح پایینتر حرکت کنیم، راهبردهای ما کلانتر و لذا بلندمدتتر میشود.
وی افزود: اگر ما بخواهیم هم علتشناسی کنیم و راهبردهای عملیاتی ارائه دهیم، فکر میکنم که با این تقسیمبندی راهکارها در سه سطح عملیاتی کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت بتوانیم مجموعهای از کنشها را سازمان دهیم تا مقصود ما را از این نشست و موضوع حاصل کند.
معاون پژوهشی پژوهشکده امام خمینی(ره) تأکید کرد: گشایش سفارتهای کشورهای عربی در اسرائیل، گشایش بازار کشورهای عربی به سوی کالاهای اسرائیلی، تسهیلگری در امور توریسم و غیره سطح مشاهدهپذیری از علتها هستند که ما اینها را مشاهده میکنیم اما اگر بخواهیم به صورت روشمند و لایهای و طبقهبندیشده به سطح شناسایی علتهایی برویم که این سطح از لایههای مشاهدهپذیری را برای ما رقم زده است، وارد لایه دوم از تحلیل میشویم. درواقع باید ببینیم که در این سطوح علتهای منجرشده به این رفتار چیست و چه راهبردهایی میتوان برای مقابله با روند پروژه صلح ابراهیمی ارائه کرد.
محمودیکیا در این رابطه ادامه داد: یکی از عوامل مؤثر در سطح علی، حوزه فناوری است. امروز هیمنهای که شرکتهای فناوری رژیم صهیونیستی در اختیار دارند در راستای ساکت کردن صداهای دیگر استفاده میشود. لذا حوزه فناوری یکی از آن مواردی است که در مشروعیتبخشی به رژیم صهیونیستی و پروژه عادیسازی روابط مؤثر است. ما باید در این قسمت راهبردهای عملیاتی داشته باشیم. به طور مثال بحث اتحادیه رادیو و تلویزیونهای اسلامی که الان موجود است و استفاده شایسته و بهینه از ظرفیتهایی که در ابزار رسانههای جمعی در اختیارمان قرار گرفته، میتواند در رسوا کردن چهره پلید رژیم صهیونیستی مورد استفاده قرار گیرد. لذا اینها باید در عرصه عملیاتی در شورای عالی فضای مجازی و در عرصه ملی و بینالمللی و حتی در عرصه کنشهای فردی به یک جریان فرهنگی تبدیل شود تا کمک کند که ماهیت تجاوزکارانه و ضدانسانی رژیم صهیونیستی افشا شود.
وی بیان کرد: موضوع دیگر در پروژه عادیسازی روابط اعراب و اسرائیل مربوط به بازیگران فرامنطقهای است. تا قبل از تحولات دو دهه اخیر، رژیم صهیونیستی از همپیمانی سنتی ایالات متحده و اروپا استفاده میکرد برای اینکه صداهای مخالف را در مجامع بینالمللی ساکت کند و کنش آزادانهتری را برای خود فراهم کند اما در دو دهه اخیر با ورود چین به عنوان یک کنشگر جدید مواجه هستیم که به اسرائیل متمایل شده است. در سال 2018 حجم روابط تجاری چین با رژیم صهیونیستی 11 میلیارد دلار است و این رقم 200 برابر بزرگتر از حجم روابط تجاری این کشور با اسرائیل در 25 سال گذشته است و در همین بازه زمانی روابط تجاری آمریکا و اسرائیل تنها 20 برابر افزایش پیدا میکند. بنابراین در پروژه عادیسازی عامل اقتصاد و حضور کنشگران فرامنطقهای تأثیرگذار است.
معاون پژوهشی پژوهشکده امام خمینی(ره) پروژه صلح ابراهیمی را نوعی برندینگ برای ایجاد یک نوع تصویر وارونه از حقایقی میداند که در ساختار روش تحلیلی یا الگوی تحلیلی بر ذهن مخاطب اثرگذار است و گفت: این نوع برندینگ باورهای مخاطب را برمیسازد.
محمودیکیا با بیان اینکه گفتمان اسلام سیاسی و مبارزی که انقلاب اسلامی در حال بازتولید دائمی آن است با گفتمان حاکم بر کشورهای عربی و منافع آنها در تضاد است، عنوان کرد: قطعاً این تضاد منافع موجب میشود که به نوعی به ائتلافسازی علیه گفتمان انقلابی حاکم بر ایران اقدام کنند.
وی درباره سطح تحلیل اسطوره گفت: یکی از دلایلی که اعراب به سمت توافق با رژیم صهیونیستی میروند این است که یک نوع نظام اسطورهای در بین اعراب به صورت برساختهگرایانه شکل گرفته و آن هم اسطوره شکستناپذیری رژیم صهیونیستی است. هرچند اسرائیل در سال 2006 شکست مفتضحانهای را متحمل شد و اسطوره شکستناپذیری اسرائیل شده اما هنوز رگههایی از اسطوره شکستناپذیری اسرائیل در لایههای تفکری و سیاستگذاری رهبران جهان اسلام و به طور خاص اعراب وجود دارد.
انتهای پیام