امروز دهمین روز از ماه رمضان و سالروز وفات حضرت خدیجه(س)، همسر گرانقدر پیامبر اکرم(ص) و مادر حضرت فاطمه زهرا(س) است. نقش ایشان در شکلگیری نهضت اسلامی پیامبر(ص) در مکه، شخصیت ویژه، فضائل و نیز جایگاه والای ایشان نزد پیامبر اکرم(ص)، لزوم شناخت ایشان و الهام گرفتن از سیره و منش آن بانوی بزرگ را تبدیل به امری ضروری برای آحاد زنان و مردان مسلمان میکند.
نهضت اصلاحگرایانه پیامبر اکرم(ص) به عنوان یک حرکت اجتماعی و فرهنگی تحولساز، در محیط منحط عرب جاهلی، با مقاومتها و سختیها و سنگاندازیهای فراوانی از سوی قدرتمندانی که حفظ وضع موجود جامعه آن روز را به سود خود میدیدند، مواجه شد و این یکی از سعادتها و شیرینیهای زندگی آن حضرت بود که در مقابل آن همه سختی، از پشتیبانی همهجانبه و بیدریغ و دلگرم کننده همسری معتقد و یک دل چون خدیجه(س) برخوردار بود.
در رابطه با سیره اجتماعی و زوایای پنهان زندگی حضرت خدیجه(س) به گفتوگو با حجتالاسلام محمدرضا دهدست، عضو هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان پرداختیم که مشروح آن را در ذیل مطالعه میکنید.
ایکنا ـ برخی از زوایای پنهان سیره اجتماعی حضرت خدیجه(س) را بیان کنید.
درباره سیره و روش زندگی حضرت خدیجه(س) میتوان چند نوع قضاوت داشت. یکی از این قضاوتها، قضاوت تربیتی و خانوادگی ایشان است که خیلی درباره آن سخن گفته نشده است. برای مثال شخصیتی پیش از ظهور اسلام به نام ورقة بن نوفل وجود داشت که از خویشاوندان حضرت خدیجه(س) بود و درباره حضرت خدیجه(س) نکاتی بیان کرده که خیلی جالب و شنیدنی است. این شخص در مستندی اینگونه بیان میکند که خدیجه(س) یک زن معقول و دارای عاطفهای متعادل است. ورقة بن نوفل پیش از ظهور اسلام فردی مسیحی بود و بتپرستی نمیکرد. این جمله خدیجه(س) زنی معقول است نشان دهنده آن است که ایشان نسبت به سایر زنان، ویژگی متفاوتی داشته است.
یکی دیگر از نشانههای حضرت خدیجه(س) واکاوی حقایق در زندگی است. این مسئله نشان میدهد که حضرت خدیجه(س) زنی آگاه و بابصیرت بوده است. واکاوی حقایق در زندگی بدین معناست که وقتی حضرت خدیجه(س) مشاهده میکند که در میان مردم آن زمان جوانی به نام محمد(ص) دارای چنین صفات والایی است، زود جذب او نمیشود. در ابتدا او را آزمایش میکند. این واکاوی بصیرتی نشان میدهد که حضرت خدیجه(س) بسیار انسان عاقل بوده و به قول معروف بیگدار به آب نمیزده است. لذا ایشان به حضرت محمد(ص) پیشنهاد میدهد که مدتی برای ایشان کار کند. حضرت خدیجه(س) در این باره سرمایهای نیز در اختیار پیامبر(ص) میگذارد. در حقیقت مسئله اصلی در این زمینه کار و تجارت نبود، بلکه نوعی قضاوت در تاریخ به ما میگوید که این قضیه بیشتر همان حالت آزمایش و واکاوی پیامبر(ص) بوده است؛ چراکه خدیجه(س) به استناد تاریخ حداقل شش پیمانکار داشته که اسامی چهار نفر از ایشان در تاریخ آمده است. اما اینکه سراغ پیامبر(ص) رفته، این احتمال را پررنگ میکند که ایشان قصد داشته تا پیامبر(ص) را آزمایش کند. پیامبر(ص) در دو جلسه این آزمایش را پس داده و روسفید بیرون آمد و فردی را که خدیجه(س) به همراه پیامبر(ص) فرستاده بود، دو گزارش ارائه میکند که هر دو گزارش نیز در مستندات تاریخی وجود داشته و نشان از پاکدامنی، امانتداری و صدق و صفای پیامبر(ص) دارد. لذا با بصیرتی که در حضرت خدیجه(س) وجود داشته، ایشان پیامبر(ص) را مورد آزمایش و واکاوی حقیقت قرار میدهد.
نکته بعدی قابل توجه در زندگی حضرت خدیجه(س)، این است که ایشان با اینکه به احتمال قوی سنی بالاتر از پیامبر(ص) داشته و به احتمال زیاد پیش از پیامبر(ص) نیز اردواج کرده بوده، برای انتخاب همسر دوم خود به فردی که سنی پائینتر از خود دارد، نگاه میکند. نکته جالب این است که وقتی حضرت خدیجه(س) به این نقطه میرسد که پیامبر(ص) برای او فردی مناسب و همتایی خوب برای زندگی است، منتظر نمیماند که پیامبر(ص) به خواستگاری او بیاید، بلکه در یک شاهد تاریخی ایشان خود واسطهای برای پیامبر(ص) فرستاده و از ایشان خواستگاری میکند. این نکته در فضای اجتماعی زندگی اعراب پیش از اسلام، بسیار عجیب بوده است. در آن دوران و در مراسم نامزدی و خواستگاری اعراب معمولا جوانان پسر برای خواستگاری اقدام میکردند، یعنی بزرگ و ریشسفید قبیله جوانان را به سوی دختران آورده و مراسم خواستگاری انجام میشده است، اما در ماجرای ازدواج حضرت خدیجه(س) ایشان خود یک واسطه فرستاده و به پیامبر(ص) پیشنهاد ازدواج میدهد. نکته جالبتر اینکه پیامبر(ص) نیز در همان ابتدا به پیشنهاد حضرت خدیجه(س) پاسخ نداده و با عموی بزرگوار خود یعنی حضرت ابوطالب(ع) مشورت میکند. البته حضرت ابوطالب(ع) نیز تمایل زیادی به این ازدواج داشته است.
نکته بعدی موضوع ایمان آوردن این بانوی باکرامت است. یکی از عجایب و سؤالات در تحلیل تاریخ آن است که وقتی پیامبر(ص) در روز 27 رجب یعنی روز بعثت پیامبر(ص) از کوه نور پائین میآید، در دامنه کوه با امام علی(ع) مواجه میشود و امیرالمؤمنین(ع) به عنوان اولین مرد مسلمان به اسلام ایمان میآورد. زمانی که پیامبر(ص) به منزل میرسد، هنگامی که خدیجه(س) چهره ایشان را مشاهده میکند، تعجب میکند؛ چراکه همیشه چهره ایشان را به گونه دیگری مشاهده میکرده است. پیامبر(ص) وقتی وارد خانه میشود، به دلیل عظمت ظرفیت وحیانی دچار لرزش بدن شده بود، لذا حضرت خدیجه(س) ایشان را پوشانده و به ایشان اینگونه میفرماید «نکند که شما چیزی فراتر از آنچه که من دیدهام، دیدهای؟!» که پیامبر(ص) نیز به ایشان اینگونه پاسخ میدهد که من به پیامبری و رسالت مبعوث شدهام و باید مردم را به سمت خداوند متعال هدایت کنم. در این لحظه بود که خدیجه(س) به عنوان اولین بانو به اسلام گرویده و پیرو پیامبر(ص) میشود.
نکته مهم در این زمینه همان جمله عجیب حضرت خدیجه(س) به پیامبر(ص) است که فرمود: «نکند که شما چیزی فراتر از آنچه که من دیدهام، دیدهای؟!» این جمله بیانگر آن است که این بانو نوعی دید فرامادی نیز داشته و ظرفیتی به نام درک فرامادی در این زن وجود داشته است. در آن روزگار هضم یک معنای فرامادی آن هم در میان بانوان اصلا مرسوم نبوده است اما حضرت خدیجه(س) این مسئله را نمایان کرده و به عنوان اولین بانوی مسلمان معرفی میشود.
ایکنا ـ نقش و سیره مادری حضرت خدیجه(س) چگونه بوده است؟
یکی از نکاتی که باید بدان اشاره کرد این است که همسران پیامبر(ص) صاحب اولاد نبودهاند و خداوند متعال از حضرت خدیجه(س) شش اولاد یعنی دو پسر و چهار دختر به پیامبر(ص) عطا کرده است. پسران در کودکی از دنیا رفتند. نکته بعدی اینکه ما شیعیان معتقد هستیم که وجود معصوم باید در رحمها پاک و طاهر پرورش پیدا کند یعنی در رحمهایی که در اوج طهارت قرار داشتند. وقتی اینگونه بیان میکنیم که مادر حضرت فاطمه(س) حضرت خدیجه(س) کبری است، یعنی وجود مقدس ایشان از سوی خداوند متعال برای این موضوع انتخاب شده است.
بنا به فرمایش امام صادق(ع) هیچ رحمی نمیتواند یک معصوم را در درون خود پرورش دهد، مگر آن رحم با طهارتی که خداوند انتخاب کرده باشد. لذا خداوند متعال وجود حضرت خدیجه(س) را برای پرورش حضرت فاطمه(س) برگزیده بوده است تا نسل رسولالله(ص) از این طریق ادامه پیدا کرده و حضرت فاطمه(س) مبدأ و منشأ وجود نورانی معصومان باشد.
انتهای پیام