به گزارش ایکنا، اسماعیل منصوریلاریجانی؛ استاد فلسفه و عرفان دانشگاه در جلسه هفتگی معالمالقرآن حسینیه قرآن و عترت بنیاد قرآن به تدریس موضوع نقش هجرت در حکمرانی قرآن پرداخت که در ادامه به خلاصهای از مباحث طرح شده از سوی این محقق عرفان اسلامی اشاره میشود.
انسان فرایندی دارد که چه بخواهد چه نخواهد به پیری میرسد. به این موضوع سیر فرایندی میگویند. یعنی ما هیچ نقشی در این موضوع نداریم و خواه ناخواه پیر میشویم، اما به لحاظ روح و روان ما نقش داریم. به عنوان مثال اگر در دوران جوانی اسیر و گرفتار حسد و شهوت شدیم و اینها را از خود قطع نکنیم تا سنین بالاتر هم در بند آنها گرفتار میمانیم. پس باید هر کسی خودش ببیند که وقتی سنش رو به پیری رفت، آیا از بند اون علایق و سلایق رها شده است یا نه.
باید با رها شدن از این قل و زنجیرها لذت قیامت را در همین دنیا بچشیم. این دنیا هم لذتهای بهشتی دارد که برای دسترسی به آنها باید از قید و بند مسائل دنیوی و گناهان رها شویم. راه رسیدنش را هم قرآن به ما نشان داده است. اگر آیهای از قرآن که خواندیم ما را از بدیها جدا نکند و به خوبی نزدیک نکند معلوم است که قرآن را فهم نکردهایم. قرآن کلید رهایی از اسارتهای دنیوی است، چرا که امام علی (ع) فرمودند: بهترین هدیهای که خداوند به بندهاش داده قرآن است و هیچ دردی نیست که با قرآن درمان نشود.
باید بدانیم که حتی امام رضا(ع) هم بدون اذن خداوند نمیتواند کاری برای ما کند او فقط شفیع ما میشود تا خداوند دعای ما را هم برآورده کند. نباید طوری به ائمه بچسبیم که خودِ خداوند فراموش شود، چرا که ائمه همگی در بحر قرآن شناور هستند.
قرآن در آیه 100 سوره مبارکه «نساء» به ما آدرس میدهد: «وَمَنْ يُهَاجِرْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ يَجِدْ فِي الْأَرْضِ مُرَاغَمًا كَثِيرًا وَسَعَةً ۚ وَمَنْ يَخْرُجْ مِنْ بَيْتِهِ مُهَاجِرًا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ ۗ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا» زمانی که ما سلام به کسی میکنیم نوعی از هجرت فی سبیلالله است. انفاق نوعی فی سبیلالله است اما معمولاً مردم کمتر در طول روز در فی سبیلالله راه میروند. باید بدانیم که حتی اگر نتوانستیم در جامعهای که هستیم مؤثر واقع شویم قرآن میفرماید هجرت کنید.
اگر ما داریم به گناه آلوده میشویم و هر روز به خسرانمان اضافه میشود، اینجا نیاز است تا به جای دیگری برویم. موضوع بعدی هجرت باطنی است یعنی هجرت باطنی مهمتر از هجرت ظاهری است. انسان هر چه در خود بماند بیشتر فرو میرود. اگر در مسیر هجرت باطنی مرگ کسی را احاطه کند این مرگ اختیاری است، یعنی انسان وقتی که از نفس و منیات و هوا و هوسها رها شود و جنبه حقی پیدا کند آن موقع انگار که وارد بهشت شده است. پس تا میشود در همین جا به بهشت متصل شویم که در این بهشت از مهاجرت درونی باز میشود.
شهید سلیمانی فرمود: شرط شهید شدن شهید بودن است. اگر در دنیا به چنین جایی برسیم ما شهیدیم حالا چه شهادت ظاهری در تقدیرمان باشد چه نباشد. اگر علم عالم مثل خون در رگهای مردم برود کارش را انجام داده. در دوران جنگ پیامبر(ص) خیلیها گفتند که مگر خداوند ما لایزال نیست، پس چرا ابوسفیان هر شب کباب بره میخورد و ما سنگ بر شکم بستهایم؟ اینها امتحانات سخت الهی است و امیرالمؤمنین پا به پای پیامبر(ص) بودند. میگویند وقتی جنگ تمام شد و پیامبر(ص) پیروز هم شدند همان شب حضرت علی(ع) به سمت نخلستان رفت و گفت اگر امشب را به نفس خودم ایمان داشتم میماندم.
حالا شما در نظر بگیرید ایشان حضرت علی(ع) است حالا چه شده که مسجدهای ما شیعیان صبحها بسته است و ما ساعتها پای تلویزیون و شبکههای مجازی هستیم. باید به اینها فکر شود. باید محاسبه اعمال داشته باشیم. که این آیه میگوید حرکت کنید... در درون خود حرکت کنید. فرصت عمر کم است. خدایا ما را یک لحظه به حال خودمان رها نگذار که ما همان لحظه به دام شیطان میافتیم.
انتهای پیام