نوشتن تاریخ شفاهی مستلزم امانتدار بودن صحبت‌های راوی است
کد خبر: 4196557
تاریخ انتشار : ۰۹ بهمن ۱۴۰۲ - ۱۰:۳۷
یک نویسنده:

نوشتن تاریخ شفاهی مستلزم امانتدار بودن صحبت‌های راوی است

سیدمیثم موسویان با بیان اینکه تا جایی که امکان دارد سعی می‌کنم در نوشته‌هایم دیالوگی از قول شهدا اضافه نکنم، گفت: در تاریخ شفاهی مراقب هستم تاریخ را تحریف نکنم، به‌ویژه در مسائل ماورائی به هیچ وجه دخل و تصرفی نمی‌کنم و چیزی که راوی بیان می‎کند را می‌نویسم.

سید میثم موسویان، نویسنده همدانیبه گزارش ایکنا از همدان، سیدمیثم موسویان، نویسنده همدانی در برنامه فصل سخن با محوریت نقد کتابش «من جانباز نیستم»، که به همت معاونت فرهنگی جهاددانشگاهی همدان برگزار شد، با بیان اینکه نوشتن این کتاب با معرفی جانباز احمد پیرحیاتی توسط یکی از نویسندگان همدان شکل گرفت، اظهار کرد: قبل از نوشتن این کتاب، تاریخ شفاهی کار نکرده بودم، احساس می‌کردم توانایی نوشتن چنین کتابی را ندارم و به همین دلیل رغبتی به نوشتن نشان نمی‎دادم.

وی تصریح کرد: تصور داشتم این کتاب به سفارش یکی از ارگان‌هاست و قرار است مبلغی بابت آن دریافت کنم، اما نویسنده‌ای که این جانباز را به بنده معرفی کرده بود اعلام کرد که این‌گونه نیست و در واقع کاری دلی است. علی‌رغم اینکه میلی به نوشتن این کتاب نداشتم استخاره کردم و خوب آمد.

موسویان افزود: مدتی بعد آقای پیرحیاتی جانباز و راوی کتاب از شهرستان بروجرد که در تمام دوران دفاع مقدس در جبهه حضور داشته و در هر عملیاتی که بوده جراحتی برداشته بود و در نهایت اعصاب و روانش هم درگیر شده بود با بنده تماس گرفت که به او گفتم به دلیل مشغله کاری امکان سفر به بروجرد را ندارم و از وی خواستم در صورت امکان خاطرات خود را ضبط کرده و برای من ارسال کند. این جانباز جنگ تحمیلی برای ضبط صدای خود موبایل نداشت، قرار شد از طریق دوست و همسایه صدای خود را برایم ضبط و ارسال کند که بعد از مدتی 40 صوت را برای بنده ارسال کرد.

این نویسنده همدانی با اشاره به اینکه در طی این مدت آقای پیرحیاتی چندین بار فقط برای احوالپرسی با بنده تماس می‌گرفت، اظهار کرد: این تماس‌ها که فقط برای پرسیدن حال بنده بود جرقه‌ای شد که برای نوشتنش وقت بگذارم، در ایام نوروز سفری به مشهد مقدس داشتم که در قطار شروع به شنیدن صدای آقای پیرحیاتی کردم و در این سفر نوشتن کتاب آغاز شد.

وی بیان کرد: با وجود اینکه به سختی می‌توانست صحبت کند دو فصل از کتاب آماده شد، متن را برای کافی‌نتی در بروجرد ارسال کردم که آقای پیرحیاتی از طریق این کافی‌نت نوشته‌های من را دریافت و مطالعه می‌کرد.  بعد از مدتی اشکالات نوشته‌ را از طریق گوشی همراه پسرش برایم ارسال کرد. در طول مدت نوشتن کتاب، نوشته‌ها را از طریق کافی‌نت به آقای پیرحیاتی می‌رساندم تا اشکالات را برطرف کند، کار که تمام شد نوشته‌ها را برای نشر معارف ارسال کردم و چاپ شد. 

موسویان اولین بار که کتاب من جانباز نیستم رونمایی شد بنده آقای پیرحیاتی را برای اولین بار می‌دیدم و او را نمی‌شناختم، یادآور شد: چند روز بعد از رونمایی در پاییز سال 1400 این جانباز دفاع مقدس غریبانه از دنیا رفت و به شهادت رسید، حتی یکی از مسئولان در تشییع و ختم او شرکت نکرد. 

نویسنده کتاب من جانباز نیستم با اشاره به‌عنوان کتاب تأکید کرد: جانباز احمد پیرحیاتی که حتی درصد جانبازی‌اش مشخص نبود و برای پیگیری جانبازی خود به جایی مراجعه نکرده بود و معتقد بود جانباز نیست، بلکه جانباز واقعی و اصلی حضرت ابوالفضل(ع) است، از این‌رو عنوان «من جانباز نیستم» دیالوگ این جانباز شهید برای کتاب انتخاب شد.

 وی با بیان اینکه تا جایی که امکان دارد سعی می‌کنم دیالوگی از قول شهدا اضافه نکنم، اظهار کرد: آقای پیرحیاتی به سختی صحبت می‌کرد و گاهی اوقات برخی اسامی را به‌طور مطلق فراموش کرده بود، اما بنده بارها و بارها صوت را گوش می‌کردم. تا امانتدار صحبت‌های او باشم. یکی از اتهاماتی که به کتاب بنده وارد کردند این بود که این نوشته‌ها ساختگی است در حالی که وقتی نوشتن تاریخ شفاهی به بنده محول می‌شود مطلقاً اتفاقات را دستکاری نمی‌کنم و عین اتفاقاتی که افتاده را می‌نویسم.

موسویان با تأکید بر اینکه بنده در تمام کارهای خود حکمت، توحید، توسل و درسی که سرکلاس گرفتم در تاریخ شفاهی دنبال می‌کنم و به دنبال تحریف تاریخ نبودم، گفت: به‌ویژه در مسائل ماورائی به هیچ وجه دخل و تصرفی نمی‌کنم و چیزی که راوی بیان می‎کند را می‌نویسم.

انتهای پیام
captcha