به گزارش خبرنگار ایکنا، نشست «عوامل شکلگیری انقلاب از دیدگاه قرآن» عصر روز دوشنبه ۴ دیماه در پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی برگزار شد.
مرتضی شهمیری؛ مدیر پژوهشی پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی در ابتدای این نشست گفت: انقلاب نوعی تغییرات سریع است که ساختار سیاسی یک جامعه را دگرگون میکند لذا اهمیت انقلاب به عنوان تغییر دهنده مسیر تاریخی یک جامعه باعث شده مورد توجه اندیشمندان علوم اجتماعی و سیاسی قرار بگیرد. مروری مختصر بر تعاریف و نظریات انقلاب نشان میدهد ما در این زمینه با کثرت تعاریف و نظریهها مواجه هستیم.
تفاوت انقلاب اسلامی با انقلابهای پیشین
وی افزود: در پاسخ این سوال که چرا انقلاب از کمیت اندکی برخوردار است و تعداد انقلابها در چند دهه گذشته به تعداد انگشتان دو دست نمیرسد باید به دیدگاه اندیشمندان اشاره کرد مثلا دیدگاه کسانیکه از منظر نظم به بررسی انقلاب پرداختهاند با کسانیکه از منظر تضاد به این پدیده پرداخته.اند تفاوت وجود دارد. نکته دیگر اینکه انقلاب اسلامی تفاوتهای اساسی با انقلابهایی پیش از خود داشته و همین باعث شده بسیاری از نظریهپردازان در نظریات خود تجدید نظر کنند.
شهمیری تاکید کرد: اکثر نظریات انقلاب از تبیین انقلاب اسلامی به صورت دقیق عاجز هستند از آنجا که تحول نسلی و تحول در امتها از رسالتهای ادیان و انبیا است لذا اگر بخواهیم منبع معرفتی جدیدی برای تعریف و تبیین انقلاب اسلامی داشته باشیم مهمترین منبع ما منابع معرفتی دین مبین اسلام مخصوصا قرآن کریم هستند.
دیدگاه قرآن درباره تحولات اجتماعی
درادامه این نشست حجتالاسلام والمسلمین مصطفی رستمی؛ عضو هیئت علمی دانشگاه بوعلی سینا، به ارائه مقاله خود پرداخت و گفت: انقلاب اسلامی پدیدهای نادر است و مورد تفکر بسیاری از نظریهپردازان علوم اجتماعی و سیاسی قرار گرفته و این افراد متناسب با نظریات خود، تعاریفی درباره زمینهها و عوامل شکلگیری انقلاب داشتهاند. مطلبی که بنده توفیق داشتم با راهنمایی دکتر لکزایی به آن بپردازم توجه به انقلاب از منظر قرآن است. معتقدم باید از انقلاب اسلامی به عنوان پدیدهای قرآنی یاد کنیم و در این راستا نیازمند تعریفی از انقلاب متناسب با قرآن هستیم.
وی افزود: عصاره صحبتهای بنده این است که دیدگاههای مختلف در زمینه تحولات اجتماعی را که بررسی کنیم متوجه میشویم هیچکدام به تحولات درونی انسانها به عنوان منشأ حقیقی تحولات اجتماعی نپرداختهاند حتی کارل مارکس هم به خودآگاهی یک طبقه و نقش آنها در انقلاب توجه میکند نه اینکه خودآگاهی افراد را در نظر بگیرد که منجر به تحولات بیرونی میشود.
حجتالاسلام رستمی بیان کرد: واقعیت این است که قرآن برای نزول خود اهدافی بیان کرده است. در قرآن گفته این کتاب ذکری است برای هرکدام از شما که بخواهد در مسیر درست قرار بگیرد: «إِنَّ هَٰذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ وَيُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا كَبِيرًا؛ همانا این قرآن (خلق را) به راست و استوارترین طریقه هدایت میکند و اهل ایمان را که نیکوکار باشند به اجر و ثواب بزرگ بشارت میدهد» (اسراء/ 9) قرآن خودش را راه سعادت و رسیدن به حیات طیبه معرفی میکند. از سوی دیگر گاهی انسانها به یک برآشفتگی و نارضایتی عمیق از وضع موجود میرسند و طبیعتاً احساس فساد، تبعیض و ظلم که در بسیاری از نظریات مطرح است در قرآن نیز مورد تاکید قرار گرفته و گفته شده است چنین نظمهایی را نپذیرید و در مقابل آنها قیام کنید.
اولین اقدام پیامبران الهی
حجتالاسلام رستمی بیان کرد: در سیره پیامبر(ص) و انبیای قبل از ایشان از حمله حضرت ابراهیم و حضرت موسی، دیده میشود که این افراد به عنوان پیادهکنندگان خواست الهی در جوامع انسانی، اولین کاری که میکردند شکلگیری یک گروه دارای تحول درونی بود. پیامبر اسلام(ص) به مدت سیزده سال دعوتی داشتند که منجر به تغییر ساختارهای موجود نمیشود اما در این سیزده سال شاهد تربیت و آماده کردن گروهی باورمند هستیم که در آنها تغییر اتفاق افتاده و این تغییر در جامعه نیز نمود پیدا کرده و منجر به دگرگونی در بنیادهای طاغوت میشود.
وی یادآور شد: قرآن میفرماید محور دعوت پیامبر(ص) دعوت به سوی حق و دوری از طاغوت است همانگونه که در قرآن آمده است: «وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ؛ و همانا ما در میان هر امتی پیغمبری فرستادیم که خدای یکتا را پرستید و از بتان و فرعونان دوری کنید» (نحل/ 36) است. یکی آیه محوری در قرآن هم آیه 11 سوره رعد است که فرموده است: «إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّىٰ يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ ۗ؛ خدا حال هیچ قومی را دگرگون نخواهد کرد تا زمانی که خود آن قوم حالشان را تغییر دهند» خداوند در اینجا تأکید کرده که در هیچ جامعهای تغییر ایجاد نمیکند مگر اینکه در درون خود آنها تغییر ایجاد شده باشد. حضرت امام(ره) میفرماید این آیه یک واقعیت و دستور است به این معنا که هر تغییری در یک قوم ایجاد شود منشأ تغییرات تکوینی و جهانی میشود. این تغییر آثاری دارد که میتواند خارج از اراده انسانی باشد. همچنین میفرمایند انقلاب اسلامی نتیجه تغییر در نفوس انسانها بود. لذا اگر بخواهیم خودمان را تغییر دهیم خداوند اسباب آن را فراهم میکند چنانچه دیدید. بر اساس این دیدگاه تغییر در نفوس ارتباط مستقیمی با تغییرات اجتماعی دارد و قطعا انقلاب اسلامی نیز در درجه اول ناشی از تغییر در نفوس انسانی بوده است.
توجه به تحول در علوم انسانی بر اساس قرآن
عبدالمطلب عبدالله؛ عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی، نیز در این نشست گفت: ما چندین سال است در دانشگاه علامه طباطبایی، تحول علوم انسانی بر اساس قرآن را پیگیری میکنیم لذا برگزاری چنین نشستهایی آثار ارزندهای در پی دارد چون از دیدگاههای قرآنی برای نقد نظریات غربی استفاده میکنیم. این مقاله هم ارزشمند است و زحمت زیادی برای آن کشیده شده است اما باید توجه داشت که انقلاب، ابعاد فلسفی و اجتماعی هم دارد که باید مورد توجه قرار گیرد. اگر از این بعد نگاه کنیم محور بحث ما انسان خواهد بود. تمام نظریات توسعه هم انسان را ملاک قرار دادهاند.
وی گفت: ما نیازمند یک نظریه جامعهشناختی هستیم که نظر و عمل را پیوند دهد چون یکی از مشکلات ما در جمعهای دانشجویی و حتی روشنفکری عدم تلفیق نظر و عمل است. لازم است این مقاله هم دیدگاههای قرآنی را در قالب یک نظریه، به شکل تئوریک ارائه دهد که نقدی بر نظریات گذشته باشد. این نقطهای است که باید تقویت شود.
نظریات مختلف در زمینه انقلاب
در ادامه این نشست حجتالاسلام والمسلمین سیدعباس نبوی؛ عضو اندیشکده سیاست مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، گفت: نظریات مختلفی در زمینه انقلاب وجود دارد که از جمله آنها نظریات مبناگرا همانند چپگرا و مارکسیستی هستند. دسته دوم نظریههای نهادگرا هستند که مسائل ساختاری را مطرح میکنند. در غرب تا بعد از جنگ جهانی دوم دیدگاههای زیادی در این زمینه مطرح شده است اما از دهه ۱۹۷۰ به بعد نظریات عملگرایانه مطرح شدند که توجه بیشتری به دیدگاه عموم مردم دارند. البته هنوز ما در حال توصیف نظریات دیگران هستیم و لازم است خودمان هم به نظریهپردازی در این زمینه بپردازیم و از این منظر کار حجتالاسلام رستمی ارزشمند است.
وی افزود: نظریات تحولگرا و ساختارگرا تبیین کننده انقلاب نیستند و دستاوردی برای ما ندارند بلکه تحولاتی مقطعی را مورد بررسی قرار دادهاند بنابراین اگر میخواهیم انقلاب اسلامی را تبیین کنیم باید مرز خود را با نظریات غربی مشخص کنیم. دکتر رستمی ادعای مهمی مطرح کردند. در دستگاه فلسفی ما حکمت متعالیه ارزش بالایی دارد و بعد از آن کار جدیدی مطرح نشده است. نکته برجسته حکمت متعالیه، توجه به حرکت جوهری است که وجود انسان را حرکت میدهد و تبدیل به وجود استکمالی و در نهایت وجود کمالی میکند بنابراین به نظرم لازم بود در تحلیل انقلاب اسلامی هم این حرکت جوهری مورد توجه قرار گیرد. همچنین واژگانپردازی خوب و قوی نیاز داریم تا بتوانیم چنین نظریاتی با تقویت کنیم.
حجتالاسلام نبوی گفت: این نکته هم به درستی اشاره شد که در انقلاب باید تحول باطنی رخ دهد اما باید توجه داشت که نمیتوان علت فاعلی بیرونی همانند امدادهای الهی را هم حذف کرد چون حرکت انقلاب کند میشود لذا باید جایگاه خداوند تبارک و تعالی در انقلاب را به میزان بیشتری مورد توجه قرار دهیم. در زمینه علت غایی نیز باید مشخص کنیم چه ارکانی برای حیات طیبه لازم است. به نظرم اولین رکن عدالت، دومین حق و سومین تقوا هستند که اگر با همدیگر جلو بروند جامعهای شکل میگیرد که این سه مورد را با هم دارا خواهد بود.
انتهای پیام