کرامت اکتسابی چگونه منجر به تقریب مذاهب اسلامی می‌شود؟
کد خبر: 4173088
تاریخ انتشار : ۱۲ مهر ۱۴۰۲ - ۱۶:۱۶
بهروز محمدی منفرد پاسخ داد؛

کرامت اکتسابی چگونه منجر به تقریب مذاهب اسلامی می‌شود؟

عضو هیئت علمی دانشگاه تهران بیان کرد: کرامت اکتسابی از این جهت می‌تواند بستر و مبنایی برای تقریب مذاهب اسلامی به شمار بیاید که پیروان مذاهب مختلف، ممکن است با وجود اختلاف سلیقه، همگی خود را پیش ذات باری‌تعالی با تقوا بدانند.

به گزارش خبرنگار ایکنا، نشست «مبانی انسان شناختی تقریب» امروز چهارشنبه 12 مهرماه از سوی دانشگاه بین‌المللی مذاهب اسلامی برگزار شد.
حجت‌الاسلام والمسلمین بهروز محمدی‌منفرد؛ عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در این نشست به سخنرانی پرداخت که در ادامه می‌خوانید:
 
ابتدا لازم است دو مفهوم تقریب و انسان‌شناسی را به خوبی تبیین و سپس به رابطه آنها بپردازیم. در مورد مفهوم تقریب بحث‌های زیادی وجود دارد اما معتقدم چون تقریب، معطوف به تقریب بین مذاهب اسلامی است بنابراین تعبیر وحدت را بیشتر از تعبیر تقریب می‌پذیرم. تقریب به معنای نزدیک‌ کردن است و مثلا مراد این است که مذهب شیعه امامیه را به مذهب حنفی نزدیک کنیم در حالی که معتقدم نقاط وحدت آنچنان گسترده است که اگر از ماهیت وحدت صحبت کنیم شاید بهتر باشد اما چون عنوان تقریب متعارف شده است بنابراین ما هم از تقریب بین مذاهب اسلامی سخن می‌گوییم.

رابطه تقریب و انسان‌شناسی

در مورد انسان شناسی هم بحث‌های زیادی صورت گرفته است. انسان شناسی دارای حیث فلسفی، نقلی و تجربی است. از حیث فلسفی، در گام اول از علم النفس فلسفی و در گام دوم از مواردی صحبت می‌کنیم که معطوف به علم النفس فلسفی است. اما درباره اینکه در انسان شناسی فلسفی چه مباحثی مطرح می‌شود باید گفت که طبیعتا یکی از مباحث مهم مربوط به حقیقت نفس، مراحل کمال نفس، کرامت انسان، آگاهی، اراده و امثالهم است. مسئله مهم این است که از مباحث مربوط به انسان شناسی فلسفی، چگونه می‌توانیم پلی به سمت تقریب مذاهب اسلامی ایجاد کنیم؟ مسئله اصلی پژوهش‌هایی که در این مورد صورت گرفته معطوف به ایجاد همین پل است. 
مسئله مهم و اساسی درباره نسبت انسان شناسی و علم النفس فلسفی و تقریب مذاهب، به رابطه تعالی نفس و تقریب برمی‌گردد. باید در نظر داشت در انسان شناسی فلسفی، اولین نکته اساسی که مورد توجه قرار می‌گیرد، تعالی یا کمال نفس است. حال چگونه می‌خواهیم ازاین تعالی نفس به سمت تقریب مذاهب اسلامی حرکت کنیم یا چگونه می‌توانیم بگوییم تقریب مذاهب اسلامی هم یک ضرورت است؟ برای روشن کردن این پیوند بین تعالی نفس و تقریب مذاهب، در گام اول بایستی منظور از نفس را مشخص کنم. در فلسفه اسلامی و مخصوصا در افکار ابن سینا، وقتی از تعالی نفس سخن می‌گوییم منظورمان این است که این نفس به یک سعادت حقیقی نائل بیاید. همه فیلسوفان اسلامی و بسیاری از متکلمان معتقدند غایت زندگی انسان این است که به سعادت حقیقی برسد اما منظور از سعادت حقیقی چیست؟

معنای سعادت حقیقی

سعادت حقیقی بدین معنی است که ما معقولات و ذات باری‌تعالی را ادراک کنیم. منظور از معقولات نیز ملائک، فرشتگان و امثالهم هستند لذا سعادت حقیقی، حالتی برای نفس است که آن نفس، معقولات را ادراک می‌کند. نفس انسانی ابتدا به مرتبه عقل مستفاد می‌رسد و عقل فعال را ادراک می‌کند و در آنجاست که ذات باری‌تعالی را هم درک می‌کند. اگر نفس انسانی به مرحله ادراک معقولات و ذات باری‌تعالی برسد آن موقع است که می‌توانیم بگوییم نفس انسان به سعادت رسیده است. این نگاه فیلسوفان به سعادت حقیقی و رسیدن انسان به لقای ذات باری‌تعالی، از این جهت بستری برای تقریب مذاهب اسلامی است که همه فیلسوفان اسلامی، نفس همه انسان‌ها از جمله شیعه و اهل سنت را برابر دانسته‌اند و هر کدام از اینها اگر بتوانند به مرتبه ادراک معقولات و اتصال به عقل فعال برسند گویی در آنجا متحد می‌شوند. آیا تقریبی از این بالاتر وجود دارد؟
 
بنابراین مبنایی فلسفی برای تقریب وجود دارد که حقیقتا نفوس، می‌توانند با ادراک معقولات، تبدیل به یکی شوند. البته این نفوس اختصاص به آن دسته از پیروان مذاهب اسلامی دارد که همگی موحد هستند و می‌خواهند به سمت ذات باری‌تعالی و اتصال به آن حرکت کنند. عنصر دیگری که مبنایی برای تقریب مذاهب اسلامی است عنصر کرامت انسانی است. وقتی بنده از کرامت انسانی صحبت می‌کنم مراد بنده یک حقیقت انسان‌شناختی است که می‌تواند مبنایی برای تقریب باشد. باید توجه داشته باشیم سه مدل کرامت شامل اجتماعی، ذاتی و اکتسابی داریم. منظور از کرامت ذاتی این است که نفس انسانی از یک سری خصوصیات و مولفه‌های ذاتی برخوردار است که در ذات انسان نهفته شده و قابل جدا شدن از نفس انسانی نیست و انسان‌ها به این طریق از سایر موجودات جدا می‌شوند که از جمله آنها اختیار و اراده نفس انسانی است. این کرامت ذاتی در همه انسان‌ها و از جمله پیروان مذاهب اسلامی وجود دارد.
 
این برتری انسان‌ها به طور یکسان می‌تواند بستری باشد برای اینکه بگوئیم نفوس انسان‌ها ذاتاً متحد هستند و به همین دلیل حق نداریم به انسانی که خدای متعال به او عقل و اختیار و آگاهی داده است توهین کنیم و بایستی بدانیم که این خصایص می‌تواند سبب شود وقتی همه انسان‌ها با هم اختلافی دارند به مایه‌های اتحاد خود هم توجه داشته و در جریان باشند که نقاط اشتراک بسیار زیادی هم دارند. مدل دوم کرامت اکتسابی است. در قرآن کریم آمده است: «يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَىٰ وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا ۚ إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ؛ ای مردم، ما همه شما را نخست از مرد و زنی آفریدیم و آن گاه شعبه‌های بسیار و فرق مختلف گردانیدیم تا یکدیگر را بشناسید، همانا بزرگوار و با افتخارترین شما نزد خدا با تقواترین شمایند، همانا خدا کاملا دانا و آگاه است» (حجرات/ 13) کرامت اکتسابی ترجمان این آیه است. منظور این است که کرامت به وسیله تقوالی الهی و پرهیزکاری اتفاق می‌افتد لذا اگر کسی از گناهان و خطاها پرهیز کند گونه دیگری از کرامت برای وی حاصل می‌شود و این کرامت اکتسابی مایه برتری انسان‌‌ها بر همدیگر است.

رابطه کرامت اجتماعی و تقریب مذاهب

این کرامت اکتسابی از این جهت می‌تواند بستر و مبنایی برای تقریب مذاهب اسلامی به شمار بیاید که پیروان مذاهب مختلف، ممکن است با وجود اختلاف سلیقه، همگی خود را پیش ذات باری‌تعالی با تقوا بدانند و ممکن است یک پیرو مذهب شیعه یا اهل سنت، فعلی را در راستای افزایش تقوای الهی انجام دهند. در این صورت هر دوی آنها از جانب خدای متعال کرامتی را کسب کرده‌اند و فعلی را صرفا به خاطر ترس از ذات باری‌تعالی انجام داده‌اند و هدف هر دوی آنها این است که رضایت خداوند را کسب کنند. البته باید توجه داشته باشیم که وقتی فعلی را برای رضایت خداوند انجام می‌دهیم نباید حق دیگران را ضایع یا جان آنها را به خطر بیندازیم چراکه تقوا بدین معنی است که پرهیزکاری را با رعایت احتیاط انجام دهیم. بنابراین پیروان همه مذاهب اسلامی می‌تواند در نزد خداوند کرامتی را اکتساب کرده و نزد خدای متعال ارج و قرب داشته باشند. 
 
نوع سوم کرامت که می‌تواند به عنوان مبنایی برای تقریب مذاهب اسلامی باشد کرامت اجتماعی است. منظور از کرامت اجتماعی این است که همه انسان‌ها در جامعه از حقوقی برخوردار هستند و دیگران باید به این حقوق‌ها احترام بگذارند و اگر احترام گذاشتند بدین معنی است که کرامت اجتماعی بنده حفظ شده است. از جمله این حقوق مربوط به حفظ جان، مال و ناموس و مخصوصا اندیشه افراد است. اگر بپذیریم باید حقوق مربوط به اندیشه و اعتقاد همه افراد مورد احترام قرار بگیرد در واقع اندیشه تقریب محقق شده است.
 
 
انتهای پیام
captcha