به گزارش ایکنا؛ نشست ادبی «شب رباعی» با حضور جمعی از اهالی ادب کشورهای حوزه ایران فرهنگی شامگاه سوم شهریور؛ با مدیریت علیرضا قزوه و اجرای سیدمسعود علویتبار به میزبانی گروه بینالمللی هندیران برگزار شد.
خاستگاه رباعی کجاست؟
زیبا فلاحی، پژوهشگر و منتقد ادبی؛ رباعی را از جمله قالبهای شعری که حاصل کشف لحظات شکفتگی و درک هستی بی چون است دانست و بیان داشت: رباعی تنها قالب شعر فارسی است که مبتکر آن شاعران زبان فارسی هستند. پیشینه آن به قرن سوم و چهارم میرسد. خواهر عروضی رباعی «دوبیتی» است که در مضمون و قاعده وزن با آن متفاوت است.
وی ادامه داد: مضمون رباعی گرچه میتواند مثل دوبیتی عاشقانه باشد اما عشق در رباعی نگاهی عرفانی است که در وزن «لا حول ولا قوه الا بالله» میافتد و مصرع چهارم تحمل مضمون سه مصرع دیگر را به دوش میکشد.
فلاحی خاطرنشان کرد: خاستگاه رباعی خراسان است و رباعیات «مختارنامه» عطار نیشابوری مشهورترین اثر تاریخی این قالب شعری است. از پیشینیان رباعیسرا؛ عنصری؛ قطران تبریزی؛ مسعود سعدسلمان؛ باباافضل کاشانی؛ سنایی غزنوی و در دوره معاصر نیما یوشیج با مجموعه «آب در خوابگاه مورچگان»، در دوره انقلاب اسلامی سیدحسن حسینی؛ بیژن ارژن؛ قیصر امینپور؛ سلمان هراتی؛ محمدرضا عبدالملکیان؛ علیرضا قزوه؛ میرهاشم میری؛ محمدرضا سهرابینژاد؛ حسین اسرافیلی؛ مصطفی علیپور و نامهای دیگر که رباعی را در کنار مثنوی-غزلهای خود برای اغتنام فرصت برگزیدهاند.
این پژوهشگر ادبی تصریح کرد: رباعی شبیه «هایکوهای ژاپنی» لحظهای ناب از زیستن شاعر در بستر زمان و آگاه کردن مخاطب است. کوتاه و پرتوان، بیشتر فلسفی و حکمتافزا است. البته خاستگاه رباعی در عصر مدرن البته حاصل اصطکاک با نرم افزار تفکر در سیارهای پیچیده شکل میگیرد:
در عصر فضا و نانو و بود و نبود
پیچیدگی وسایل گفت و شنود
کنکاش وجود واژه در کامپیوتر
یک آیه نمیتوان به قرآن افزود (حسن امتحانی)
و پارسا همت سروده است:
از گنگ و سن و نیل گذر خواهم کرد
با صخره و موجها خطر خواهم کرد
من در تو به شانگهای، دهلی به ونیز
با قایق کوچکم سفر خواهم کرد!
از میلاد عرفانپور به عنوان یکی از شاعران معاصر در حوزه رباعی آیینی میتوان نام برد که رباعیات اخلاقی و عرفانی وی بسیار ورد زبانها شد و فضای موسیقی به خود یافت:
آمیخته با عطر سفر کوچه ما
خود در دل ماست رهگذر کوچه ما
هر روز مراقب است تا گم نشویم
آن نام که ایستاده در کوچۀ ما
فصل پیراهن انداختن رباعی
این شاعر و پژوهشگر شعر آیینی گفت: در دوره معاصر، رباعی سرایان آیینی به سبک گذشتگان با همان رنگ و رونق عارفانه و دستمایههای حکمت و اشراق؛ چون سیدمسعود علویتبار ورود کردهاند که در مجموعه هزار رباعی «حی متآله» (زنده خداشناس) دهه ۴۰۰ و با مضامین عشق توحیدی به چاپ رسیده است:
دانی که چرا دل از ازل «لا» میدید
یک جلوه ز جلوههای حق را میدید
یعنی که به هر کون و مکانی الله
را خاتم «لا إله الا» میدید
رباعی مدرن امروز؛ پس از رباعیات متن و تصویر «زبردست» در دو دهه اخیر؛ راه خلاقیت و چهرهای امپرسیونیستی به خود گرفته است. چهرهای جوان و ترکیبی از هنر:
نقّاش دوباره طرحی از خون میزد
بر باور بومها شبیخون میزد
هربار به جای رنگ خون برمیداشت
زخم از تنِ تصویرِ تو بیرون میزد
فلاحی در پایان خاطرنشان کرد: این نشان از پذیرش ظرفیتهای هنری و احساسی تازه در رباعیسرایان نوگرا دارد. کسانی نیز در فکر چاره برای خروج ازمحدودیت مصرع رباعی در فرم هستند و در اندیشه پستمدرنیزه کردن رباعی از گردنههای شعر بالا رفتهاند. چالشهای فرم؛ تصویر و پنج مصرعی ساختن رباعی از دهه ۹۰ به این سو؛ در نوشتههای جلیل صفربیگی و سپیدنویسیهای ایرج زبردست به چالش کشیده شده است. در آینده ممکن است فصل پیراهن انداختن این قالب سنتی نیز فرا برسد.
یک قبله به نامِ کربلا میسازد
در این برنامه که با بداههنویسی مسعود ربانی همراه بود شاعران و ادیبانی چون علیرضا قزوه، حسین اسرافیلی، عبدالرحیم سعیدیراد، غلامرضا کافی، ایرج قنبری، سیدمسعود علویتبار، سیدمهدی بنیهاشمی لنگرودی، عزیز آذینفرد، نغمه مستشارنظامی، فاطمه نجفی دلچه، زهرا آراستهنیا حضور داشتند.
در ادامه تعدادی از رباعیات ارائه شده در این نشست را با هم قرائت میکنیم:
ای آن که تویی مایه هر چه پاکی
من ماه ندیدهام بدین چالاکی
از جنس چهای و از کجا آمدهای
افلاکی من! گل کدامین خاکی
سروده علیرضا قزوه
آتش چوگرفت در میان دریا
همرنگ کویر شد دهان دریا
از سوز عطش به خویش میپیچیدند
در بین دو نهر، ماهیان دریا
سروده حسین اسرافیلی
ای دوست منم پرنده خسته تو
اما عمری عاشق و دلبسته تو
من کفتر دانهچین درگاه توام
بگذار بخوانم سر گلدسته تو
سروده ایرج قنبری
عصری است که با هر که بجوشم، بد نیست
یوسف به کلافی بفروشم، بد نیست
تعقیب و گریز با زليخا دارم
پیراهن پشت و رو بپوشم، بد نیست!
سروده غلامرضا کافی
شمعیست كه در كنارتان میسوزد
چشميست كه بی قرارتان میسوزد
چون زائر دلشكستهای میماند
اين ماه كه بر مزارتان میسوزد
سروده عبدالرحیم سعیدیراد
از نور رخ تو عشق پیدا میشد
هر واژه به قاموس تو معنا میشد
رازی که عقول عاجزند از فهمش
در معنی لبخند تو افشا میشد
سروده سیدمسعود علویتبار
یک قطره زِ خونِ تو چهها میسازد
از سنگ، دلی همچو طلا میسازد
از آن همه دشت گرم و بی آب و علف
یک قبله به نامِ کربلا میسازد
سروده سیدمهدی بنیهاشمی لنگرودی
یک عمر قفس بال مرا درک نکرد
این درد کهنسال مرا درک نکرد
بسیار من از درد خودم حرف زدم
افسوس کسی حال مرا درک نکرد
سروده علیرضا حکمتی
وقتی گل ناشکفته پرپر میشد
با خون گلو، گلوی تو تر میشد
این معجزۀ مسیح عاشورا بود
در دست پدر، پسر کبوتر میشد
سروده نغمه مستشار نظامی
آیینه نوبهار را گم کردم
لبخند شب قرار را گم کردم
ای آینهها شبی پناهم بدهید
من آدرس بهار را گم کردم
سروده زهرا محدثی خراسانی
دل را به محرم آشنا خواهم کرد
از هرچه به غیر او جدا خواهم کرد
امروز که هیچ، بیگمان بعد از مرگ
همواره حسین را صدا خواهم کرد
سروده عاطفه جعفری
گلدان دلم بی گل و برگ است بیا
در معرض سرما و تگرگ است بیا
دلداده عهد و آل یاسین توام
هر لحظه بی تو مثل مرگ است بیا
سروده صبا فیروزی
مثل همه غروبها غم دارد
دیوار و درش همیشه ماتم دارد
هر قدر که فکر میکنم میبینم
این کوچه فقط نام تو را کم دارد
سروده مهسا ایمانی
عمریست که رزق از شما میگیریم
با اشک، برات کربلا میگیریم
یا من جُعل شفاء فی تربتهی
در مجلس روضهات شفا میگیریم
سروده زهرا آراستهنیا
در کرب و بلا آب به نرخ جان بود
آنجا همه چیز با یل خوبان بود
اطراف حرم تا که خطر حس میشد
عباس برایمان بلاگردان بود
سروده فاطمه نجفی دلچه
انتهای پیام