انواع تکفیر در جهان اسلام؛ از مقدس تا تغلیظی
کد خبر: 4142580
تاریخ انتشار : ۰۱ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۲:۵۷
مهدی زندی تبیین کرد:

انواع تکفیر در جهان اسلام؛ از مقدس تا تغلیظی

کارشناس علوم اسلامی ضمن اشاره به اینکه ما نمونه‌هایی از تکفیر صحیح در تاریخ داشته‌ایم، تصریح کرد: هر مجموعه‌ای برای اینکه خودش را حفظ کند قوانین حفاظتی دارد مثل قانون ارتداد یا تکفیر که برای حفظ شریعت از گزند آسیب‌هاست.

به گزارش ایکنا، نشست علمی گونه‌شناسی تحلیلی انتقادی تکفیر امروز 1 خرداد با سخنرانی حجت‌الاسلام و المسلمین مهدی زندی، کارشناس علوم اسلامی در پژوهشکده حج و زیارت برگزار شد که گزیده آن را در ادامه می‌خوانید؛

ما در جهان اسلام در طول تاریخ مسئله تکفیر را دیدیم و تکفیر اتفاق افتاده و در برهه‌هایی از تاریخ، ظهور و بروز پیدا کرده است. مشخصاً در پنجاه سال اخیر هم مسئله تکفیر خودش را بیشتر نشان داده است. این مسئله بدان منجر شد که دغدغه‌مندان اسلامی از مذاهب مختلف برای کار علمی تبیینی در مورد تکفیر تلاش کنند و نشان دهند مرز تشخیص تکفیری بودن کجاست.

نمونه‌های تکفیر صحیح در اسلام

ما باید این نکته را مد نظر قرار دهیم که اساساً تکفیر جزئی از اسلام است و مکانیزمی از مکانیزم‌های دفاعی اسلام است. هر مجموعه‌ای برای اینکه خودش را حفظ کند قوانین حفاظتی دارد؛ مثل قانون ارتداد یا تکفیر که برای حفظ شریعت از گزند آسیب‌هاست. لذا اگر تکفیر در اسلوب صحیح خودش قرار بگیرد مقدس است و ما تکفیر صحیح داریم. مثال‌هایش زیاد است؛ مثلاً تمام فرق اسلامی غالیان را تکفیر می‌کنند. غالی کسی است که یک ولی از اولیای الهی را به مقام ربوبیت می‌رساند. غالیان منحرف‌کننده عقیده اسلامی هستند لذا تکفیر آنها کار بزرگی است و ثواب دارد. همه فرقه‌ها مدعیان نبوت را تکفیر می‌کنند. همه فرق اسلامی بهاییان را کافر می‌دادند. پس ما تکفیر مقدس هم داریم بهترین موردش هم همان فتوای تاریخی حضرت امام است که سلمان رشدی را تکفیر کرد و با این کار ضربه مهلکی به جریان کفر زدند.

نکته‌ دیگر این است که در کنار این تکفیر درست تکفیرهایی وجود دارد که نابجا و ناصحیح است که به دو دسته تکفیر علی المبنا و بدون مبنا تقسیم می‌شود. برخی کسانی که خودشان را مدعی اندیشه اسلامی می‌دانند و از جایگاه تفکر دینی و قرآنی صحبت می‌کنند قائل به این هستند که ما یک تلقی درستی از توحید داریم. این افراد در این تلقی دچار جعل و تشریع من دون الله شدند و احکامی وضع کردند که اگر کسی آن را رعایت نکند او را تکفیر می‌کنند. وهابیت در این مسئله پیشرو است. اینها یکسری گزاره‌ها را به عنوان گزاره‌های مورد قبول و مستند به ادعای خودشان پذیرفتند. بر اساس تلقی که از توحید دارند می‌گویند کسی که به پیامبر(ص) متوسل شود مشرک است. این گزاره تشریعی از طرف اینها در دین است. هر کس این گزاره‌ را نقض کند از نظر اینها دچار شرک شده و او را تکفیر می‌کنند لذا اگر کسی از پیامبر(ص) درخواست کند او را مشرک حساب می‌کنند.

در طول تاریخ مواردی مثل خوارج بودند که تشریع من دون الله داشتند و افراد را تکفیر می‌کردند. در میان اهل سنت هم تکفیرهایی داریم مثلا در دوره اول طالبان در میان دیوبندی‌ها افرادی بودند که به بهانه تحریف قرآن، به کفر شیعه فتوا می‌دادند که تکفیرهای بدون مبنا بود یعنی اگر با طرف صحبت می‌کردی که شیعه قرآن را تحریف‌شده نمی‌داند تکفیر نمی‌کردند. پس ما دو دسته تکفیر ناصحیح داریم تکفیرهایی که علی المبنا است یعنی تا کسی مبنایش را تغییر ندهد نمی‌تواند از آن دست بردارد ولی اگر تکفیر بر اساس مبنا نباشد بلکه به جهت اشتباه برداشت باشد، اینجا تکفیر نابجا است که قابل اصلاح است. در این تکفیرهایی که در دوره اخیر اتفاق افتاده تنها جریانی که علی المبنا تکفیر می‌کند وهابیت و داعش است.

پس نتیجه این شد ما تکفیر بجا داریم و تکفیر نابجا. متاسفانه در سال‌های اخیر از طرف عده‌ای اساسا تکفیر رد می‌شد و می‌گفتند شما حق هیچ گونه تکفیری ندارید این در حالی است که تکفیر درست هم داریم. اساسا روشنفکران کلا تکفیر را چیز مذموم می‌دانند ولی این تلقی اشتباه است.

تکفیر تغلیظی قابل حل و رفع است

چه گونه‌هایی می‌شود برای تکفیر تصور کرد؟ اگر گونه‌هایی از تکفیر را تبیین کنیم روشن می‌شود تکفیر فقط تکفیر نابجای علی المبنا نیست بلکه تکفیرهایی داریم که ناشی از اشتباه است ولی قابل حل و رفع است. یکی از آن تکفیرها تکفیر تغلیظی است. ما در برخی روایات داریم که تعبیر کفر به کار برده شده مثلا گفته شده تارک نماز کافر است. این تعابیر تغلیظی است. خیلی جاها وقتی کسی کفر را به فرق دیگر نسبت می‌دهد نگاهش تغلیظی است یعنی می‌خواهد بگوید خیلی کار بدی انجام می‌دهند. اینگونه تکفیرها علی المبنا نیست بلکه از روی جهل است.

یک نوع تکفیر دیگر تکفیر سیاسی است یعنی بر اساس انگیزه‌های سیاسی اتفاق می‌افتد. مثلا در زمان شاه عباس اول از منطقه ازبکستان عبدالله خان به مشهد حمله می‌کند و شهر را محاصره می‌کند و شیعیان را می‌کشد. بعدها اعتراض می‌شود که کشتن شیعیان مشروع نیست عبدالله خان ازبک که در معرض نقد قرار می‌گیرد از علمای منطقه خودش درخواست می‌کند فتوایی دهند که عمل او را موجه کند یعنی انگیزه سیاسی باعث شد این اتفاق بیفتد. بعد از انقلاب اسلامی برخی جریانات به هر نوعی می‌خواستند اندیشه انقلاب اسلامی را محکوم کنند یکی از راه‌هایشان هم تکفیر بود که نمونه دیگری از تکفیر با انگیزه‌های سیاسی است.

دسته سوم از تکفیرها مبتنی بر عدم شناخت مذهب مخالف است. در میان اهل سنت یک تلقی نسبت به شیعه وجود دارد و آن اینکه فکر می‌کنند ما قائل به ربوبیت ائمه هستیم، قائل به عدم خاتمیت پیامبر(ص) هستیم. اینها شبهه‌های اهل سنت نسبت به ماست. آنها فکر می‌کنند ما صحابه را کافر می‌دانیم یا ما قائل به تحریف قرآنیم. تمام این گزاره‌ها غلط است و شناخت نادرست از شیعه موجب شده شیعیان را تکفیر کنند. اگر برای آنها تبیین کنیم که ما به این مسائل قائل نیستیم از تکفیر دست برمی‌دارند، این نکته مهم است. در بسیاری از مواردی که شیعه متهم به کفر شده به خاطر تلقی اشتباه است.

حقیقت این است که ما تاریخچه طلایی در تقریب مذاهب داریم و علی‌رغم این تصور که همیشه تاریخ ما پر از اختلافات و نزاع‌ها بوده است، همیشه دغدغه‌مندان اسلامی تلاش کردند فضای رو به تقریب و همگرایی ایجاد کنند و این در بین شیعه و اهل سنت خیلی ملموس است. با این وجود چهره مخالفین تقریب به خاطر بروز و ظهوری که داشته توانسته سر و صدای بیشتری داشته باشد و بیشتر دیده می‌شود و به همین جهت ما این تصور را داریم که فضا پر از اختلافات است در حالی که فضای تقریب و تلاش برای تقریب فضای مثبت و رو به رشدی بوده است.

انتهای پیام
captcha