به گزارش ایکنا، نشست علمی «مبانی سیره نبوی بر پایه کتاب سیره پیامبر(ص)» ظهر امروز اول اسفندماه با سخنرانی حجتالاسلام والمسلمین عبدالهادی مسعودی، رئیس دانشگاه قرآن و حدیث در مدرسه علمیه کریمه اهل بیت(ع) برگزار شد که گزیده آن را در ادامه میخوانید؛
سیره به معنای عملی است که یا تکرار شده است یا در شرایط مشابه تکرار خواهد شد. ما میخواهیم ببینیم این رفتارهای پیامبر(ص) بر چه مبنایی شکل گرفته است، نه اینکه مثلا حضرت یکبار با کسی سخنی گفته است یا یکبار در جایی آرمیدهاند. در کتاب سیره پیامبر خاتم که تالیف آقای ریشهری است در هفت جلد این رفتارها گزارش شده است. این رفتارها بیهوده در تاریخ نقل شده است. علما اینها را نقل کردند تا آیه قرآن محقق شود: «لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِيهِمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَمَنْ يَتَوَلَّ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ».
بحث بر سر این است که به جهت الگوگیری میخواهیم این رفتارها را بشناسیم. آیتالله ریشهری از این الگوها دوازده اصل و مبنا را استخراج کردند یعنی دیدند در بسیاری از رفتارهای پیامبر(ص) این امور دیده میشود. من دوازده تا را میشمارم؛ اول هماهنگی با عقل و فطرت، یعنی همه رفتارهای پیامبر(ص) عاقلانه و خردمندانه بوده است. دوم حقمداری، هیچ گاه رفتار پیامبر(ص) تجاوز از حق نبوده است. سوم عدالت و دادگستری، نیکوکاری و زیبایی و احسان، ادب و هنجارگرایی، سادهزیستی، میانهروی و اعتدال، آسانگیری، نظم، استواری و اتقان کار، مداومت و استمرار، بیتکلفی.
مورد اول هماهنگی با عقل بود. هیچ وقت خدا پیامبری را برنمیانگیزد مگر اینکه عقلش کامل باشد. در مورد نیکوکاری و احسان عرض کنم اساسا هر کاری که درست انجام بدهید از نظر عربی بر آن اطلاق احسان میشود. «لایحسن الصلوه»، یعنی درست نماز نمیخواند. هر کاری درست انجام شود حسن و نیکو است. هیچ گزارشی نداریم حضرت در کارهای شخصی و اجتماعی طوری کاری انجام داده باشد که دیگران به ایشان اشکال گرفته باشند. نقل است هنگام فجر صدای شدیدی در مدینه بلند شد. همه اسبها را سوار شدند و به سمت صدا رفتند. دیدند یک اسبسوار از جلو میآید، دیدند که پیامبر(ص) است. حضرت گفتند من رفتم ببینم منشا صدا چیست. این نشان میدهد سرعت عمل حضرت چقدر بوده است.
مورد بعد ادب است. حضرت هیچ موقع بلند عطسه نمیکرد یا اگر سیر میخوردند جلوی دهان خود را میگرفتند. حضرت هنگام خنده قهقهه نمیزدند، حضرت پرگو نبودند. وقتی کسی میآمد حضرت به استقبالش میرفت. حضرت وقتی گریه میکرد مثل بقیه مردم گریه میکرد و افراط نمیکرد. حضرت مویشان را بیش از حد بلند یا بیش از حد کوتاه نمیکردند. برخی مردم میگویند موی حضرت آنقدر بلند بود که حضرت فرق باز میکرد ولی امام صادق(ع) فرمودند این سیره نیست و فقط یکبار انجام شده است. پس موی حضرت معمولی بوده است. لباس حضرت معمولی بود. اگر در مجلسی همه راجع به موضوعی حرف میزدند حضرت درباره همان موضوع حرف میزدند. گاهی اوقات حضرت با اصحاب خودشان به تفریح میرفتند. اگر میخواهید بفهمید پیامبر(ص) چقدر همشکل با مردم بودند به این نقل توجه کنید؛ اصحاب به حضرت گفتند مردم عرب که از بیرون میآیند شما را نمیشناسند، ما یک صندلی بگذاریم که مردمی که میآیند شما را بشناسند. این نشان میدهد اولا مجلس حضرت حلقوی بوده است، ثانیا لباسش مثل بقیه بوده و تفاوتی نداشته است.
مورد بعد سادهزیستی است. نقل است که حضرت شبها روی حصیر میخوابید، روی الاغ بدون پالان سوار میشد، البته حضرت اسب و شتر هم داشت ولی وقتی اسب نبود، با همان الاغ رفتوآمد میکرد. حضرت خودش شیر میدوشید و فرمودند من پنج کار را تا آخر عمر رها نمیکنم یکی همین شیر دوشیدن است، یکی بازی با کودکان است، یکی سوار الاغ بیپالان شدن، یکی غذا خوردن با بردگان. مسجد پیامبر(ص) سقف نداشت. هوای مکه و مدینه بسیار گرم و شرجی است و اگر شما یک ربع روی شن بمانید پایتان تاول میزند ولی مسجد حضرت سقف نداشت. غذای حضرت بسیار ساده بود. در طول زندگی به جز یک موقعیت خاص جنگی، نگهبان و حاجب نداشت. گاهی اوقات حضرت را نمییافتند میدیدند کودکی یا زنی از ایشان کمک خواستند و ایشان برای کمک رفتند.
اصل هفتم میانهروی است. میانهروی یعنی اعتدال، یعنی حضرت در هیچ امری تندروی نمیکردند حتی در قرآن خواندن افراط و تفریط نداشتند. گاهی اوقات حضرت میتوانستند عمره بروند میرفتند، گاهی اوقات نمیتوانستند نمیرفتند. گاهی اوقات نماز را طول میدادند، گاهی اوقات طول نمیدادند. بیشتر میانهروی که قرآن نسبت به آن تذکر داده است در امر بخشش است: «وَلَا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلَى عُنُقِكَ وَلَا تَبْسُطْهَا كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُومًا مَحْسُورًا؛ و دستت را به گردنت زنجير مكن و بسيار [هم] گشاده دستى منما تا ملامت شده و حسرتزده بر جاى مانى».
من در ادامه میخواهم درباره اهمیت حدیث صحبت کنم. ما در حوزه خواهران رشته حدیث نداشتیم. این یک عیب بزرگ برای حوزه خواهران است. ما نه تنها حدیث حفظ نیستیم بلکه نمیدانیم کجا مراجعه کنیم و حدیث را به دست بیاورم و آن را معنا کنیم. معنا کردن حدیث کار سادهای نیست. ما با حدیث چنان بیگانه هستیم که کتابهای اصلی حدیث را نمیشناسیم. شاید بگویید علم حدیث چه فایدهای برای ما دارد؟ مقام معظم رهبری میفرمایند حدیث مادر همه علوم اسلامی یا بیشتر آنها است. اگر از علم اخلاق حدیث را بیرون بکشند همان اخلاق یونانی میشود. حتی در زندگی خودمان؛ مگر دوست نداریم روابطمان با خانواده خوب و اسلامی باشد؟ این در کجا آموخته میشود؟ در علم کلام؟ در علم تفسیر؟ خیر، در علوم حدیث. پس روایات، علوم زیرساختی و علوم کاربردی و مهارتی ما را تشکیل میدهد. الآن حوزه خواهران در این زمینه عقبماندگی دارد و این برای حوزه بد است.
انتهای پیام