عجز و استعانت؛ راه رسیدن به صراط مستقیم
کد خبر: 4121989
تاریخ انتشار : ۲۵ بهمن ۱۴۰۱ - ۱۰:۵۲
روش برداشت از قرآن/ 7

عجز و استعانت؛ راه رسیدن به صراط مستقیم

برای رسیدن به عبودیت، پای ایمان کافی نیست. ایمان مثل موتوری بود که روشن شده بود، اما از آنجا که سنگ‌ها و بت‌ها در راه است، باید ضربه‌ها و بلاها پیش بیاید تا سنگ‌های راه و بت‌های دل بشکند. با این بلاها و صدمه‌هاست که انسان به عجز می‌رسد و در نتیجه، به اعتصام و استعانت.

قرآن کریم

چنانکه پیش‌تر اشاره شد، مرحوم علی صفایی حائری در فصل سوم کتاب «روش برداشت از قرآن»، کلیدهایی برای رسیدن به تفسیر برمی‌شمارد و معتقد است این کلیدهای کوچک، درهای بزرگ را می‌گشایند. این کلیدها عبارتند از: تسلط، طرح سؤال، حلم در برابر سؤال‌ها، تفکر در قرآن و سیر فکری. کلید تفکر در قرآن نیز به چهار مرحله تفکر در سوره‌ها، تفکر در زمینه آیه‌ها، تفکر در رابطه آیه‌ها با هم و تفکر در ارتباط یک آیه تقسیم می‌شود. در ادامه شماره‌های پیشین، به مرحله تفکر در ارتباط آیه‌ها با یکدیگر می‌رسیم و در این شماره، ارتباط آیات سوره حمد با یکدیگر را به قلم مرحوم صفایی حائری می‌خوانیم.

تفکر در این قسمت هم با طرح سؤال‌ها شروع می‌شود، با وسعت و حلم در برابر سؤال‌ها همراه می‌شود و به‌تدریج، نورهایی به‌دست می‌دهد.

گفتیم از آنجا که تنظیم قرآن در زمان رسول(ص) و با دستور ایشان انجام شده، در نتیجه می‌توان از این تنظیم، سؤال‌هایی کرد، برداشت‌هایی به‌دست آورد، مجهول‌هایی کشف کرد و حتی به عوامل پنهان و نفوذ منافق‌ها یا مسائل دیگر پی برد. حتی در آنجا که آیه‌ها فصل فصل و قسمت به قسمت می‌شوند و یا در نظر بدون ارتباط می‌آیند، باید در جستجوی جواب‌هایی بود.

در این قسمت، با نمونه‌هایی همراه می‌شویم.

سوره حمد

در این سوره، با سؤال‌هایی روبرو هستیم.

از شروع با «بِسْمِ اللَّهِ» و صفت «الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ»، ارتباط این‌ها و جمله «الْحَمْدُلِلَّهِ»، رابطه حمد با این توصیف‌ها، ادامه توصیف با «رَبِّ الْعَالَمِينَ»، تکرار «الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ»، دنبال آمدن «مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ»، دگرگون شدن سبک و التفات از غیبت به خطاب در «إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ» و رابطه این دو با یکدیگر، دگرگون شدن خبر به انشا در «اهْدِنَا الصِّرَاطَ»، توصیف صراط به مستقیم، توضیح صراط با «صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ» و توضیح بیشتر با «غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلَا الضَّالِّينَ».

این‌ها و جز این‌ها، سؤال‌هایی هستند که مطرح می‌شوند تا به مرور، جواب‌هایی بیابند و نورهایی بیاورند.


بیشتر بخوانید:


صراط مستقیم ـ نزدیکترین و بهترین راه ـ با آیه‌های دیگر (61 یس، 61 زخرف و 161 انعام) به عبودیت، اتباع و توحید تفسیر می‌شود. برای رسیدن به این حد و به‌دست آوردن این عبودیت و حرکت در این صراط، مرکب‌هایی می‌خواهیم که در دو آیه، به این مرکب‌ها اشاره شده:

1. «...وَإِنَّ اللَّهَ لَهَادِ الَّذِينَ آمَنُوا إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ؛ و به راستى خداوند كسانى را كه ايمان آورده‏‌اند، به سوى راهى راست راهبر است.» (سوره حج، آیه 54)

2. «...وَمَنْ يَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ؛ و هر كس به خدا تمسک جويد، قطعا به راه راست هدايت ‏شده است.» (سوره آل عمران، آیه 101)

در آیه اول، ایمان را مرکبی نشان می‌دهد که به صراط می‌رساند؛ «وَإِنَّ اللَّهَ لَهَادِ الَّذِينَ آمَنُوا»، اما در آیه دوم، اعتصام و استعانت به حق را مرکبی نشان می‌دهد که به صراط رسانده است؛ «فَقَدْ هُدِيَ إِلَى صِرَاطٍ».

برای رسیدن به ایمان و عشق حق، به ارزیابی معبودها و معشوق‌ها (فکر) و سپس به مقایسه آنها (عقل) نیازمندیم تا بتوانیم بهترین را انتخاب کنیم و به آن ایمان بیاوریم.

در این سوره، تا «إِيَّاكَ نَعْبُدُ»، به ارزیابی و سنجش الله و معبودها اشاره دارد.

«بِسْمِ اللَّهِ»؛ یعنی «أَتَوَسَّمُ بِسِمَةِ اللهِ»، با علامت الله خودم را علامت می‌گذارم.

«الرَّحْمَنِ»، که او می‌دهد، اما دیگران می‌گیرند. او بخشنده است و دیگران مصرف‌کننده استعدادهای من.

تمام سپاس‌ها برای الله است

بت‌های دیگر از نفس و خلق گرفته تا دنیا و شیطان، به من چیزی نمی‌دهند و اگر بدهند، این بخشش از روی رحمت نیست. این‌ها رحیم نیستند، می‌دهند تا بیشتر بگیرند، علوفه می‌دهند تا از شیر و کشک و پشم ما استفاده کنند. در نتیجه، این‌ها سزاوار ستایش و سپاسی نیستند و تمام سپاس‌ها برای الله است؛ «الْحَمْدُلِلَّهِ»، که با بخشش (رحمانیت) و محبتش (رحیمیت) به رشد و تربیت ما می‌پردازد.

دوستی او، دوستی خاله خرسه نیست که به نابودی بینجامد. او رب است، آن هم نه برای یک محدوده و برای یک عده، که برای همه و در تمام هستی؛ «رَبِّ الْعَالَمِينَ».

و این الله با این بخشش و محبت و تربیتش، شاکر هم هست. اگر کسی بخشش‌های او را در مسیر به جریان بیندازد و شکر کند، او دوباره می‌بخشد و بیشتر محبت می‌کند؛ «الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ».

و او محدود نیست، مثل ما نیست که با بخشش‌ها از مالکیت کنار برود. ما تا لحظه‌ای مالک هستیم که نبخشیده‌ایم، اما او پس از بخشش‌ها هم مالک است و این مالکیت ادامه دارد، هم مالک یوم‌العطا است و هم مالک یوم‌الجزا؛ «مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ».

با این توصیف و ارزیابی معبودها، انتخاب آن آسان می‌شود و مشخص، «إِيَّاكَ نَعْبُدُ»؛ فقط او را می‌پرستیم و برای رسیدن به عبودیت، پای ایمان کافی نیست. ایمان مثل موتوری بود که روشن شده بود، اما از آنجا که سنگ‌ها و بت‌ها در راه است، باید ضربه‌ها و بلاها پیش بیاید تا سنگ‌های راه و بت‌های دل بشکند.

با این بلاها و صدمه‌هاست که انسان به عجز می‌رسد و در نتیجه، به اعتصام و استعانت؛ «وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ». استعانت، پایی است که ما را به صراط می‌رساند، البته پس از آنکه از فکر (ارزیابی) و عقل (سنجش) و ایمان و بلا بگذریم و به مرحله عجز برسیم.

نه عقل و نه عشق، بل عجز است که می‌رساند و با این مرکب، به صراط رسیده‌اند؛ «وَمَنْ يَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ» و تجلی استعانت در همین لحظه است، «اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ».

سپس، توضیحی از همراهان است؛ «الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ» و توضیح بیشتر آنها، «غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلَاالضَّالِّينَ»، نه آنها که سنگ راه حق هستند، بر سر راه خلق هستند و بر سر راه آنها نشسته‌اند و نه آنها که گم شده‌اند، خود را نشناخته‌اند، خود را به کم فروخته‌اند و به این‌ها دل خوش کرده‌اند.

خلاصه، نه آنها که بازیگرند و نه آنها که بازیچه و یا تماشاچی.

محبوبه فرهنگ

انتهای پیام
captcha