به گزارش خبرنگار ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین سیدمحمد موسوی، پژوهشگر دین، امروز دوشنبه 12 دیماه در نشست «جریان امامتپژوهی در اندیشکدههای فرانسه» که از سوی دانشگاه معارف اسلامی برگزار شد به سخنرانی پرداخت. در ادامه متن سخنان وی را میخوانید:
درباره پیشینه جریانهای امامت پژوهی یا شیعه پژوهی میتوان به اولین نشست اختصاصی که برای شیعه دوازده امامی در سال 1347 یعنی ده سال قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در استراسبورگ برگزار شد اشاره کرد. ثمره این نشست دو روزه را در مجموعه مقالات آن که منتشر شده میبینیم و اسامی کسانی همانند امام موسی صدر به عنوان مهمان نیز در آنجا وجود دارد که البته در پاورقی گفته شده مقاله امام موسی صدر به دست ما نرسیده است. این نشستهای رسمی از آن موقع شکل گرفت اما پیش از آن برخی تک نگارهها و پژوهشهای فردی در زمینه شیعه پژوهی در غرب از دونالدوسن آمریکایی تا مادلونگ انگلیسی را شاهد هستیم.
آقای هانری کربن هم وقتی کارش را شروع کرد تا تیرماه 1357 که در قید حیات بود رفت و آمد زیادی به ایران داشت و نقش ارزندهای در شیعهپژوهی دارد اما رویکرد وی فلسفی و عرفانی بود و صرفا دغدغه وی زمان صفویه است. از انقلاب اسلامی به بعد میبینیم که این سیر پژوهشی که پیرامون شیعه و مخصوصا شیعه دوازده امامی شکل گرفته، ضریب خورده و هم اندیشکدهها و هم آثار پژوهشی رشد فزایندهای دارند و طبیعی هم هستند که قدرتها و سیاستمدارانی که در سراسر دنیا وجود داشتند میخواستند ماجرای انقلاب اسلامی را بفهمند و نسبت خود را با آن روشن کنند. در این بین شاگردان هانری کربن همانند پیر لوی و امیر معزی هم نقش آفرینی کردند و آثاری نوشتند و نشستهایی برگزار کردند.
پیر لوی پایاننامههای زیادی در زمینه شیعه پژوهی راهنمایی کرد که از جمله یکی از آنها در مورد مکتب تفکیک است که حجتالاسلام والمسلمین جازاری، رئیس دانشگاه بینالمللی اهل بیت(ع) آن را نوشتهاند. همچنین دیگرانی بودهاند که درباره سید حیدر آملی دارای اثر هستند بنابراین در زمینه شیعهپژوهی و همچنین عارفان مسلمان و شیعه و فقها، کارهای زیادی در غرب صورت گرفته و مطالعاتی انجام شده است و بودجه این اندیشکدهها هم توسط دولت تأمین میشود.
رویکرد محمدعلی امیر معزی مقداری تاریخی و پدیدارشناسانه است و کرسی شیعه پژوهی بعد از کربن اگر بین شاگردان وی تقسیم شده باشد بخش زیادی از آن در اختیار امیر معزی است. ایشان زمانی که پدرشان از مسئولان وقت در ایران بود دوستی فرانسوی داشت و هانری کربن که به ایران رفت و آمد میکرد با وی آشنا میشود لذا کربن به وی میگوید به فرانسه بیا و مطالعات تاریخی خود را ادامه بده و مخصوصا سه قرن اول را مطالعه کن. بدین ترتیب وی به فرانسه میرود و نتیجه مطالعات او پایاننامهای میشود که چند سال بعد از فوت کربن دفاع کرد و بعدها هم چاپ شد و مورد استقبال هم قرار گرفته و به انگلیسی و فارسی هم ترجمه شده است.
بنا بر آنچه معزی گفته هسته اصلی دیدگاه وی در این پایان نامه این است که شیعهای که در چند قرن اول وجود داشته و مورد تایید امام هم بوده شیعهای بوده که بعدها در قرن سوم و چهارم به او غالی میگفتند یعنی گونهای دیدگاه غالیگرایانه درباره شیعه دارد. وی معتقد است تغییر بنیادینی از مفهوم عقل شکل گرفت و وجود مفاهیم بنیادینی همانند ولایت در شکلگیری این جریان شیعه موثر هستند. آخرین اثر وی کتاب «تاریخ قرآن» است. وی نشستهای هفتگی در دانشگاه سوربن دارد که امکان ثبتنام در آن نیز وجود دارد. وی بر مرحوم کلینی و کافی و عرفان شیعی از منظر آنها تمرکز زیادی داشته است لذا روایتهای مختلفی را یکی یکی در کتابش آورده است و در ذیل آنها حاشیهای نوشته است.
رویکرد کلی که امیر معزی دارد این است که فرهنگ اسلامی و کتاب قرآن در یک بافت فرهنگ عربی شکل گرفته است که در تعامل با سایر فرهنگها بوده و قرآن و تمدن اسلامی یک نوآوری جدید نبوده است بلکه وامدار ادیان و پیامبران پیش از خود است. معزی جوایز زیادی نیز کسب کرده که از جمله جایزهای از طرف یکی از بنیادها برای بهترین پایاننامه در زمینه اسلام شناسی در سال 1371 به وی داده شده است و پشت این بنیاد عدهای ایرانی وجود دارند.
وی دو بار نشانه شوالیه گرفته و به صورت رسمی از سوی حکومت فرانسه حمایت میشود اما سوال این است که دولت فرانسه چه نفعی میبرد که از تحقیقات چنین شخصی دفاع کند. یکی دیگر از جوایز وی از سوی موسسه جهان عرب بوده است. یکی از پیش فرضهای وی انقلاب فقهی و عقلانی در قرن چهارم است. امیر معزی میخواهد تصویری از شیعه ارائه دهد و بگوید اتفاقی که در قرن چهارم افتاد این بود که در مفهوم عقل دستکاری کردند.
ادعای وی این است؛ عقلی که در بیان اهل بیت بود را علمای ابتدای قرن چهارم یعنی در زمانهای اولیه غیبت دستکاری کردند و نوک پیکان وی به میزان زیادی علیه شیخ مفید و سید مرتضی و همچنین شاگردان آنهاست. این ادعا توسط بسیاری دیگر از هم فکران وی مطرح شده که شیخ مفید، شیعه را مقداری به سمت معتزله برد یعنی نگاهی که معتزله در مورد کارکرد عقل داشت را تقویت کرد.
درباره اینکه چقدر آثار شیخیه در اندیشههای معزی نقش داشته است باید گفت فصل پایانی یکی از کتب وی به تعابیر شیخیه از اسلام اختصاص دارد. آنگونه که بنده مشاهده کردم سرچشمه آرای وی اندیشههای شیخیه نیست اما آمیختهای از آرا، روشها و منابع اسماعیلیه و شیخیه در اندیشههای وی وجود دارد ولی بررسی اینکه در کجای آثار وی موثر بوده بسیار دشوار است. بنده یکی از مقالات ایشان را مطالعه کردم و دیدم که به میزان زیادی از شیعهپژوهی به دور است. آقای امداد توران نیز در بررسیهای آثار ایشان به شکل شجاعانهای وی را به نقد میکشد. آقای جازاری، رئیس دانشگاه اهل بیت(ع) نیز از تعبیر کتاب قرآن مورخین انتقاد کردند و گفتند این اصطلاحی من درآوردی است در نهایت باید گفت که نمیتوان یک نسخه واحد برای اندیشههای وی ارائه داد. البته بنده تلاش دارم مولفهها، پارادایمها، اصول و مبانی پژوهشی وی در زمینه قرآن پژوهشی و شیعه پژوهشی را بیرون بیاورم. در آن صورت بهتر میتوان به چنین سوالاتی پاسخ داد.
انتهای پیام