به گزارش خبرنگار ایکنا، نشست «آیا وجود خدا در قرآن اثبات شده است؟» امروز شنبه 21 آبانماه از سوی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران برگزار شد.
احمد شهگلی، عضو هیئت علمی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران در این نشست به سخنرانی پرداخت. در ادامه گزیده سخنان وی را میخوانید؛
این فهم که قرآن به مسئله خدا نپرداخته، فهمی است که ما از این موضوع داریم اما سوال مهم این است که چرا قرآن در بحث فروعات به صورت تفصیلی ورود پیدا کرده اما درباره اصل وجود خدا آیات چندانی وجود ندارد و ما باید با دلالتهایی به این موضوع برسیم؟ گاهی ما از جهان به خدا میرسیم و گاهی برعکس میگوییم چون خدا هست پس جهان هم هست. قرآن کریم میفرماید: «وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ لَيَقُولُنَ اللَّهُ فَأَنَّى يُؤْفَکُونَ؛ و هر گاه از آنان بپرسی: «چه کسی آسمانها و زمین را آفریده، و خورشید و ماه را مسخّر کرده است؟» میگویند: «اللّه»! پس با این حال چگونه آنان را (از عبادت خدا) منحرف میسازند؟» (عنکبوت/ 61) یعنی اگر از مشرکین بپرسید که چه کسی آسمان و زمین را آفریده است حتما میگویند این کار خداست. این آیه در چند جای قرآن با چنین عباراتی آمده است بنابراین وجود خداوند مسئلهای بدیهی است به همین دلیل برای وجود خداوند دلیلی ارائه نداده و به این موضوع پرداخته نشده است.
تفتازانی میگوید وجود خداوند امری بدیهی است که سزاوار نیست مؤمنین به صورت سلبی و ایجابی در مورد آن بحث کنند لذا چون از مبانی مسلم فقهی است در بحثهای دینی جایگاهی ندارد. دلیل دیگر اینکه چرا قرآن به این مسئله نپرداخته این است که در بین فطریات، بالاترین مسئله فطری، وجود خداوند است و اصلِ حُسنِ پرستشِ یک موجودِ متعالی، همواره در طول تاریخ در میان انسانها وجود داشته است.
نکته دیگر اینکه از دیدگاه قرآن کریم، پذیرش آیات الهی و پیامبر، باعث میشود در جان انسان پالایش شده و انسان باید طهارتی داشته باشد که احکام الهی را بپذیرد اما لجاجب برخی انسانها مانع رسیدن آنها به این حقیقت میشود بنابراین در قرآن آمده: «قُلْ هُوَ الَّذِي أَنْشَأَكُمْ وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ ۖ قَلِيلًا مَا تَشْكُرُونَ؛ بگو اوست خدایی که شما را از نیستی به هستی آورد و دو گوش و چشم (شنوا و بینا) و دل (هوشیار) به شما عطا کرد (تا شکر نعمتش گویید) حال آنکه بسیار کم از نعم او شکرگزاری میکنید» (ملک/ 23) یعنی این قرآن تذکری است برای کسی که گوش شنوایی دارد.
در مورد منکرین گفته شده هر آیه و معجزهای نشان آنها دهیم اینها ایمان نمیآوردند. در قرآن کریم در همین رابطه آمده است: «وَأَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمَانِهِمْ لَئِنْ جَاءَتْهُمْ آيَةٌ لَيُؤْمِنُنَّ بِهَا ۚ قُلْ إِنَّمَا الْآيَاتُ عِنْدَ اللَّهِ ۖ وَمَا يُشْعِرُكُمْ أَنَّهَا إِذَا جَاءَتْ لَا يُؤْمِنُونَ؛ و به خدا به سخت ترین سوگندهای خود قسم یاد کردند که البته اگر آیتی بیاید ایمان آرند. بگو آیات از طرف خداست، و شما مؤمنان چه میدانید؟ (و چگونه به گفته این کافران مطمئن میشوید؟ آنها همان مردم معاندند که) اگر آیتی هم آید هرگز ایمان نمیآورند» (انعام/ 109) نتیجهای که از این آیات گرفته میشود این است که اگرچه وجود خدا بدیهی است اما همین بداهت را برخی انسانها درک نمیکنند و این ناشی از لجاجت، کینه و عناد است. مسئله دیگر اینکه بر اساس برخی آیات و روایات، گناه، طغیان و عصیان منشأ انکار خداوند یا نبوت است. در روایت آمده که گناه باعث میشود انسان ولایت رسول خدا را انکار و در نهایت دچار شرک شود. این روایت تصریح دارد که گناه منشأ انکار است.
سؤال این است که آیا احکام اسلامی، عقلانی یا تابع هوا و هوس نفسانی هستند؟ در قرآن و در بیش از سیصد آیه از توجه به عقلانیت صحبت شده است. بنابراین حکم انکار خدا از نگاه قرآنی، ناشی از هوای نفسانی است. جالب این است که در قرآن، کسانی که عناد و لجاجت دارند و دستورات پیامبر گرامی اسلام(ص) را نمیپذیرند با مشرکانی مقایسه شدهاند که خدا را میپذیرفتند اما به پیامبر میگفتند شما هم بشری همانند ما هستید و از ناحیه خدا نیامدهاید.
در نگاه منطق دینی، علت الحاد و انکار خداوند، عوامل غیر معرفتی است؛ وقتی تاریخ الحاد را بررسی میکنیم به این نتیجه میرسیم افرادی همانند نیچه، سارتر و کامو که ملحد شدهاند اول الحاد را پذیرفتهاند و سپس دنبال فاکتورهای آن رفتهاند. سارتر در کتاب «آنچه من هستم» میگوید هیچ کفر و الحادی نیست که نتوان کلید آن را در نابهسامانی اجتماعی یافت. سارتر میگوید در دوازده سالگی ملحد شدم و سپس دنبال ادله آن رفتم بنابراین از نظر قرآن، اگر الحاد دلایل غیر معرفتی دارد برای پاسخگویی به آن نیز باید از دلایل غیر معرفتی بهره برد.
از برتراند راسل پرسیدند اگر به آن دنیا رفتی و دیدی خداوند وجود داشت چه میگفتی؟ وی در جواب میگوید به خداوند خواهم گفت که چرا آنقدر دلیل را برای من نشان ندادی که وجود شما را بپذیرم؟ اما باید به راسل گفت که در و دیوار، نشانه وجود خداوند بوده اما شما به آن بیتوجه بودهاید.
انتهای پیام