به گزارش ایکنا، جلسه تفسیر قرآن سیدمجتبی حسینی، پژوهشگر و مفسر قرآن شب گذشته بیست و دوم اسفندماه با محوریت سوره رعد برگزار شد. گزیده متن جلسه از نظر میگذرد؛
به آیه شانزدهم سوره مبارکه رعد رسیدیم: «قُلْ مَنْ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ قُلِ اللَّهُ قُلْ أَفَاتَّخَذْتُمْ مِنْ دُونِهِ أَوْلِيَاءَ لَا يَمْلِكُونَ لِأَنْفُسِهِمْ نَفْعًا وَلَا ضَرًّا قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمَى وَالْبَصِيرُ أَمْ هَلْ تَسْتَوِي الظُّلُمَاتُ وَالنُّورُ أَمْ جَعَلُوا لِلَّهِ شُرَكَاءَ خَلَقُوا كَخَلْقِهِ فَتَشَابَهَ الْخَلْقُ عَلَيْهِمْ قُلِ اللَّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ».
این آیه یکی از محبوبترین و توحیدیترین آیات قرآن است. میفرماید بگو پروردگار آسمان و زمین کیست، خودت بگو الله، بگو چرا کسانی را اولیا گرفتید که برای خودشان توانایی نفع و ضرر ندارند، بگو آیا کسانی که نمیبینند و کسانی که بصیرت دارند یکی هستند، آیا نور و ظلمت یکی است، برای خدا شریکانی قائل هستند ولی امر بر آنها مشتبه شده است، بگو خدا خالق همه چیز است و او یگانه قاهر است.
آیه بیانگر امر است، امر به چه چیزی؟ امر به سوال. امر به این است؛ خداوند را به صورتهای متعدد معرفی کن، از جمله به صورت سوالی. یکجا بدون پرسش فقط امر به معرفی خود گزاره است مثل «قل هو الله احد» ولی یکجا امر به پرسش است؛ «قُلْ مَنْ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ». وقتی میگوییم «قل هو الله احد» گزاره من این است که خدا یکتا است، ولی اینجا مسئله دیگری مطرح است و یک پرسش مطرح میشود، سپس خودش جواب میدهد؛ «قُلِ اللَّهُ». این سوال به این جهت مطرح شده است که در درون ما یک جوششی ایجاد شود.
فراز بعدی آیه میفرماید تو سراغ ولیای رفتی که نمیتواند به خودش نفع و ضرری برساند. من میخواهم بپرسم ولی و سرپرست تو کیست؟ از چه کسی دستور میگیری؟ بحث در پذیرش الله نیست چون کسی در الوهیت اشکال ندارد. بحث در ولایت و ربوبیت خداست. گاهی اوقات ما این دو را با هم خلط میکنیم و دلمان را خوش میکنیم مسئله حل شد. فرعون نگفت من الله است چون مسخره میشد، میگفت «انا ربکم الاعلی»، مشکل در ربوبیت بوده است. قرآن میفرماید: «وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِيَاءَ مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَی» یعنی اگر بتها را میپرستیم برای این است که آنها ما را به الله برسانند. به همین خاطر همیشه به این افراد مشرک میگوییم چو برای خدا شریک گرفتند والا خدا را قبول دارند.
ممکن است بگوییم ما خدا را قبول داریم ولی این در حرف است، در عمل ولیّ تو کیست؟ از خودت سوال کن. ولیّ تو آن کسی است که بر اساس میزان او حرکت میکنی، بر اساس قطبنمای او حرکت میکنی. قرآن میفرماید: «اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ». کافران هم ولی دارند. ولی تو کیست؟ آیا ولی تو میتواند نفع و ضرری به خود برساند؟
در سوره مائده قرآن میفرماید: «إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ»، یعنی اولیای شما سه نفر هستند خدا، پیامبر و علی(ع). با اینکه سه ولی ذکر شده است ولی آیه فرموده است «انما ولیکم» در حالی که باید میفرمود «اولیائکم». دلیلش این است این سه آنقدر یکی هستند و استقلال ندارد که در واقع تجلی یک چیز هستند. انسان هرچه عبدتر باشد میتواند جلوههای آن ولایت را بگیرد.
فراز بعدی آیه میفرماید آیا کور و بینا برابر هستند؟ معنایش این است که چشمت را باز کن. مسائل اعتقادی سهل و ممتنع است یعنی در یک مرحله بسیار آسان است ولی در عمق بسیار پیچیده است. ما در مسائل نظری فکر میکنیم هر چیزی دشوار باشد مهمتر است ولی اینطور نیست. یک مثال عرض کنم؛ حیاتبخشترین ماده در عالم آب است ولی به همین میزان که حیاتیترین است، ضربالمثل سادگی است. نظام عالم اینگونه است. آن چیزی که ضروریتر است سهلتر هم هست. اینطوری نیست هر کس میخواهد آب بنوشد برایش دشوار باشد ولی در عین حال زندگی به او بند است. اگر دیدیم چیزی دارد زیادی سخت میشود فکر نکنیم خیلی مهم است، شاید اصلا داریم آن را بد میخوانیم. خود قرآن میفرماید: «وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ؛ و قطعا قرآن را براى پندآموزى آسان كرديم پس آيا پندگيرندهاى هست».
فراز بعدی آیه میفرماید «هَلْ تَسْتَوِي الظُّلُمَاتُ وَالنُّورُ». آیه با این پرسشها میخواهد درون ما را شخم بزند و ما را به فکر وادارد. اصلا من کی هستیم که خدا از من سوال و جواب بکند؟ رئیس یک اداره کوچک بخشنامه مینویسد و به ما میدهد تا ما عمل کنیم. خدا هم میتوانست بخشنامه بنویسد بگوید یا خدا را قبول دارید یا ندارید، اگر قبول ندارید به جهنم میروید ولی کاری که میخواست با تو بکند این نبود، میخواست تو را بیدار کند.
ادامه آیه میفرماید «خَلَقُوا كَخَلْقِهِ فَتَشَابَهَ الْخَلْقُ عَلَيْهِمْ» یعنی اینها مفهوم خلق را نفهمیدند آنچه تو خلق مینامی تالیف و ترکیب است ولی مسئله ما سرّ خلق است. یکی از بحثهای سابقهدار میان الهیون و غیر الهیون مسیحی تشبیه خدا به ساعتساز است. میگفتند خدا ساعت را ساخته است و آن را به حال خودش باقی گذاشته است. اینها هم خدا را قبول داشتند هم دیدگاهشان نسبت به رابطه خدا با خلق رابطه ساعتساز ماهر بود، رابطه بنا و بنّا بود. این افراد توجه نداشتند رابطه ارگانیکی که بین خالق و مخلوق وجود دارد بین ساعتساز و ساعت و وجود ندارد. ما دنبال این رابطه هستیم، ظلمات و نور از اینجا ایجاد میشود.
انتهای پیام