هنر و تمدن اسلامی با هجرت رسول اکرم(ص) در سال اول هجری به شهر مدینه و تأسیس حکومت اسلامی در آن شهر، شکل گرفت. آنچه بیش از همه در شکلگیری این هنر نقشآفرینی کرد قرآن بود. انتشار قرآن به زبان عربی و رواج آن در تمام سرزمینهایی که اسلام را پذیرفتند، سبب پیوند و اتحاد بین ملل گوناگون ساکن در این سرزمینها و عامل خلق آثار هنری شد.
اسلام از میان اعرابی بدوی برخاسته بود که شیوه زندگی سادهای داشتند و هنرهای دیداری آنها در مقایسه با دیگر ملل همعصر آنها ابتدایی بود. اعراب مسلمان در اندک زمانی بر ملتهای بافرهنگی چون ایران ساسانی و بخش بزرگی از سرزمینهای سوریه، فلسطین، مصر و ... مسلط شدند و بعد از گذشت کمتر از یک قرن هنر و تمدنی را به وجود آوردند که جهان هرگز مشابه آن را به خود ندیده بود. ملتهای تازهمسلمان در کمتر از دو سده تجارب هنری خود را با اهداف جامعه جدید هماهنگ کردند. دو سده نخست هجری دوره آمیختگی و تلفیق شیوههای هنری ایران و مصر و سازگار کردن آن با نیازهای جامعه اسلامی بود. از سده سوم هجری به بعد هنر اسلامی در تمامی زمینهها با زبان واحدی درخشش خود را آغاز کرد.
هنر اسلامی پدیدهای است که از بطن اسلام متولد شده و فقط با درک اسلام قابل شناخت است. هنر اسلامی هنری مذهبی و در خدمت نیازهای جامعه بوده و چشمگیرترین جلوه آن هماهنگی اجزای سازنده آن در جزء و کل است. هنر اسلامی با تمام قلمرو وسیع خود پیوسته با روح اسلام سازگاری داشته و بیش از همه در معماری مکانهای مقدس جلوهگر شده است و در نظام فکری مسلمانان همه دستساختهها و مشاغل شکلی از هنر هستند و به ساختهای خاص و یا به کار مشخصی هنر گفته نمیشود. در نگاه اسلام زیبایی تجلی حقیقت کلی و جهانی است و هر دستساختهای به میزانی که صفتی از صفات الهی را آشکار کند، از کمال و زیبایی برخوردار میشود. از دیگر ویژگیهای هنر اسلامی مردمواری، خودبسندگی، پرهیز از بیهودگی، تقارن، استفاده گسترده از نقوش هندسی و گیاهی در تزیینات، پرهیز از طبیعتپردازی و واقعگرایی است.
هنر اسلامی فقط به معماری و نقاشی محدود نمیشود، بلکه تمامی فعالیتهای انسان از سادهترین کارها تا پیچیدهترین آنها و یا به عبارتی تمام جنبههای عملی زندگی انسان را، چون معماری و تزیینات آن، خوشنویسی، کتابآرایی، نگارگری، سفالگری، فلزکاری، پارچهبافی، شیشهگری، قالیبافی، درودگری و نجاری را دربرمیگیرد.
در میان سرزمینهای اسلامی برخی ملتها به دلیل داشتن سنتهای هنری کهن، موقعیت و امکانات مالی و فناوری بهتر، سهم بیشتری در تعالی و شکوه هنر اسلامی به عهده داشتند و سبکهای مهمی را در هنر اسلامی به وجود آوردند.
ایرانیها از سده سوم هجری به بعد نقش اول را در شکوفایی هنر اسلامی به عهده گرفتند و آثار ارزشمندی را در دورههای سامانی، آل بویه، سلجوقی، ایلخانی، تیموری، صفوی، زند، افشار و قاجار به وجود آوردند که در میان آنها سهم هنرمندان دورههای سلجوقی، ایلخانی، تیموری و صفوی در هنر ایران و جهان اسلام غیرقابل انکار است. انواع هنرهای ایرانی چون معماری، سفالگری، خوشنویسی و نگارگری در ترکیه امروزی، سوریه، عراق، مصر، هند و آسیای مرکزی مورد اقتباس قرار گرفت. از سده سوم هجری ابتدا خلفای فاطمی و سپس ایوبیان و مملوکان تا سده هشتم هجری حکومت مصر و نواحی پیرامون را در دست داشتند و میراث پرارجی از انواع هنرهای معماری، خوشنویسی، پارچهبافی، شیشه گری و سفالگری را از خود به یادگار گذاشتند.
عثمانیها در سده نهم هجری به حکومت بیزانس در آسیای صغیر خاتمه داده و گذشته از آسیای صغیر بر سوریه، فلسطین، عربستان، مصر و ... تسلط پیدا کردند و سبک برجسته هنر عثمانی را به وجود آوردند.
در سال ۸۰ هجری مسلمانان شمال آفریقا به رهبری فردی از خاندان اموی وارد اسپانیا شدند و تا سده هشتم هجری بر بخش بزرگی از این سرزمین حکومت کردند و بر افتخارات هنر اسلامی افزودند و علم و هنر اسلامی را در اروپای قرون وسطی رواج دادند. مسجد جامع قرطبه و کاخ الحمرا یادگار شکوه آنهاست. در اوایل سده نهم هجری بابر از نوادگان تیمور که در دوره تیموری در ایران بزرگ شد و با فرهنگ و هنر ایران آشنا بود، بر بخشهایی از هند مسلط شد و سلسله مغولی هند را پایهگذاری کرد. حکام این سلسله به دلیل آشنایی با هنر ایران و ارتباط با دولت صفوی، عامل انتقال تجارب هنری ایران به هند شدند و برگ زرین دیگری را در هنرهای اسلامی آفریدند، بنای مقبره تاج محل که به نگین معماری اسلامی شهرت دارد، یادگار درخشان این سلسله است.
آنچه گفته شد، شمای کلی از تاریخچه هنر اسلامی در جهان است، گروه فرهنگی ایکنا بنا دارد طی سلسله گزارشهایی هنر اسلامی را در رشتههای گوناگون مورد بحث و بررسی قرار دهد، از جمله مباحثی که در این گزارشها مورد توجه قرار خواهد گرفت، روند هنر اسلامی در دوره معاصر معرفی شخصیتهای برجسته و اثرگذار هنر اسلامی در سده اخیر، انتقال این هنر به نسلهای آینده، استراتژی دولت در حمایت از هنرمندان، مسائل و مشکلات هنرمندان و ... است.
در اولین گزارش به سراغ هنر نگارگری رفتهایم، درباره تاریخ نگارگری پس از ورود اسلام باید گفت که خلفای اموی در ساختن و آراستن کاخها، استفاده از اشیای گرانبها، و حتى ضرب سکهها مقلد پادشاهان ساسانی بودند. به همین علت است که انعکاس مستقیم هنر ایرانی پیش اسلامی را مثلاً در دیوارنگارههای قصرالحیر غربی (در دمشق) میتوان دید. دیوارنگارههای کاخی در سامره موسوم به جوسقالخاقانی، از قدیمترین آثار تصویری عباسیان به شمار میآید که در ربع اول قرن سوم هجری قمری و با حضور عناصر ایرانی در نقاشی عصر عباسی شکل گرفت.
دوره فرمانروایی سلجوقیان یکی از مهمترین ادوار تاریخی هنر اسلامی و ادبیات فارسی بود. در این دوره خمسه نظامی سروده شد و معماری و فلزکاری و سفالگری به اوج شکوفایی رسیدند. از نقاشیهای روی سفالینهها و به ویژه ظروف موسوم به مینایی، میتوان به خصوصیات هنر تصویری عهد سلجوقی پی برد.
تنها کتاب مصور فارسی که به دوره سلجوقی تعلق دارد، نسخه ورقه و گلشاه، یک منظومه عاشقانه اثر عیوقی است که ۷۱ تصویر دارد. تصویرگر و شاید خوشنویس این نسخه هنرمندی ایرانی به نام مؤمن محمد خویی بود که در نیمه نخست سده هفتم هجری قمری در آذربایجان فعالیت داشت. این نسخه مصور اکنون در موزه طوپ قاپی استانبول نگهداری میشود.
هنر نگارگری یکی از هنرهای باقدمت ایرانی است که هنرمندان زیادی در این عرصه مشغول به کار بوده و هنوز هم هستند. در گذشته مکتبهای زیادی به این هنر میپرداختند و هنرمندان خلاقی را در دامان خود پرورش دادهاند. از جمله این مکتبها میتوان به مکتبهای ایلخانی، جلایری، شیراز، تبریز و اصفهان اشاره کرد که در گزارشهای دیگر به آنها پرداخته میشود.
انتهای پیام