روستازادهای که عمر کوتاه او به بلندای تاریخ یک قوم بود؛ در فقر مطلق خانواده هیچ چیز جلوی او برای رسیدن به آرمانهایش را نگرفت و علیرغم زندگی سخت، به دور از خانواده به تحصیل ادامه داد.
سردار شهید علی نوری ممبینی، مردی که کوههای سر به فلک کشیده کردستان تا صحرای بیآب و علف جنوب را در دفاع از میهن زیر پا گذرانید و همچون معلمی ندای حق عدالت را در مبارزه با طاغوت دوران شروع، با فعالیت در جهاد سازندگی و زدودن چهره محرومیت از روستاها ادامه و در دفاع از مرز و ناموسش جان خود را فدا کرد.
صحبتهای زیادی از او شنیدم، اینکه میگویند در کردستان پس از اتمام مهمات با دست خالی و تنها با سنگ با دشمن جنگید تا نیروی کمکی رسید، دیگری از سخنرانیهای او در جذب نیرو برای دفاع گفت، کسی دیگر از تلاشهایش برای آگاهی مردم از ظلم ظالمان میگفت؛ در دیدار خانواده شهید در کوههای صعبالعبور افتاد و کمرش آسیب دید و مدتها در بستر افتاده بود، خانواده شهدا او را از خود میدانستند.
این شهید گرانقدر در مطالعه سرآمد بود، سخنرانیهای کوبنده، صریح و سریع او زبانزد بود. دوست و فامیل، پیر و جوان، هر عقیده و مرام سیاسی به او علاقهمند بود تا حدی که در طول زندگیام هرکسی با من روبرو شد میگفت: من صمیمیترین دوستش بودم که این موضوع مرا متوجه این موضوع کرد که او با همه گرم و صمیمی بود. کمتر از انگشتان یک دست شنیدم که در خصوص او محکم سخن نگویند.
فعالیتهای او به حدی زیاد بود که گاهی اوقات با خود میگویم، شبانهروز او چند ساعت بود؟ از گردان سلمان مسجدسلیمان تا گردان حضرت رسول ایذه، از روستاهای باغملک تا هفتکل، از رامهرمز تا بهبهان و اهواز مرتبا در تکاپو بود و هیچگاه به دنبال شهرت نبود. علیرغم اینکه حتی تمثال او همانند گذشته، زادگاهش را آذین نداده، ولی هر روز بیشتر از پیش بر زبانها و در قلوب انسانهای آزاده حضور دارد.
سردار شهید علی نوری ممبینی نمونه کاملی از «أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ» بود که نامش نیز همچنان همان نقش را دارد، باشد که رهرو راه شهدا باشیم.
یادآور میشود، سردار شهید علی نوری ممبینی، فرمانده سپاه ایذه و باغملک در دوران دفاع مقدس در سال 1337 در روستای انار شهرستان باغملک دیده به جهان گشود و در 18 خرداد سال 1373 بر اثر مجروحیت شیمیایی شربت شهادت را نوشید.
به قلم محمد نوری ممبینی
انتهای پیام