به گزارش ایکنا از اصفهان، محمدرضا رهبری، نویسنده و پژوهشگر ادبیات داستانی و نمایشی در نشست علمی «ادبیات مقاومت و کارکرد گفتمانی آن در عصر حاضر» که بهمناسبت هفته کتاب و کتابخوانی و به همت گروه پژوهشی شهید چمران، روز گذشته، 22 آبانماه بهصورت برخط برگزار شد، اظهار کرد: ادبيات مقاومت، ادبیات پایداری و یا ادبیات متعهد، واژههایی هستند که نزدیک به یکدیگرند، اما نزد انسانها و زمانهای مختلف، معناهای متفاوتی دارند. واژه گفتمان نیز به همین صورت است. بسیاری از افراد، آن را به معنای گفتوگو به کار میبرند، در حالی که چنین معنایی ندارد. هنگامی که واژه گفتمان را به کار میبریم، منظور ما دستگاهی فکری است که از طریق گفتارها بین جمعی نهادینه میشود و بر ذهنها اثر میگذارد.
وی افزود: پیش از انقلاب اسلامی، گفتمان شیعه سیاسی یا شیعه شهادتطلب، کمتر حاکم بود، به این معنا که بینش بسیاری از افراد در آن دوره تاریخی، غالب نبوده است؛ پس ما با معنای اصطلاحی گفتمان سر و کار داریم.
این نویسنده با بیان اینکه معاصر بودن از مدرن بودن، کمی جلوتر است، گفت: پس از دستاوردهای بشر در دوران انقلاب صنعتی و با ورود به دنیای مدرن، جایگاه انسان و بینش او به جهان هستی تغییر یافت و در چنین دنیایی، انسان اهمیت پیدا کرد. ما از قرن 19 به بعد را مدرن مینامیم، اما منظور از معاصر یعنی همعصر و همزمان ماست.
وی بیان کرد: ادبیات، حادثهای است که در زبان رخ میدهد؛ یعنی از سطح ساده معنایی به سطح عمیقتری میرسد. سؤال این است که وقتی فضای اجتماع، ملتهب است و حادثه رخ میدهد، وظیفه هنر و ادبیات چیست؟ و با وجود مشکلات اجتماعی، آفرینش ادبی چگونه خواهد بود؟ به زعم برخی، وظيفه هنر، زیبایی و لذت است، اما به زعم عدهای دیگر، وظیفه هنر و ادبیات آن است که در مقابل سختیها و مشکلات واکنش نشان دهد. اگر اینگونه است، هر اثر ادبی که از شکست انسان سخن میگوید، در خود نشانههای مقاومت و پایداری دارد، حتی اگر جزو ادبیات عامیانه باشد.
رهبری توضیح داد: پس از انقلاب مشروطه در زبان و ادبیات فصیح، رسمی و غیرمحلی ما، اتفاقاتی رخ داد که میتوان گفت جزو ادبیات مقاومت است. هنگامی که ادبیات از استبداد و اختناق صحبت کند، از آزادی دفاع کند، در تقابل با جریانهای ظالمانه سخن بگوید و مردم را به ایستادگی و مقاومت فرابخواند، ادبیات پایداری است؛ خواه این ظلم و ستم از جانب حاکمان داخلی باشد و یا از ناحیه متجاوزان خارجی.
وی تصریح کرد: با توجه به ویژگیهای ایران، کشور ما همیشه در چهارراه حوادث قرار داشته و در دنیای سنت هم محل عبور کاروانها بوده است، مانند جاده ابریشم. در دنیای مدرن نیز مورد توجه کشورهاست و نقش مؤثری دارد. همه اینها حاکی از آن است که تاریخ ما، کمی تلخ و با حضور حاکمان مستبد و لجامگسیخته همراه بوده است. طبق مطالعات طولی من، گاهی فقط یک دهه بدون فاجعه و جنگ و خونریزی در ایران داشتهایم. در دوران معاصر نیز چالشهای ما از تحریم تنباکو شروع شد و سپس دوران طولانی مبارزه با استبداد قاجار پیش آمد که به انقلاب مشروطه منجر شد.
این پژوهشگر ادبیات داستانی و نمایشی ادامه داد: در این دوره، ایرانیها با دنیای مدرن مواجه و متوجه شدند که باید تغییر کنند و از سوی دیگر میدیدند که در خصوص احکام اسلام نیز بسیاری از موارد رعایت نمیشود؛ پس مبارزه شروع شد. انقلاب مشروطه به راحتی به دست نیامد و در این راه، سختی بسیاری کشیده شد.
وی با تأکید بر اینکه رمان در نگاه اولین کسانی که به آن رو آوردند، راهی برای آگاه کردن مردم، ارتقای دانش آنها، مبارزه با ظلم و متمدن کردن جامعه بود، یادآور شد: سالهای پس از آن و هنگامی که به انقلاب اسلامی میرسیم، این مقطع و پس از آن نیز مقطعی مهم در جریان ادبیات ما و بهطور خاص، ادبیات پایداری و مقاومت است. پیش از انقلاب اسلامی، ادبیات مقاومت آغاز شده بود. گاهی آثار ادبی، پیش از یک واقعه، گاهی در حین آن و گاهی نیز پس از واقعه شکل میگیرند.
رهبری تصریح کرد: ادبیات پایداری در دورههای گوناگون تاریخی را به این شکل میتوان دستهبندی کرد: دوران مشروطه، دوران پهلوی و دوران انقلاب اسلامی. دوران مشروطه، سرآغاز تحول در ایران، چه اجتماعی و چه ادبی است. ادبای ما از شعر عاشقانه و مدح صاحبان قدرت خسته شده بودند و چیز جدیدی میخواستند؛ به همین دلیل نیز به سمت ادبیات جدید آمدند. نیمایوشیج دستاورد مهمی به بار آورد. قبل از او، همه رنج مردم را میدیدند و به دنبال تحول و نوآوری بودند. تجاوز بیرونی و به توپ بستن مجلس از سوی روسها و ظلم پادشاه نیز در این دوره اتفاق افتاد. در دوران مشروطه، سه نوع شعر شامل شعر بیداری، شعر اعتراضی و شعر کارگری شکل گرفت که به نوعی در عصر حاضر نیز وجود دارد.
این پژوهشگر ادبیات داستانی و نمایشی ادامه داد: در دوران پهلوی همچنین تحولاتی ادامه پیدا کرد، اما با این تفاوت که یک سر ادبیات ما، کمونیستی شد و کسانی مانند بزرگ علوی ضد رژیم پهلوی کار میکردند. یک سر طیف هم فرامکانی و فرازمانی بود و به منجی یعنی امام زمان(عج) باور داشتند. در دوران پهلوی دوم، شعر چریکی هم به وجود آمد و مبارزات مسلحانه موجب به وجود آمدن آثار اینچنینی شد.
وی افزود: ادبیات پایداری انقلاب اسلامی را باید به سه بخش قبل از انقلاب، دوران دفاع مقدس و پس از دفاع مقدس تقسیم کنیم. بخشی از ادبیات پایداری قبل از انقلاب اسلامی، گرایش دینی کمتری داشت، ولی مفاهیم مبارزاتی و متعهدانه در آن به چشم میخورد.
رهبری گفت: در دهه 40 به مدرنیزاسیون در کشور پرداخته و عرصه برای نزدیک و شبیه شدن به غرب باز شد. در چنین ایامی نیز شاعرانی با گرایش دینی و مبارزاتی مشغول فعالیت بودند؛ برای مثال در اواخر دهه 40 که به نوعی اوج دوران اقتدار پهلوی نیز محسوب میشد، رمان «سووشون» اثر سیمین دانشور نوشته شد که در آن، هم به غربستیزی و هم به فرهنگ شهادتطلبی و واقعه کربلا توجه شده است.
وی اظهار کرد: پس از انقلاب و در همان سالهای اول به شعر، توجه زیادی شد. در دهه 60، شعر شعاری و مبارزاتی در راستای تأمین فضاهای فرهنگی و تولیدات موسیقیایی برای صداوسیما مورد توجه قرار گرفت. در دهه 80 هم به داستان توجه شد و ادبیات پایداری در شاخه داستان رشد کرد. بعد از جنگ هم به خاطره، یادداشتنویسی و روزنامهنگاری اقبال نشان داده شد.
این پژوهشگر ادبیات داستانی و نمایشی اظهار کرد: بهطور کلی، جنگ موجب بهوجود آمدن نوعی از ادبیات شد که زیرگروه ادبیات سیاسی است. در ایران این نوع ادبیات چنان فربه شد که آن را ادبیات دفاع مقدس مینامیم، در صورتی که زیرمجموعه داستاننویسی یا ادبیات سیاسی است. طولانی بودن جنگ و توجه مسئولان فرهنگی موجب بزرگتر شدن ادبیات دفاع مقدس در مقایسه با ادبیات سیاسی شد. همیشه نسبت به ادبیات سیاسی به نوعی انتقاد و بیتوجهی وجود داشته است، زیرا آن را گونهای از ادبیات تعلیمی و تبلیغی میدانستند و در برانگیختن احساسات مخاطب، مؤثر میپنداشتند. همچنین ادبیات سیاسی را عمیق و چندلایه نمیدانستند، اما این نوع ادبيات همیشه در ایران و جهان، مخاطب و مبلغ خود را داشته است.
وی یادآور شد: ما نمیتوانیم ادبیاتمان را فارغ از وضعیت اجتماعیمان بسنجیم. اگر بخواهیم گفتمان این روزگار را بسنجیم، باید به شرایط این روزگار بپردازیم. اگر روزگاری در دهههای قبل از انقلاب، شاهد مبارزه با استبداد داخلی بودیم، بعد از انقلاب، مضامين جهانیتر نیز بهوجود آمد؛ مانند مضامین دینی یا همدردی با همنوعانمان در فلسطین یا افغانستان. ادبیات پایداری در عصر حاضر نوعی گسترش معنایی پیدا کرد.
رهبری با طرح سؤالاتی بیان کرد: چه عنصری باید در شعر و داستان وجود داشته باشد تا آن اثر را به ادبیات پایداری و مقاومت تبدیل کند؟ هنگامی که هدف و عنصر اصلی اثر، مقاومت، مبارزه و جنگیدن باشد، میتوانیم آن را در زمره ادبیات پایداری بدانیم. روزگاری وقتی از ادبیات متعهد صحبت میکردیم، داس و چکش و نگاه کمونیستی مدنظر بود و بچههای مسلمان دستاورد قابل توجهی نداشتند؛ اما امروزه توجه زیادی به حماسههای شیعی میشود و آثار بسیاری منتشر شده است.
وی در خاتمه تصریح کرد: همانطور که گفتمان سیاسی ما در مقایسه با دهه اول انقلاب تغییر پیدا کرده، فرمهای ادبی ما نیز متفاوت شده است. در ادبیات پایداری حوزه کودک و نوجوان هم آثار اندکی در گذشته داشتیم؛ ولی اکنون چنین آثاری بیشتر و عمیقتر شده است. به نظر میرسد در عصر حاضر و نسبت به آنچه در پیرامونمان رخ میدهد، باید به فرم و مضمون توجه بیشتری داشته باشیم؛ زیرا جهانمان در مقایسه با گذشته پیچیدهتر شده است.
زهرا مظفریفرد
انتهای پیام