عماد طیبی، متولد ۱۳۶۸ و دارای مدرک دکترای فلسفه علم و فناوری و طراح نظامهای آموزشی است. خبرنگار ایکنا از اصفهان بهمناسبت آغاز سال تحصیلی جدید، در خصوص مدارس تحولخواه و مقایسه آنها با مدارس معمولی گفتوگویی با این پژوهشگر تعلیم و تربیت و مؤسس مدارس تحولخواه دخترانه و پسرانه انجام داده است که متن آن را در ادامه میخوانید.
ایکنا ـ منظور از مدارس تحولخواه چیست؟
برای مدارس تحولخواه، تعریف دقیقی وجود ندارد؛ زیرا صرفاً واژهای قراردادی است. احتمال دارد هر مدرسهای اعم از دولتی، غیردولتی، قرآنی، مسجدمحور و...، خود را مدرسه تحولخواه بنامد.
بهطور عمده، تحولخواهی در مدرسه به این معناست که یک مدرسه در مبانی، ساختار، محتوا، برنامههای اجرایی و روشهای آموزشیاش تحولاتی ایجاد کند یا مدعی ایجاد آن باشد؛ بنابراین سطوح تحولی مدارس با یکدیگر متفاوت است و امکان ایجاد تحول در لایههای گوناگون وجود دارد؛ برای مثال احتمال دارد مدرسهای فقط یک کلاس تربیتی به محتوای آموزشیاش اضافه کرده باشد؛ مانند کلاس سواد رسانه، تفکر نقاد، حفظ قرآن، سواد مالی و... و ادعای تحولخواهی نیز داشته باشد. ممکن است مدرسه دیگری در زمانبندی یا مکان فیزیکی خود تغییر ایجاد کرده باشد؛ حتی رویکردها و روشهای این مدارس نیز ممکن است با یکدیگر در تضاد باشد.
ایکنا ـ سیاستهای مدارس تحولخواه همسو با نظام آموزش و پرورش است یا مغایر با آن؟
بهدلیل آنکه تعریفی رسمی از مدارس تحولخواه وجود ندارد، نمیتوان گفت این مدارس در راستای سیاستهای نظام آموزش و پرورش هستند یا مغایر با آن. عمدتاً مدارس تحولخواه اسلامی خود را در راستای مبانی نظری و سند تحول میدانند و از آنجایی که مدعی اجرایی کردن سند تحول هستند، با ساختارهای فعلی موجود در نظام آموزش و پرورش، یعنی همان چیزهایی که در مدارس معمولی و دولتی مشاهده میکنیم، در تضاد هستند؛ پس به نوعی میتوان گفت مدارس تحولخواه ذیل مبانی و سیاستهای کلی نظام آموزش و پرورش قرار دارند؛ اما از منظر محتوایی و ساختاری، متفاوت با نظام آموزش و پرورش هستند.
ایکنا ـ مزیت رقابتی مدارس تحولخواه در مقایسه با سایر مدارس چیست؟
مزیت رقابتی این مدارس وابسته به مدل آنهاست. بهطور کلی، کارآمدی مدارس تحولخواه بهخصوص در حوزههای تربیتی، بیشتر از مدارس معمولی بوده و آموزش مهارتهای زندگی در آنها مورد توجه است.
یکی از مباحث اصلی مدارس تحولخواه، تحول در محتواست و محتواهای مفیدتری که مورد نیاز دانشآموزان است، در این مدارس آموزش داده میشود. بعضی از مدارس به محتوای دینی و تعدادی دیگر به محتواهای مهارتی، خلاقیتی، فنی و... میپردازند.
همگونی و همسانی بین خانوادهها نیز در این مدارس بیشتر است؛ زیرا عمدتاً خانوادههای فرهنگی و مذهبی براساس اندیشه ثابتی به سراغ این نوع مدارس میروند. جمعیت کم، بیشتر بودن بهینگی آموزشی، تلاش مضاعف مدیران و مربیان این مدارس، افزایش پویایی و انعطاف بیشتر در برنامهریزی، از جمله مزیتهای رقابتی در مدارس تحولخواه است.
ایکنا ـ نقش معلم در مدارس تحولخواه چگونه است؟
نقش معلم در این مدارس متفاوت است؛ زیرا مدل مدارس تحولخواه با یکدیگر تفاوت دارد. اساساً این مدارس، تکثری از مدلهای آموزشی عرضه میکنند و مدعی هستند که این مدلها حداقل برای دستهای از مخاطبان، کارآمد و مناسب است. درستی این ادعا در آن است که با اینکه مدارس تحولخواه در شرایط چالشبرانگیزی به فعالیت خود ادامه میدهند و مدیریت میشوند، توانستهاند مورد استقبال و رضایت خانوادهها قرار بگیرند.
نقش معلم در این مدارس بهمثابه مربی، جدیتر است. بسیاری از این مدارس، مربیمحور هستند و برای گروههای دانشآموزی، افرادی را در نقش مربی و معلم تعیین کردهاند که افزایش تمرکز و نظارت بر دانشآموزان را به دنبال دارد. معلم در اینگونه مدارس به جای آنکه صرفاً کتاب درسی را آموزش دهد و حالت مکانیکی مدارس معمول را داشته باشد، دستش بازتر است و میتواند خلاقیت بیشتری در روشهای آموزشی و انتقال محتوا داشته باشد. همچنین در مقایسه با معلمانی که در مدارس معمول کار میکنند، انگیزه معلمان، کادر و مربیان در مدارس تحولخواه، قویتر است؛ زیرا احساس میکنند در حال انجام فعالیتی تحولی و چالشبرانگیز هستند.
ایکنا ـ چرا خطمشی مدارس تحولخواه در مدارس دولتی اجرا نمیشود؟
از دو جنبه میتوان به بررسی این مسئله پرداخت؛ از یک سو ساختار نظام آموزش و پرورش و مدارس دولتی فعلی علاقهای به اجرای مدلهای مدارس تحولخواه ندارند و این مقاومت میتواند از نظر ساختاری باشد؛ برای مثال ساختار فعلی نظام آموزشی اجازه کم یا اضافه شدن محتوا را نمیدهد و یا اگر بنا باشد در بعضی از بازههای زمانی مدرسه تعطیل و به جای آن در زمانی دیگر برپا شود، ساختار نظام فعلی این اجازه را نمیدهد. مشکلات اجرایی نیز در این زمینه وجود دارد و خود مدیران مدارس دولتی نیز انگیزهای در اینباره نشان نمیدهند و درون سیستم فعلی استحاله شدهاند. البته بعضی از مدیران مدارس دولتی، تحولخواه هستند و حتی ما مدارس تحولخواه دولتی نیز داریم؛ اما عمده مدارس تحولخواه در حال حاضر غیردولتی هستند.
از طرف دیگر، خود مدارس تحولخواه نیز هنوز به مرحلهای نرسیدهاند که مدلهای خود را به مدارس دولتی تسری بدهند که این هم میتواند ناشی از ترس و نداشتن انگیزه برای عمومی کردن مدل اینگونه از مدارس باشد. بسیاری از مدارس تحولخواه مدلهای خود را بهصورت مکتوب و مدون عرضه نکردهاند و نظامنامه دقیقی ندارند که مدارس دولتی بتوانند از آن استفاده کنند.
در نگاه تکثرگرا به مدلها، بعضی از مدلهای مدارس تحولی اساساً قابلیت تعمیم به مدارس دولتی را ندارند و یا حتی نباید داشته باشند؛ یعنی اینگونه از مدارس متناسب با موقعیت و یا قشر خاصی است و حتی روش خاصی دارند که اتفاقاً عمومیت ندارد. ادعای بسیاری از مدرسههای تحولخواه در این زمینه این است که باید متناسب با قومیتهای گوناگون، مدارسی با مدلهای متفاوت وجود داشته باشد؛ بنابراین ادعای عمومیت یافتن مدارس تحولخواه مطرح نبوده و قرار نیست تمام مدارس کشور شبیه به یکی از مدلهای مدارس تحولخواه باشند؛ بلکه بحث در این است که تفاوت روحیاتی، قومیتی، فرهنگی و اجتماعی در مناطق مختلف جغرافیایی وجود دارد و در نتیجه مدل مدارس هم باید متفاوت باشد؛ اما میتوان گفت مدارس تحولخواه باید به همتاسازی توجه داشته باشند و حداقل چند صد مدرسه همتا با خود ایجاد کنند؛ با این حال به نظر میرسد بسیاری از این مدارس به این مسئله توجه ندارند و بر اجرا و اصلاح مدل خود در ماکت کوچکی متمرکز بودهاند.
ایکنا ـ با توجه به دستهبندی مدارس تحولخواه در زمره مدارس غیردولتی، آیا امکان حضور دانشآموزان از قشرهای گوناگون جامعه در این مدارس فراهم شده است؟
مدرسه غیردولتی اساساً به این معنا نیست که حتماً شهریه دریافت کند. از نظر اقتصادی در کشور ما تعدادی از مدارس غیردولتی وجود دارند که هزینههای آنها از طرف افراد خیر و بانی تأمین میشود و یا براساس مدل مدرسه، دانشآموزان میتوانند در قبال کاری که انجام میدهند، هزینه مدرسه را پرداخت کنند. در مدارس تحولی نیز مدلهایی وجود دارد که هزینهها از سوی مدرسه دریافت نمیشود، بلکه دانشآموز به مؤسسات گوناگونی ارجاع داده میشود تا در آنجا شهریه را پرداخت کند؛ پس بهطور کلی در مدارس تحولی نیز از نظر اقتصادی مدلهایی وجود دارد که شهریه دریافت نمیکنند و همه خانوادهها از قشرهای گوناگون جامعه امکان حضور در این مدارس را دارند.
نوع دیگری از مدارس تحولخواه با مشارکت عمومی اداره میشوند و سیستم اقتصادی متفاوتی از مدارس مرسوم دارند. بعضی دیگر از اینگونه مدارس نیز شهریه دریافت میکنند و سیستم اقتصادی آنها مانند مدارس غیردولتی است؛ در نتیجه بعضی از دانشآموزان توانایی مالی برای حضور در آنها را ندارند.
از نظر آموزشی، ادعای مدارس تحولخواه مبتنی بر تنوع مدلهای آموزشی است. هر دانشآموزی باید متناسب با مدل آموزشی خودش، مدرسهاش را انتخاب کند؛ بنابراین قشری از دانشآموزان نباید در این مدارس حاضر شوند و باید در مدارس معمولی ثبتنام کنند.
از نظر فرهنگی نیز عمده مدارس تحولخواه براساس دغدغههای فرهنگی، دینی و حفظ فضای تربیتی فرزندان شکل گرفتهاند؛ بنابراین نوعی ایزولهسازی در بعضی از این مدارس اتفاق افتاده است؛ پس میتوان گفت در مسائل فرهنگی سختگیریهایی دارند. از این نظر شاید هر دانشآموزی در این مدارس حضور پیدا نکند و این حضور نداشتن صرفاً بهدلیل شرایط آزمونی این مدارس نیست. عمدتاً خانوادههایی با دغدغههای فرهنگی و مذهبی به سراغ مدارس تحولخواه میروند.
زهرا مظفریفرد
انتهای پیام