آیت‌الله خراسانی؛ حافظ سنت در دنیای مدرن
کد خبر: 4054935
تاریخ انتشار : ۱۶ ارديبهشت ۱۴۰۱ - ۱۱:۰۹

آیت‌الله خراسانی؛ حافظ سنت در دنیای مدرن

حجت‌الاسلام مجتبی کاظمی، پژوهشگر تاریخ معاصر معتقد است که آیت‌الله سیدرضا خراسانی از جمله شخصیت‌های حوزوی بود که اقتضائات دنیای جدید را درک می‌کرد، ولی نمی‌خواست مقهور آن شود و چون با سنت پیوند داشت، با اقداماتی نظیر احیای مدارس علمیه و تأسیس کتابخانه تلاش می‌کرد تا از سنت در دنیای جدید مراقبت کند.

سیدرضا خراسانی حافظ سنت در دنیای مدرن بود

به گزارش ایکنا از اصفهان، حجت‌الاسلام مجتبی کاظمی، پژوهشگر تاریخ معاصر در ویژه‌برنامه «اصفهان بین دو انقلاب؛ بازخوانی نقش فرهنگی اجتماعی ستاره‌های تخت فولاد مابین انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی» که عصر روز گذشته، 15 اردیبهشت‌ماه در باغ طوبی واقع در تخت فولاد برگزار شد، اظهار کرد: اصفهان بعد از مشروطه با نجف و تهران بعد از مشروطه بسیار متفاوت و حداقل تا سال 1307 و قیام حاج آقا نورالله به شدت سرزنده بود. در واقع، مشروطه در اصفهان احساس شکست نمی‌کرد، به معنایی که در نجف اتفاق افتاد و مرحوم نائینی کتاب خود را جمع کرد، یا در تهران که شیخ فضل الله نوری به دار آویخته شد.

وی افزود: در خصوص متون مشروطه نیز وقتی متن رساله «مقیم و مسافر» را با «تنبیه الامة و تنزیه الملة» مقایسه می‌کنیم، متوجه تفاوت‌های میان این دو می‌شویم. «تنبیه الامة» بر اساس یک سری ساختارهای مفهومی و تحلیلی به مسائل نگاه می‌کند، ولی مسئله «مقیم و مسافر»، عرصه عمل است، یعنی خود را در مسیر تصمیم سیاسی و مسئولیت نسبت به جامعه قرار می‌دهد. در ادامه مشروطه نیز یکی از مهم‌ترین خروجی‌های حوزه علمیه اصفهان، شهید مدرس بود که شخصیتی قابل تأمل در سیاست محسوب می‌شود. بنابراین، مشروطه‌ای که در اصفهان اتفاق افتاد، لزوماً شکست‌خورده نبود و اگرچه به نتایج مدنظر نرسید، ولی با مشروطه پشیمان نجف تفاوت داشت و هر چند اختناق شدید رضاخانی پیش آمد، اما نوعی پویایی در این شهر حاکم بود. در واقع، مشروطه در فضاهای مختلف بازتاب‌های گوناگونی داشت و یکدست نبود و یکی از غفلت‌های تاریخ‌نگاری معاصر نیز در همین نکته نهفته است.

این پژوهشگر تاریخ معاصر بیان کرد: بعد از مشروطه، با نوعی مدرنیزاسیون دستوری شدید در دوره رضاخان مواجه شدیم که مناسبات شهری و اجتماعی جامعه ایران را کاملاً متأثر ساخت، به‌خصوص اینکه با شکل‌گیری دولت مدرن همراه شد. این دولت مدرن اولاً بر پایه نفت شکل گرفت و بر اساس آن، عملاً دیگر نسبتی با مردم نداشت، در حالی که در دوره قاجار، بخش مهمی از اداره کشور از طریق مالیات یا خراج صورت می‌گرفت و با کشف نفت، ارتباط دولت با بدنه اجتماعی قطع شد. دومین پایه این دولت مدرن، ارتش بود، در حالی که تا دوره قاجار، نیروی نظامی از ایلات و قبایل تشکیل می‌شد. بروکراسی دستوری نیز سومین پایه‌ای بود که دولت مدرن بر مبنای آن شکل گرفت.

وی با تأکید بر اینکه در چنین شرایطی دیگر حیطه‌ای برای عالم دینی باقی نمانده بود، ادامه داد: پیش از مشروطه، وقتی علما مهاجرت صغری و کبری را کلید زدند، شهر تعطیل شد و امورات زندگی روزمره بر زمین ماند، چون مردم در بسیاری از امور به عالم دینی مراجعه می‌کردند، ولی با شکل‌گیری دولت مدرن، شرایط به کلی متفاوت شد و با وجه دیگری از حضور علمای شیعی مواجه شدیم که قابل تأمل است. معمولاً وقتی به سراغ علما می‌رویم، دنبال کشف نکته‌های اخلاقی و سلوکی آنها هستیم، ولی توجه نمی‌کنیم که این سلوک و اخلاق امری فردی نیست و در واقع، مسیری برای زندگی امروز محسوب می‌شود. یکی از این شخصیت‌ها، آیت‌الله سیدرضا خراسانی بود که در سال 1321 و یک سال بعد از رفتن رضاشاه، زعیم حوزه علمیه اصفهان شد و تقریباً می‌توان ایشان را عالم اصفهان در دوره پهلوی دوم قلمداد کرد. شخصیت آیت‌الله سیدرضا خراسانی بسیار محل تأمل و تفکر است، ولی کمتر به آن پرداخته شده و تا زمانی که نگاه‌مان به تاریخ، شناخت جریان‌ها یا کشف فضیلت‌های اخلاقی باشد، صاحب تاریخ نخواهیم شد. زمانی صاحب تاریخ می‌شویم که ظرفیت موجود در رابطه میان تحولات و شخصیت محوری جامعه را شناسایی کنیم.

عالم دینی و دفاع از سنت

حجت‌الاسلام کاظمی اظهار کرد: از جمله اقدامات آیت‌الله سیدرضا خراسانی، احیای مدارس علمیه و جلوگیری از تخریب آنها بود، ولی می‌توان حدس زد که این اقدام صرفاً تلاشی برای سر پا نگه داشتن حوزه‌های علمیه یا دفاع از موقوفات نبود، بلکه در واقع پیوندی میان عالم و سنت وجود داشت و عالم احساس می‌کرد که باید از این سنت مراقبت کند، آن هم در دوره‌ای که همه چیز در حال هضم شدن بود و سنت می‌توانست راهبر باشد.

وی به تأسیس کتابخانه مدرسه صدر بازار از سوی آیت‌الله سیدرضا خراسانی اشاره کرد و گفت: تا پیش از دوره جدید، کتابخانه‌ها عمدتاً حول محور شخصیت‌های علمی که قصد تألیف کتاب داشتند، شکل می‌گرفت. مثلاً کتابخانه علامه مجلسی یا شیخ طوسی شامل منابعی بود که این بزرگان برای تألیف کتاب‌های خود جمع‌آوری می‌کردند، ولی در دوره جدید، کتابخانه به محلی برای نگهداری از کتب و اسناد در دنیایی تبدیل شد که می‌خواست همه چیز را از بین ببرد. برای نمونه، می‌توان به کتابخانه آیت‌الله مرعشی نجفی اشاره کرد. در اینجا، مسئله، مراقبت کردن از سنت در دنیای جدید بود. البته مراقبت از سنت با تأسیس کتابخانه مجلس آغاز شد، ولی در فضای مذهبی، دو کتابخانه در دوره پهلوی دوم شکل گرفت؛ کتابخانه آیت‌الله مرعشی نجفی(1353) و کتابخانه آیت‌الله بروجردی یا مسجد اعظم(1338)، ولی قبل از تأسیس این دو کتابخانه، آیت‌الله سیدرضا خراسانی در سال 1323 به تأسیس کتابخانه در مدرسه صدر بازار اصفهان اقدام کرد که نشان‌دهنده درک اجمالی ایشان از تحولات پیش رو بوده است. ما امروز کتابخانه را مکانی برای ارائه خدمات در نظر می‌گیریم، همچون محل مطالعه برای کنکور، نه اینکه بتواند مبنایی برای شکل‌گیری یک تمدن باشد.

حوزه‌های علمیه و نظم در آموزش

این پژوهشگر تاریخ معاصر تصریح کرد: از دیگر اقدامات آیت‌الله سیدرضا خراسانی، تلاش برای سوق دادن حوزه‌های علمیه به سمت نظم در آموزش بود. ایشان سنت امتحان و آزمون را در حوزه‌های علمیه پایه‌گذاری کرد و دنبال این بود که حوزه را صاحب نظم کند، چون نظم از اقتضائات دنیای جدید بود و امکان نادیده گرفتن آن وجود نداشت. در واقع، ایشان این زمانه جدید را درک می‌کرد، ولی نمی‌خواست مقهور آن شود و در جست‌وجوی راهی در این زمینه بود.

وی با بیان اینکه آیت‌الله سیدرضا خراسانی یکی از منابع اجتهاد را الهام دینی می‌دانست، اضافه کرد: در شرایطی که اجتهاد برای ما به یک سری ساختارها و اصول و قواعد تبدیل شده است، ایشان مسئله فهم را به میان کشید، مثل این می‌ماند که مواجهه عمیق‌تری با متن داشته باشد. الهام نوعی اشراف قلبی است که خود را در فهم نشان می‌دهد. زمانی به دوستان خود این نکته را متذکر شدم که وقتی اجتهاد را در مسیری پیش می‌بریم که همه چیز به یک سری چارچوب‌های قاعده‌مند تبدیل می‌شود، هوش مصنوعی بهتر از مجتهد می‌تواند این کار را انجام دهد و دیگر جایی برای فهم مجتهد باقی نمی‌ماند، در صورتی که امتیاز مجتهد به فهم اوست، نه اینکه یک‌ سری محفوظات را کنار هم جمع کند و از آنها مسئله بسازد. به همین دلیل است که مجتهدین را صاحب یک درک تاریخی می‌دانیم و آنها را به‌عنوان نقطه عطف در نظر می‌گیریم.

حجت‌الاسلام کاظمی بیان کرد: در شرایطی که مدرنیسم بر جامعه سیطره پیدا کرده بود، علما و بزرگان، از جمله آیت‌الله سیدرضا خراسانی در حوزه شهری با مسجد تعین یافته و گره خوردند، به‌خصوص اینکه ایشان مسجدالاقصی را در چهارراه فلسطین اصفهان بنا نهاد. رهبر معظم انقلاب در جایی نقل کرده‌اند که وقتی انجمن صفاخانه در راستای مسیحیت تبشیری در محله جلفای اصفهان تأسیس شد، علمایی مثل حاج آقا نور الله نجفی متوجه شدند که این نوع از مسیحیت با آنچه قبلاً وجود داشت، متفاوت است و در واقع، مسیحیت استعمار محسوب می‌شود. علمای مسلمان با مسیحیان حشر و نشر داشتند و در تاریخ آمده است که وقتی عالمی مسلمان از دنیا می‌رفت، دسته عزاداری مسیحیان نیز به دنبال تابوت وی به راه می‌افتاد. درست است که آیت‌الله سیدرضا خراسانی مسجدالاقصی را مقابل کنیسه یهودیان تأسیس کرد و عده‌ای معتقدند این مسجد به همین دلیل در این مکان تأسیس شد، ولی همان‌طور که درباره انجمن صفاخانه گفتیم، می‌توان حدس زد که ایشان نیز احساس می‌کرد یهودیتی که در قالب شعار از نیل تا فرات در حال شکل‌گیری بود، غیر از آن است که همیشه وجود داشت و اکنون با استعمار همراه شده است و می‌خواهد همه حیات دینی ما را سلب کند.

وی در پایان تصریح کرد: از دریچه شخصیت آیت‌الله سیدرضا خراسانی می‌توان به این نکته پی برد که محیط فکری اصفهان بعد از مشروطه امتداد خاصی پیدا کرد و توانست از فضای رکودی که بعد از این جریان به وجود آمده بود، خارج شود. ایشان توانست حوزه علمیه اصفهان را به‌عنوان حوزه‌ای که با مناسبات شهری در تعامل است، سر پا نگه دارد و در عین حال، هویت آن را نیز حفظ کند. در واقع، این‌طور نبود که حوزه علمیه اصفهان با حضور در مناسبات شهری به یک خرده‌فرهنگ در درون این مناسبات تبدیل شود، بلکه هدف این بود که با توجه به اقتضائات دنیای جدید، سنت سر پا نگه داشته شود و آمادگی حرکت و اقدام پیدا کند.

انتهای پیام
captcha