سلام و درود بر شهدای قرآنی و معلمان، قاریان، حافظان و یاران امام حسین(ع) در دشت نینوا و مدافعان حریم قرآن کریم و خاندان رسول(ص) بهویژه سالار شهیدان حضرت اباعبداللهالحسین(ع) و سلام و درود بر 14 تن از شهدای کربلا که حافظ، قاری و معلم قرآن مجید بودهاند.
سیدرضی، زیباترین، پرمغزترین و در عین حال روانترین مرثیهها را در شهادت امام حسین(ع) و شهدای کربلا گفته است، در یکی از قصیدهها در نگاهی زیباییشناسانه به شهدای کربلا، آنان را به چراغ تابان و ماه و ستاره مانند کرده و میگوید:
«وَ وُجُوهاً کَالمَصابیحِ، فَمِنْ/ قَمَرٍ غابَ، وَنَجْمٍ قَدْ هَوَى؛ چهرههایی چون چراغ تابان بودند که برخی مانند ماه غروب کردند و برخی چون ستاره فرو رفتند»
سلام بر سرور و سالار شهیدان که جسم و جان و تربیت و اخلاقیات حسین(ع) از نبی گرام(ص) است و حفظ نسل، دین، شریعت و سنت رسول مهربانی(ص) از حسین(ع) است؛ «حسین منی و أنا من حسین».
توصیف فداکاری امام حسین(ع) و خاندان وی را نمیتوان آنطور که باید گفت، نوشت و مطرح کردد؛ بهویژه اصحاب و یاران آقا اباعبدالله(ع) که فرمودند: إنِّی لَا أَعْلَمُ أَصْحَابًا أَوْفَی وَلَا خَیرًا مِنْ أَصْحَابِی؛ من اصحابی باوفاتر و بهتر از اصحاب خود نمیشناسم.
محرم پر از سر و راز است و جانفشانی بهترین بندگان خدای بزرگ برای بقای دین و به تعبیر امام راحل اگر سیدالشهدا(ع) نبود و مکتب حسین(ع) نبود، دین قوامی نداشت و در این میان یاران و صحابی گرانقدر سالار شهیدان جلوه دیگری را دارند، شهدای کربلا راه فوز و سعادت را بهدست آوردند و به تعبیر زیبای صادق آل محمد(ع) که فرمودند: آنچنان در سایه ایمان و یقین و دوستی با امام حسین(ع) پردهها و حجابهای دنیوی از جلوی چشمانشان برطرف شد که جایگاه خود را در بهشت مشاهده کردند.
اسلام عزیز، محمدیُّالحدوث و حسینیُّالبقاست و میان شهدای کربلا قاریان، حافظان و عاملان قرآن همچون سایر شهدای دشت نینوا درخشش ویژهای دارند که بهصورت اختصار درباره این قرآندانان و قرآنباوران و حاملان و عاملان کلام وحی لازم است ترسیمی از زندگانی پر خیر و برکتشان داشته باشیم، انشاءالله.
«السلامعلیحبیببنمظاهرالاسدی»
حبیببنمظاهر از شهدای بنیاسد و از اصحاب و یاران با وفای امام حسین(ع)، از بزرگان کوفه و ساکن آن و منسوب به قبیلهای است که افتخار دفن شهدای کربلا نصیب آنها شده است. کنیه حبیب «اباالقاسم» و در هنگام شهادت 75 ساله بود، وی دارای فضایل زیادی بود از جمله:
حبیببن مظاهر این عامل و حامل قران کریم در هنگام شهادت مسلمبنعوسجه گفت: به وصیت تو صحابی با وفای حسین(ع) که فرمودی در راه حسین(ع) جان بدهی عمل خواهم کرد و او قبل از عازم شدن به میدان جهاد به همراهی زهیربنقین کوفیان را ندا سرداد و نصیحت کرد: هان ای مردم به خدا قسم در روز حساب نزد خدا بد قومی خواهند بود آنانکه فرزندان پیامبر(ص) و خویشان و اهلبیت او را و مردان خداپرست این شهر که سحرها به عبادت برخاسته بودند و بسیار به یاد خدا بودهاند را به شهادت برسانند.
او در هنگام ظهر عاشورا وقتی که حصین بن تمیم بانگ برآورد که ای حسین(ع) نماز شما قبول نیست، پاسخ داد: خیال میکنی نماز از آل رسول(ص) قبول نیست و از تو قبول است؟ سپس به مقابله با حصین پرداخت و رجز خواند: «منم حبیببنمظاهر، سواری جنگی در وقتی که جنگ شعله میکشد، شما در عدد زیادتر هستید ولی حق با ماست، شما در وفا به پیمان حیلهگر و غدّار هستید ولی ما باوفا و بردباریم».
سرانجام او را به شهادت رساندند و قاتلان نابکار حبیببنمظاهر این یار با وفای حسینبنعلی(ع) و قاری و حافظ قرآن حصینبننمیر و بدیلبنصریم بودند. بعد از شهادت حبیب، انکساری در چهره امام حسین(ع) پیدا شد و بعد از استرجاع فرمودند: او(حبیب) نفس من و حامی اصحابم بود.
حبیب قبل از شهادت در شب عاشورا بذله و سرور داشت؛ چراکه برای ورود به بهشت لحظهشماری میکرد و نامش در زیارت ناحیه مقدسه و زیارت رجبّیه آمده است.
ادامه دارد...
«حبیبالله صابرینسب»
انتهای پیام