حجتالاسلام امیررضا وطنخواه، استاد حوزه علمیه اصفهان در گفتوگو با ایکنا از اصفهان با بیان اینکه دو تعریف عرفی و فلسفی از شانس یا بخت و اقبال وجود دارد، اظهار کرد: وقایع و پدیدههای تصادفی در عرف جامعه به خوش شانسی یا بدشانسی تعبیر میشود و از منظر برخی دیدگاههای فلسفی، شانس آن است که بدون علت به وجود بیاید. اگر این تعریف را بپذیریم، نمیتوان قائل به خوش شانسی یا بد شانسی بود، چون در نگاه فلسفی، چیزی بدون علت به وجود نمیآید؛ بنابراین اگر گفته شود که شانس اتفاقی فاقد علت است، باید آن را منکر شد.
وی افزود: حکمای اسلامی معتقدند که چیزی به نام شانس وجود ندارد، هر اتفاقی به عنوان شانس یا بخت و اقبال در نظر گرفته شود، چون نسبت به علت آن جهل وجود دارد، تصور میشود که آن اتفاق، تصادفی به وجود آمده است و اگر علت آن را دریابیم، قائل به شانس نخواهیم بود. علامه طباطبایی در این خصوص به انسان شش انگشتی مثال زده و میگویند اگر انسانی با شش انگشت به دنیا آمد، مردم فکر میکنند این امر اتفاقی و تصادفی بوده است؛ ولی اگر دقت کنید متوجه میشوید که در ژن یا رحم مادرش مادهای اضافی وجود داشته که باعث شده انگشت ششم برای او به وجود بیاید و هر نطفه یا جنینی که این ماده اضافه و این استعداد را داشته باشد، شش انگشتی به دنیا میآید.
این استاد حوزه ادامه داد: مردم شانس را اینگونه تعریف میکنند که علیرغم وجود ماده اضافه در جنین، گاهی اوقات نوزاد با شش انگشت به دنیا میآید و گاهی اوقات نیز این اتفاق رخ نمیدهد؛ در حالی که این ماده اضافه درون هر جنینی وجود داشته باشد، آن نوزاد شش انگشتی به دنیا میآید. علامه در مثالی دیگر بیان میکند که شخصی زمین را حفر کرده و به گنج میرسد، مردم میگویند چه شانسی داشت که گنج پیدا کرد، در حالی که هر کس دیگری در آن زمان و مکان خاص حاضر بود و زمین را حفر میکرد، حتما به آن گنج میرسید.
وی بیان کرد: روایت شده که شخصی نزد یکی از امام معصوم(ع)رفت و گفت امروز، روز نحس و شومی بود و از ابتدا بدشانسی آوردهام، امام در جواب فرمودند:« این اتفاقات حاصل روز یا زمان نیست، ببینید در زندگی خود چه کردهاید که این اتفاقات برای شما رخ داده است، هر کس دیگری نیز به جای تو بود، این اتفاقات برایش رخ میداد».
اتفاقات خوب و بد زندگی انسان در چارچوب قوانین و سنن الهی معنا پیدا میکند
حجتالاسلام وطنخواه تصریح کرد: هر پدیدهای در عالم علتی دارد و هر حادثهای که برای انسان رخ میدهد، یا خوب است و یا بد؛ در آیه 22 سوره حدید آمده است:«ما أَصابَ مِنْ مُصيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَ لا في أَنْفُسِکُمْ إِلاَّ في کِتابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَها...، هیچ مصیبتی در زمین و در نفستان به شما نمیرسد، مگر قبل از اینکه آن را حتمی و عملی کنیم، در کتابی نوشته شده بود و این امر بر خدا آسان است...». اگر بدی به انسان برسد، در اثر اعمال خودش و اگر خوبی به او برسد، از ناحیه خداست. از طرف دیگر، عالم بر اساس سنن و قوانین الهی بنا شده و حکمت خداوندی اقتضا میکند تا یکسری قوانین در عالم وجود داشته باشد؛ مثلا سنت الهی این است که هر کس به عاق والدین گرفتار شد، حتما دچار تنگی روزی شده و یا کسی که قطع رحم میکند، حتما عمرش کوتاه میشود.
وی اضافه کرد: انسان اگرهنگام سحر بیدار شود، زندگیاش سرشار از برکت شده و روزیاش وسیع میشود. ممکن است کسی این کار را انجام دهد و روزیاش وسیع شود، اما خودش از علت آن آگاه نباشد و بگوید امروز خوش شانس بودم، در صورتی که سنت الهی اینگونه ایجاب کرده است. چارهای نداریم جز اینکه اعتقاد دوباره به سنن الهی داشته باشیم تا درک کنیم که خوبیها و بدیها در زندگی حاصل اعمال خودمان بوده و سنت خداست و اگر به این درک برسیم، هیچ وقت قائل به شانس نخواهیم بود.
این استاد حوزه با بیان اینکه قضا و قدر نیز سنت الهی است، گفت: بعضی از قضا و قدرها، حتمی و در لوح محفوظ است که از آنها اطلاع نداریم، ولی اکثر اتفاقاتی که برای ما رخ میدهد، ناشی از سنتی است که قضا و تقدیر ما محسوب میشود. ممکن است اتفاق بدی برای شخصی رخ دهد و بگوییم قسمتش بود که این اتفاق برایش رخ داد، در حالی که ناشی از یک سنت الهی بوده است؛ آیه 11 سوره رعد میفرماید:«ان اللّه لا یغیر ما بقوم حتى یغیروا ما بانفسهم»، خداوند تغییر در اوضاع و شرایط را به تغییر در وجود شخص منوط میکند. گاهی انسان بر اثر نادانی عملی را مرتکب میشود و نتیجه بدی میگیرد، آن وقت میگوید قضا و قدر بود، در حالی که اینگونه نبوده است.
انتهای پیام