به گزارش
خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) از کهگیلویه و بویراحمد، به نقل از وب سایت شخصی حجتالاسلام امرالله اندرزیان، یکی از مسائلی که دغدغه ذهنی، فکری و قلبی ما شده این است که چرا هر چه جلوتر میرویم میل به دنیا بیشتر، گناه و معصیت زیادتر، آسیبهای اجتماعی افزونتر، ایمان و اعتقاد ضعیفتر و ... صورت میگیرد. در این زمینه نکاتی را به عرض مخاطبان عزیز میرسانیم.
انسان موجودی دوبعدی و دوساحتی است(مادی و معنوی) هرکدام از اینها قویتر شود دیگری ضعیفتر خواهد شد اگر میل به مادیات، شهوات و نفسانیات بیشتر شود میل به معنویت، ملکوت و امور مجرد کمتر میشود وقتی نفس، شهوت و هوا بر عقل و ایمان غلبه کنند انسان را وارونه و به وادی هلاکت میکشانند و هر چه جلوتر میرویم موجودی خونخوار و درنده و بیرحم میشود.
انسان در راه و مسیری که آغاز کرده نیازمند همراه، همسفر و رفیق است و از نظر قرآن انسانها از لحاظ دارا بودن همنشین و رفیق دوگونه و دوگروه هستند. عدهای که تعدادشان زیاد نیست سعی میکنند رفقای خود را از میان این چهارگروه انتخاب کنند و هر روز در نماز از خدای متعال درخواست می کنند. انبیاء، صدیقین، شهداء و صالحین (وَ مَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِکَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ وَ الصِّدِّیقِینَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِینَ وَ حَسُنَ أُولئِکَ رَفِیقاً – نساء «69») اما عده دیگر که خیل عظیمی از انسانها هستند مبتلا به رفیقی میشوند که دشمنی او با انسان محرز و غیرقابل انکار و لحظه به لحظه در جهت نابودی او گام برمیدارد و آن کسی جز شیطان نیست. همانکه با وسوسه و تصرف در قوای ادراکی و تحریکی انسان، هویت حقیقی او را تغییر و ایمان و اعتقاد فطریاش را زایل و به عزت خدا قسم خورده که او را گمراه و از راه حق منحرف کند و در نهایت به وادی جهنم ببرد. (وَ مَنْ یَعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ – زخرف «36») هر که از یاد خدا رخ بتابد شیطان را برانگیزیم تا یار و همنشین دائم وی باشد. از این آیه استفاده میشود که هرکس راه خدا و یاد او را انتخاب نکند بهطور دائم در خدمت شیطان خواهد بود.
قابل توجه آنهایی که به دنبال علاج آسیبهای اجتماعیاند آن رفیقی که روسریها را عقب و بدحجابی و بعضا بیحجابی را بلای عمومی کرده، آنکه عدهای را درّندهخو کرده که به اطفال و کودکان نیز رحم نمیکنند، آن کسی که بستر انشقاق و اختلاف را فراهم و زمینه ساز جدایی و طلاق میشود، آنکه دلها را نسبت به هم تیره و تار و برادر را به جان برادر میاندازد، آنکه مجالس لهو و لعب و لغو را به عنوان نیاز انسان به شادی و نشاط در فرهنگ و آداب و رسوم عدهای تثبیت نموده، آنکه سمّ مواد مخدر، مردار حب دنیا و حب جاه و مقام، جیفه سبک زندگی منهای یادخدا را در کام عدهای شیرین و لذیذ کرده و آنها را از سعادت دنیا و آخرت باز داشته، آن کسی که با روانشناسی ماهرانه عدهای بی حیا و در نهایت عریان، به نام نظافت و زیبایی ریشها را تراشیده، لقمههای پر از چرک و خون همانند آنچه از راه اختلاس، رشوه، احتکار، حیله، سرقت، گران فروشی و کم فروشی، شرکتهای هرمی، قاچاق و ... بهدست میآید را شیرین خوش طعم نموده و در نهایت قبح گناه را شکسته و گناهکار را جسور و طلب کار میکند و .... همین رفیق همراه و همنشین است که مأموریتی جز غافل کردن مردم از یاد خدا ندارد و در عین حال گمان کنند در راه هدایت و نجات گام بر میدارند (وَ إِنَّهُمْ لَیَصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبِیلِ وَ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ – زخرف «37»)و آن شیاطین همیشه آن مردم از خدا غافل را از راه خدا باز دارند و به ضلالت درافکنند و پندارند که هدایت یافته اند.
هر چه جلوتر میرویم نیاز دنیوی و اشتغال به زندگی و غفلت از یاد خدا و عدم ارتباط با مراکز دینی و معنوی، میل به تفریح و خوشگذرانی، پرخوری، اسراف و تبذیر، ارتکاب معصیت و یا تأیید معصیت و معصیت کار ... بیش از گذشته است علت آن دشمنی است که به غیر از آنهایی که در سنگر اخلاصاند را تهدید به خروج از راه مستقیم و ورود به وادی ضلالت و گمراهی و وارونگی عمل نمودن، کرده است. (... قالَ فَبِعِزَّتِکَ لاغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ إِلا عِبادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ - ص 82 و 83 ) آیا باور میکنیم وجود این سگ بی پروا و بی حیا را که چگونه به حرف خودش عمل میکند و ما غافلیم؟ آیا قبول داریم که اخلاص سرّی است از اسرار الهی و هر کسی محرم این سرّ نیست مگر اینکه حرامی را به قلب و دل خویش راه ندهد؟ به همین جهت است که خدای سبحان فرمود: اکثر مردم مشرکاند یعنی اندیشه، صفات و رفتارشان خالص برای خدا نیست. (وَ ما یُؤْمِنُ أَکْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَ هُمْ مُشْرِکُونَ – یوسف 106)
هر چه جلوتر میرویم فریب خوردگان نفس و شیطان، اهل ایمان و عمل صالح را مسخره کرده و آنها را به خاطر تقیّد به احکام الهی و دفاع از ارزشهای اسلامی مذمت میکنند. خدای متعال از این افراد تهی از نور ایمان و معنویت به عنوان سگهائی یاد میکند که حق سخن گفتن ندارند و باید گور خود را کم کنند و بروند. (قَالَ اخسَئُوا فِیهَا وَ لاتُکَلّمُونَ - إِنَّهُ کانَ فَرِیقٌ مِنْ عِبادِی یَقُولُونَ رَبَّنا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنا وَ ارْحَمْنا وَ أَنْتَ خَیْرُ الرَّاحِمِینَ - فَاتَّخَذْتُمُوهُمْ سِخْرِیًّا حَتَّى أَنْسَوْکُمْ ذِکْرِی وَ کُنْتُمْ مِنْهُمْ تَضْحکون – مؤمنون 110 -108) آنهایی که مؤمنین و متدیّنین را مسخره میکنند، افرادی که از قیافه و عملکرد نیروهای حزب اللهی تنفر دارند و در کوی و برزن و در فضای حقیقی و مجازی تبلیغ منفی میکنند، آنهایی که به مدافعان با اخلاص اسلام و انقلاب و حرم اهل بیت علیهم السلام میتازند، افرادی که هماهنگ با رسانههای خارجی و بوقهای شیطانی استکبار، علیه نیروهای مؤمن و ولایی (که از اول انقلاب شیاطین درون و بیرون را رجم عملی میکنند) تبلیغ میکنند، در این آیات و امثال اینها کمی تأمّل و تدبّر نمایند و ببینند عاقبت اندیشه سیاه و رفتار آلوده آنها چگونه خواهد شد.
مؤید مطلب فوق کلامی است که به این مضمون از امیر بیان حضرت علی علیه السلام نقل شده که: حفظ ایمان در دوره آخرالزّمان همانند پای برهنه راه رفتن در سرزمینی که خار مغیلان دارد و یا همانند نگه داشتن آتش در کف دست است، که اگر شرح صدر و دل نورانی پیدا نکنیم، اگر توشه راه آخرت یعنی تقوا را برنداریم، اگر ظرفیت سازی نکنیم و متناسب با شرایط زمان و مکان از معرفت کافی، بصیرت خوب و عمل صالح و تضرع به درگاه خدا برخوردار نشویم، از قطار سبک زندگی اسلامی و قرآنی پیاده میشویم چه اینکه عدهای پیاده شده و در حال غرق شدن هستند.
هر چه جلوتر میرویم نیاز به استقامت و پایداری در راه حق بیش از گذشته خود را نشان میدهد. تأکید قرآن بر استقامت (إِنَ الَّذِینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا – فصّلت 30). و پیر شدن پیامبر (ص) به خاطر آیه سوره هود (فَاسْتَقِمْ کَما أُمِرْتَ وَ مَنْ تابَ مَعَک – هود 112). حاکی از این است که یاران انقلابی ثابت قدم بسیار کم و کمتر میشوند، چراکه عدهای برای غنیمت آمده بودند، بعضی برای ریاست خود را آماده کرده بودند، گروهی برای سهم خواهی بیشتر شعار میدادند که در روز امتحان و اجرای عدالت همه رفتند به همین خاطر است که عدهای سکوت را اختیار، بعضی نشستن و ترک جهاد را، گروهی تساهل و تسامح را، افرادی تند رفتن و یا کند آمدن را، عدهای تهدید و تطمیع را، بعضی همراهی با دشمنان را، کسانی به سخره گرفتن ارزشهای انقلاب را، گروهی فرار از احکام الهی را و ....