امام(ره) اقدام برای تشکیل حکومت را مانند اصل حکومت واجب می‌دانست
کد خبر: 4145449
تاریخ انتشار : ۱۳ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۰:۰۹
عبدالمجید مبلغی در گفت‌وگو با ایکنا:

امام(ره) اقدام برای تشکیل حکومت را مانند اصل حکومت واجب می‌دانست

استادیار علوم سیاسی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی تأکید کرد: امام راحل نشان دادند ذیل نظریه فقهی خود اقدام نسبت به حکومت، واجب است؛ در رویکرد حکومت‌گرایی اصفهان و آنچه از آن باقی مانده و به قم رسیده بود تشکیل حکومت در عصر غیبت به فقیهان و به نیابت از امام عصر(عج) نهاده شده بود اما انجام این مهم به فراهم آمدن امکان‌های ضروری برای آن منوط شده بود.

عبدالمجید مبلغیدر آستانه سالروز رحلت حضرت امام خمینی(ره)، بنیانگذار جمهوری اسلامی قرار داریم. شخصیت بی‌نظیر قرون معاصر که بدون تردید تحولی تاریخی را در تفکر شیعه و ایرانیان ایجاد کرد و پیامد آن یعنی انقلاب اسلامی امروز توانسته است در سطح جهان، تاثیرگذار باشد.

خبرنگار ایکنا با موضوع بررسی تبارشناسانه فقه امام(ره) به خصوص نگاه ایشان به تشکیل حکومت با عبدالمجید مبلغی، استادیار، علوم سیاسی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در این باره گفت‌وگو کرده است که در ادامه می‌خوانید؛

 

ایکنا ـ وقتی نگاهی تبارشناسانه به تاریخ اسلام و شیعه از دوره غیبت کبری به بعد بیندازیم شاهد مواجهه مختلف عالمان و فقها با اصل تشکیل حکومت و مواجهه با حاکمان و پادشاهان ادوار مختلف هستیم، اگر بخواهیم نوع مواجهه امام راحل با حکومت مستقر در ایران و بعد تشکیل جمهوری اسلامی را تحلیل کنیم چه رویکرد تبارشناسانه‌ای قابل انکشاف است؟  

فقه امام خمینی(ره) تبار دیرپایی در فقه شیعه دارد و در عین حال دو تغییر اساسی یا پارادایمیک‌شیفت (تغییر در اندیشه مسلط) را سبب شده است؛ در مواجهه با این نظام آگاهی، ضمن لحاظ این دو تغییر می‌توان درکی تبارشناسانه و تطورپژوهانه از نحوه بروز و ظهور فقه امام خمینی(ره) به دست داد؛ منظور از فقه امام هم در اینجا فقه سیاسی ایشان است.

برای اینکه فقه امام را تبارشناسانه دریابیم، لازم است تا به دکترین‌های فقه شیعه در اصل پساغیبت و پایان دوره حضور  امامان(ع)، مراجعه داشته باشیم. نگاهی این‌گونه نشان می‌دهد که فقه شیعه با دو پارادایم(اندیشه و الگوی مسلط) کانونی تعطیل‌گرایی و حکومت‌گرایی قابل تشخیص است. یعنی یک‌ سر طیف، دکترین حکومت‌گرایی و سر دیگر آن دکترین تعطیل‌گرایی است. البته در جهان واقع و عرصه بیرون از افتراضات(سنت‌های) علمی، معمولا نظریه‌ها به صورت مزجی(اندک و کم) بودند و به یکی از این دو قطب نزدیک بودند و اینطور نبوده است که تماما حکومت‌گرا یا تعطیل‌گرا باشند اما می‌توان گفت برخی نظریات مایه‌های تعطیل‌گرایی بیشتر و برخی نظریات مایه‌های حکومت‌گرایی بیشتری داشتند.

فضای پس از غیبت عمدتا با چیرگی نظریات تعطیل‌گرا همراه بوده است اما هر قدر به سمت جلو پیش برویم زمینه‌ها و امکان غلبه نظریات حکومت‌گرایی بیشتر می‌شود. مشخصا فقه بغداد را در شیعه باید معرف ارتدکس تعطیل‌گرایی در شیعه دانست.

در فقه بغداد، اصول ارتدکسی و پاک‌دینی شیعه تاسیس شده است؛ براساس این رویکرد دین‌شناختی، بغداد و فقیه‌متکلمان بزرگ آن، از شیخ مفید گرفته تا شریف مرتضی و شیخ طوسی همگی نحوه نگاهی را بسط می‌دادند که ظرفیت تعطیل حکومت در عصر  غیبت را در خود داشت. این گروه به لحاظ معرفت‌شاختی به دانش کلام اعتزالی توجه داشتند و از میراث اهل سنت در حوزه روش‌شناسی مطالعات فقه که در قالب دانش اصول فقه بروز و ظهور داشت بهره می‌گرفتند.

هرقدر جلوتر می‌آییم زمینه‌های منجر به تحول، به سوی حکومت‌گرایی ارتقاء یافت و در اصفهان شاهد یک‌سری پارادایم‌شیفت از الگوهای تعطیل‌گرایی به سمت الگوهای حکومت‌گرایی هستیم. مشخصا محقق کرکی، تشکیل حکومت را در ذیل اندیشه ولایت فقیه توضیح و بسط داد، منتهی درون این نظریه، رویکرد به ولایت فقیه، منفعلانه است و حکومت ولایت فقیه از دل دهلیز جان‌پناه شاه شیعی تحقق و تجلی پیدا می‌کند به یک معنا ولایت فقیهی که ارائه می‌شود مقدورگرایانه(اندازه‌گیری به حد توان) است یعنی تا جایی که می‌توان ولایت فقیه را عرضه داشت باید به آن پایبند بود. البته بعد از این دوره شاهد گسترش و بازگشت مجدد به سمت نظریه تعطیل‌گرایی حکومت هستیم.

ایکنا ـ امام اندیشمند و فقیهی است که سالیانی از عمر شریفشان را در نجف سپری کردند وضعیت اندیشه‌ای نجف در تعامل با مسئله حکومت چگونه بود؟

در نجف معاصر و قرون 13 و 14 به وضوح می‌توان اهمیت‌یابی پربسامد نظریه تعطیل را دید اما در عین حال نظریه جدیدی که اینجا ذیل نجف معاصر بسط و بروز و ظهور یافت بر خلاف تعطیل‌گرایی شیعی یعنی حوزه‌هایی چون جبل عامل و حله و بغداد، رویکردی فعالانه به اندیشه معطوف به سیاست در فقه دارد، یعنی بر پایه تامل در سیاست سعی می‌کند به رویکرد فقهی تعطیل‌گرایی برسد؛ به یک معنا نظریه مشروطه مرحوم علامه نائینی، امکان‌های پارادایم‌های تعطیل‌گرایی شیعه را به منتهی‌الیه خود نایل می‌آورد یعنی اگر بتوان براساس نظریه تعطیل بر امر حکمرانی و بر پایه فقه اندیشید، حد یقف و نقطه پایانی نظری آن چیزی است که مرحوم میرزای نائینی آن را ارائه داد.

با لحاظ آنچه بیان شد می‌توانیم به صورت تبارشناسانه به فقه سیاسی امام بنگریم و آن را تحلیل کنیم؛ امام، محصول و پیامد قم معاصر است و در قم معاصر، دو پارادایمیک‌شیفت را به منصه ظهور رساند؛ یکی عبور از الگوواره، از تعطیل‌گرایی در نجف و در ذیل تاملات شیخ انصاری و به خصوص شاگردانش مرحوم آخوند خراسانی و میرزای نائینی به سمت حکومت است و دیگری هم انتقال در درون حکومت‌گرایی، از حکومت‌گرایی منفعل (که میراث اصفهان است) به سمت حکومت‌گرایی فعال است که میراث قم محسوب می‌شود.

در مرحله اول، امام(ره) انتقال از نظریه تعطیل‌گرایی نجف به سمت حکومت‌گرایی را شکل دادند؛ در این انتقال، ایشان مشخصا به مفاهیمی همچون ضرورت عقلی حکومت‌‌گرایی و اجتناب‌ناپذیر بودن تشکیل حکومت برای عمل به احکام پرداختند. به یک معنا، امام از ظرفیت دانش کلام و تاملات اعتقادی و کلامی بهره گرفتند اما در وهله بعدی در درون میراث اصفهان و درون پاراریم حکومت‌گرایی هم تحولی ایجاد کردند یعنی تحول از حکومت‌گرایی منفعلانه در اصفهان به سمت حکومت‌گرایی فعالانه در قم را رقم زدند.

این تحول بدین صورت بود که امام، نشان دادند ذیل نظریه فقهی خود اقدام نسبت به حکومت، واجب است. در رویکرد حکومت‌گرایی اصفهان و آنچه از آن باقی مانده و به قم رسیده بود، تشکیل حکومت در عصر غیبت به فقیهان و به نیابت از امام عصر(عج) نهاده شده بود اما انجام این مهم به فراهم آمدن امکان‌های ضروری برای آن منوط شده بود؛ اقدام برای حکومت به مثابه امر مقدماتی ضروری در تشکیل حکومت، نسبت به امر حکومت که امر واجبی بود مقدمه وجوب لازم می‌شد مانند استطاعت برای حج.

همه می‌دانیم که برای استقرار وجوب حج، فرد باید مستطیع باشد ولی ضرورتی ندارد که فرد مستطیع باشد (تلاش کند تا به استطاعات برسد) تا حج بر او واجب شود و آنچه ضرورت دارد این است که اگر استطاعت و حد مالی مناسب ایجاد شد آن گاه ضرورتا به حج برود ولی امام، اقدام برای تشکیل حکومت را مقدمه وجوب نمی‌دانند بلکه مقدمه واجب مانند وضو برای نماز می‌دانستند و به فراخور وجوب نماز باید به سمت ایجاد مقدمه ضروری برای گرفتن وضو پیش رفت و اگر کسی امکان وضو گرفتن نیافت باید تیمم کند و به هر حال آنچه برای وجوب نماز ضروری است باید انجام دهد.

به دیگر سخن وجوب نماز از قبل برای ما مستقر است و باید زمینه‌های انجام آن را فراهم کنیم در حالی که وجوب حج از قبل بر گردن ما مستقر نیست بلکه اگر زمینه و مقدمه آن یعنی استطاعات مالی ایجاد شد وجوب آن هم مستقر خواهد شد. امام(ره) سعی کردند نشان دهند تشکیل حکومت از قبل بر عهده فقیهان و تکلیفی واجب است و آنچه باید انجام دهند ایجاد زمینه‌های منجر به آن است که همان انقلاب بود. 

ایکنا ـ  تاثیر پذیری فقه سیاسی امام راحل از زمینه و زمانه خود چگونه بوده است؟

اگر پرسش اول به مقدمات و تحولات درونی در اندیشه‌ و نظریات معطوف بود پرسش دوم به زمینه‌ها و شرایط بیرونی معطوف است. بر این اساس می‌توان از سه حوزه پیرامونی نام برد که بر فقه سیاسی امام اثرگذار بودند؛ اگر چه فقه در کانون و مرکز تحول بود ولی سه حوزه پیرامونی هم بر آن مؤثر بود؛ این سه حوزه عبارتند از اندیشه ایرانی، اندیشه معطوف به تاملات آزادی‌گرایانه جدید و اندیشه معطوف به تاملات عدالت‌گرایانه جدید؛ این سه حوزه کانونی هر یک امکانی را در آنچه فقه سیاسی امام بروز و ظهور بخشید فراهم آورده بودند.

اندیشه ایرانی، منطق هرمی قدرت در رویکرد امام و نحوه بروز و ظهور تاملات مبتنی بر فره ایزدی را تشکیل می‌داد یعنی حکومت فی حد ذاته می‌تواند مطلوبیت داشته باشد گرچه می‌تواند نامطلوب هم باشد. توضیح بیشتر آن که در اندیشه ایرانی برخلاف اندیشه جدید غربی، حکومت حائز توانی برای انتقال اراده خداوند بر زیست عمومی و سپهر همگانی زندگی مردم است و در یزدان‌شناسی ایرانی، ما با نیک‌سرشتی حکومت و نه بدسرشتی آن مواجهیم.

در عصر غیبت، شیعیان حکومت را امری نامطلوب می‌دانستند و امام کوشیدند تا نشان دهند بدسرشتی حکومت با سپردن حکومت به نایبان امام عصر(عج) یعنی فقیهان واجد شرایط و پیوندزدن حکومت به امر الهی و یزدان‌شناسانه از میان خواهد رفت و حکومت، امکان‌های درونی منجر به بروز و ظهور از خواست الهی را در خود جلب خواهد کرد.

تاثیرپذیری دیگر امام از رویکردهای آزادی‌گرایانه معاصر بود؛ براساس این رویکردها تامین آزادی تابعی از ساخت حکمرانی است. مجموعه‌ای از دیدگاه‌های عصر مدرن، معرف چنین رویکردی در حکمرانی هستند و نظام‌های جمهوری‌گرا در عصر جدید چنین تباری در اندیشه جدید دارند و امام از این اندیشه‌ها نیز متأثر بود.

در نهایت باید به گروه سوم از اندیشه‌ها اشاره کرد که وجهی عدالت‌گرایانه دارند؛ امام از این گروه رویکردها هم براین اساس بهره گرفتند که عدالت را پیامد حکمرانی توصیف کردند یعنی حکمرانی مطلوب را مقدمه و بنیاد تاسیس جامعه عادلانه تشخیص دادند به زبان دیگر امام، ساخت حکومت را در رویکرد  ایرانی و کارویژه فرمالیستیک(شکل ظاهری) آن در نگاه جمهوری‌گرایانه، معطوف به آزادی و درون‌مایه عملکردش در بازگشت به نظریات عدالت‌گرا معرفی کردند.

گفت‌وگو از علی فرج زاده 

انتهای پیام
captcha