محمد بن یعقوب کلینی، متولد ۳۲۹ هجری قمری، یکی از چهرههای سرشناس شیعه در عرصه حدیث بود که کتاب گرانقدر «الکافی» را تدوین کرد. این کتاب در دورانهای متمادی مورد توجه شیعیان بوده و عالمان شیعه آن را یکی از چهار جامع حدیثی برجسته دانستهاند.
از عصر صفوی به بعد، شروح و حواشی متعددی بر این اثر نوشته شده و ترجمهها و تلخیصهایی از آن صورت گرفته است. (ر.ک آقا بزرگ، ۱۷۹/۶)؛ نگارش این تعداد از شروح و حواشی، خود دلیلی بر مقبولیت گسترده کتاب در محافل شیعی است. از میان عالمان متقدم، شاید فقط بتوان سیدمرتضی را نام برد که با رویکردی کلامی، به صراحت نقدهایی را متوجه تعدادی از روایات الکافی کرده و به بیان دیدگاه خود درباره ضعف بعضی از روایات کلینی پرداخته است.
در دوران معاصر نیز پژوهشهای حدیثی بر پایه احادیث الکافی شکل گرفته است، پژوهشهایی که با عموم شروح و حواشی پیش از آن، تمایزی آشکار داشت. برای نمونه، محمدباقر بهبودی، عالم شیعی معاصر پس از بررسی تکتک احادیث این کتاب، به استخراج احادیث صحیح آن طبق معیارهای خود پرداخت و به این ترتیب، در سال ۱۳۶۰ هجری شمسی اثری با عنوان «صحیح الکافی» در بیروت منتشر کرد. او در این کتاب ضمن رد صحت بعضی از احادیث الکافی، فقط کمی بیش از ربع احادیث آن را صحیح دانسته است.
در این یادداشت ضمن ارائه ساختار کلی کتاب الکافی و بررسی محتوای آن، به نقد و واکاوی نظرات و روشهای محمدباقر بهبودی در تألیف کتاب صحیح الکافی پرداخته خواهد شد.
الکافی یکی از بهترین مجموعههای دربرگیرنده احادیث اهل بیت(ع) است که محققان و بزرگان شیعه امامیه همچون شیخ مفید، فیض کاشانی و آقابزرگ طهرانی آن را بهدلیل ویژگیهای منحصربهفردی همچون جامعیت، حسن ترتیب، صحت و اتقان مطلب ستودهاند.
شیخالاسلام کلینی در مقدمه کتاب خود، انگیزه تألیف آن را جمعآوری اخبار و روایات اسلامی در مجموعهای واحد و منسجم و پاسخگویی به اختلافات موجود در روایات دانسته است. او الکافی را در مدت زمانی طولانی، با مطالعه کتابها و اصول اصحاب ائمه(ع) و دیدار با مشایخ حدیثی الکافی نگاشته است. (نجاشی، فهرست اسماء مصنفی الشیعه، ص ۳۷۷)
اگرچه در این کتاب، تبیین محتوای روایات، حجم ویژهای به خود اختصاص نداده، اما با توجه به قرائن موجود در آن میتوان از تسلط کلینی بر فقهالحدیث اطمینان حاصل کرد.
فقهالحدیث، علمی است که به دنبال فهم متن حدیث بوده و این هدف را با سیری منطقی از نقد سندی و دلالی حدیث تا بیان مقصود اصلی و حقیقی معصوم میپیماید. (مسعودی، روش فهم حدیث، ص ۷)، هر چند دانش فقهالحدیث در زمان کلینی در آغاز راه بود، اما وجود کتبی مانند اختلافالحدیث شافعی که پیش از دوره کلینی نگارش یافته بود، حکایت از آن دارد که این علوم نزد محدثان مفهوم شناخته شدهای داشته است.
جستوجو در الکافی بیانگر آن است که دیدگاههای فقهالحدیثی کلینی به این شرح است: نقدالحدیث و گزینش احادیث، باببندی و چینش احادیث و شرح مضمون احادیث. با بررسی موارد سهگانه مذکور میتوان به شیوههای مؤلف در تلاش برای فهم روایات و انتقال کلام معصوم(ع) دست یافت.
اولین گام در فقهالحدیث، اعتبارسنجی روایت و اطمینان از صحت صدور آن از معصوم است، چراکه روایات در طول زمان به دلایل متعدد دچار معضلاتی از جمله جعل، تحریف و... شدهاند. کلینی که به خوبی به این موضوع واقف بود، بهدنبال ضوابطی میگشت تا در پرتو آنها، روایات را از بوته نقد و تحلیل بگذراند.
وی در مقدمه الکافی مینویسد: «کسی نمیتواند روایات مختلف را از هم بازشناسد، مگر براساس آنچه امام(ع) میفرماید: «روایات را بر قرآن عرضه کنید، آن را که مطابق قرآن است، برگیرید و آن را که مخالف است، رد کنید» و «آنچه را مطابق گفتار عامه است، رها کنید، زیرا هدایت در مخالفت با ایشان است» و «روایتی را که مورد اتفاق است، برگیرید که در اتفاق تردیدی نیست». (الکافی، ج ۱، ص ۹)
همانطور که ملاحظه میشود، با اینکه کلینی کتاب حدیثی خود را با کتاب «العقل و الجهل» شروع کرده، اما در بهرهگیری از عقل برای نقد احادیث و گزینش آنها هیچ مطلبی در این کتاب ثبت نشده است. از طرفی، هر چند تعداد اندکی از مصادر روایات کتاب الکافی برای ما باقی مانده، اما در بررسی مصادری همچون المحاسن و بصائرالدرجات، این نکته مشخص میشود که ملاک ارزیابی احادیث در الکافی، اعتبار سرچشمههای کتاب است، نه وثاقت تکتک راویان آن احادیث.
بخش دیگری از دیدگاههای فقهالحدیثی کلینی را میتوان در شیوه باببندی الکافی مشاهده کرد. مجلسی اول، الکافی را در نظم ابواب و اخبار بهعنوان سرآمد کتابها معرفی کرده است. (مجلسی، روضةالمتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۴۴۷)؛ کلینی در الکافی با ارائه ساختاری متوازن و جامع، کتاب را در سه سطح تقسیمبندی کرده و در سطح اول، کتاب به سه بخش اصول، فروع و روضه تقسیم شده است. تقسیم بخش اصول به ۸ و بخش فروع به ۲۸ کتاب، سطح دوم ساختار کتاب را تشکیل میدهد که در نهایت، این کتابها به صدها باب تقسیم شدهاند. در مواردی هم با توجه به تعدد بابها، یک سطح دیگر با عنوان ابواب بین کتاب و باب، فاصله شده است. بررسی عناوین ابواب الکافی نشان میدهد که بیشتر عناوین با بهرهگیری از اخبار و دریافت از متن حدیث شکل گرفته و کمتر ناشی از اجتهاد است.
کلینی در چینش احادیث در هر باب نیز روایات را بهگونهای میچیند که در مسیر فهم بهتر موضوع بهکار بیاید. او در تنظیم روایات با در نظر گرفتن نسبت بین احادیث، غالباً روایات همخانواده را با مطلق، عام و مجمل آغاز میکند، سپس مقید، خاص و مفسر را در پی آن میآورد و با تقیید حکم یک روایت با روایاتی دیگر، تبیین روایات مجمل با روایات مبین و تبیین محتوا و مضمون روایت با روایاتی دیگر، به شرح احادیث میپردازد.
جلوه دیگر در توجه کلینی به فقهالحدیث در کتاب الکافی را میتوان در شرح مضامین احادیث پیگیری کرد. لازم به ذکر است که شرح ارائه شده از سوی کلینی بسیار اندک بوده و فقط کمی بیشتر از ۵۰ حدیث را دربر میگیرد. کلینی این توضیحات را گاه برای فهم یک حدیث و زمانی برای حل تعارض بین دو روایت بهکار برده است. در مواردی هم توضیحات او مربوط به مجموعه روایات یک یا چند باب است. البته توضیحات ارائه شده همواره سخنان شخص مؤلف کتاب نبوده و نقل قول از راویان پیشین، سهم قابل توجهی از مطالب را به خود اختصاص داده است. کلینی در این راستا، گاهی به شرح معنای ظاهری متن میپردازد و گاهی در پی توضیح مقصود واقعی معصوم با بهرهگیری از عقل، خانواده حدیث و دیدگاه راویان متقدم است.
او همچنین به جمع بین احادیث متعارض پرداخته و برای این کار از ارائه ادلهای همچون حمل بر شرایط اضطرار یا مورد خاص، حمل بر فعل معصوم بر استحباب، حمل بر فعل امام بر تأدیب، حمل بر نفی فعل از معصوم بر عدم وجوب و حمل بر معنای مجازی، بهره برده است.
همانطور که بیان شد، انتشار کتاب صحیح الکافی از سوی محمدباقر بهبودی و استخراج احادیث کتاب الکافی بنا بر معیار نویسنده، از همان آغاز نقدهای گستردهای به دنبال داشت، بهطوری که ناشر این کتاب به ناچار نام آن را به گزیده الکافی تغییر داد. هر چند نویسنده در این کتاب در شناسایی احادیث صحیح و روایات معارض، علیل و ضعیف روشهای بدیعی ارائه داده، اما روشها و معیارهای او از سوی عالمان دیگر مورد نقد قرار گرفته است.
ساختار کتاب صحیح الکافی همانند ساختار کتاب الکافی است؛ بهبودی نه تنها تقسیمبندیهای اصلی و فرعی کلینی را حفظ کرده، بلکه چینش و شمارهبندی روایات را نیز تغییر نداده و شمارهبندی جدید خود را در کنار آن آورده است. انگیزه بهبودی در تألیف این کتاب، تدوین روایات صحیح شیعه بر پایه معیارهای پذیرفته شده از نگاه اکثریت عالمان است. به بیان دیگر، او معیارهای کلینی در انتخاب روایات صحیح را تمام و کافی نمیداند. انگیزه دیگر بهبودی، فراهم آوردن مجموعهای از احادیث صحیح شیعه برای جلوگیری از طعن عام بوده است.
این کتاب همواره از سوی برخی حدیثپژوهان، مورد انتقاد واقع شده و برخی دیگر، روش بهبودی در تألیف کتاب را صحیح دانستهاند، اما حذف اکثر روایات الکافی و ثبت نشدن آنها در این اثر، امری زیانبار خواهد بود، چراکه از زمان نگارش کتاب الکافی تاکنون، حدیثپژوهان درباره صحت اسناد روایات و ضعف بعضی دیگر، مطالبی بیان کردهاند، ولی هیچکدام از آنها اقدام به حذف احادیث نکرده و صرفاً آرای خود را در معرض مطالعه و داوری دیگران قرار دادهاند تا آیندگان با توجه به نظرات آنان از کتاب بهره بگیرند و در موردی که نظر آنان را پسندیدند، از آن پیروی کنند و در مواردی که آن را مخدوش یافتند، به تخطئهاش بپردازند.
از سویی دیگر، جداسازی حدیث صحیح از غیر آن، موضوعی فکری و نظری است که همه مبانیاش مورد اتفاق دانشمندان نیست، هر چند بخشی از اصول آن مورد اتفاق است. لذا، احادیثی که از نظر سند یا متن در نظر نویسنده مخدوش بوده است، نباید حذف شود.
نکته قابل توجه دیگری که میتوان درباره این کتاب ذکر کرد، این است که اگر مخاطب این اثر محققان و محدثان باشند، ذکر دلایل و شواهد برای نشان دادن ضعف روایات محذوف، ضروری است و اگر مخاطب اثر، عوام باشند، دیگر نگارش معرفتالحدیث و مقدمه صحیح الکافی ضروری به نظر نمیرسد.
نقد دیگری که میتوان بر این اثر داشت، این است که محمدباقر بهبودی با وجود اعتقاد نداشتن به اعتبار روایات ضعیفالاسناد، هنگام تعارض احادیث، روایت ضعیف را ترجیح داده است. همچنین بهبودی به بسیاری از توثیقات عام، بهویژه توثیقات مشایخ قمی در تفسیر القمی و ابنقولویه در کاملالزیارات اعتقادی ندارد. این تفاوت معیار میتواند باعث شود که بعضی از احادیث صحیح از دیدگاه دیگران در نظر بهبودی جایگاهی نداشته باشد.
تصمیمگیری درباره حال رجالی برخی از اصحاب در عصر حاضر، بهویژه در زمان تعارض اقوال رجالیان، مقولهای از جنس اجتهاد است. با این وجود، گزینش هر تعداد از روایات بهعنوان روایت صحیح بهدلیل تأثیر دلیل مذکور در آن میتواند مورد پذیرش دیگران قرار نگیرد.
در پایان میتوان گفت که اقدام بهبودی در گزینش احادیث الکافی و نگاهی افراطی و رجالمحور به میراث حدیثی شیعه، بدون شک، نتیجه دور شدن از مبنای قدمای امامیه و تأثیر دانش رجال بر حوزههای علمی است که متأسفانه بسیاری از روایات معتبر را از دم تیغ علم رجال میگذراند.
خوانندگان برای کسب اطلاعات بیشتر در این زمینه میتوانند به مقالات مرتبط در نیمسالنامه علمی ترویجی حدیث و اندیشه، شماره ۳۲، پاییز و زمستان ۱۴۰۰ و دوفصلنامه علمی پژوهشی حدیثپژوهی، سال نهم، شماره هفدهم، بهار و تابستان ۱۳۹۶ مراجعه کنند.
الههسادات بدیعزادگان
انتهای پیام