دعوت به خدا در مکتب امیرالمؤمنین علی(ع) + صوت
کد خبر: 4119658
تعداد نظرات: ۳ نظر
تاریخ انتشار : ۱۶ بهمن ۱۴۰۱ - ۱۱:۱۹
بخشعلی قنبری تشریح کرد

دعوت به خدا در مکتب امیرالمؤمنین علی(ع) + صوت

دانشیار ادیان و عرفان دانشگاه آزاد اسلامی تهران مرکز درباره تبلیغ دین از نگاه امام علی(ع) گفت: اگر امروز تبلیغ علوی را رواج دهیم، دین بسیار دلنشین خواهد شد، چراکه علی(ع) در نهج‌البلاغه اخلاق جهانی را تبلیغ می‌کند.

علی(ع) در نهج‌البلاغه اخلاق جهانی را تبلیغ می‌کندتبلیغ دین به معنای رساندن پیام الهی به مردم است. در آموزه‌های دینی شیوه‌های مناسبی برای تبلیغ بیان شده است تا اثر بیشتری داشته باشد. شیوه تبلیغی پیامبر اکرم(ص) و حضرات معصومین(ع) بسیار آموزنده است. رسول خدا(ص) در زمانی ابلاغ دین را آغاز کردند که مردم روحیه‌ای خشن و سرکش داشتند و از پذیرش نظر مخالف امتناع می‌کردند و تعصب شدید و فراوانشان به بت‌های دست‌ساز خود، کار تبلیغ دین را دشوار کرده بود، اما رسول خدا(ص) توانستند مردم را با تبلیغ صحیح دین به مجاهدانی مخلص و مؤمنانی کم‌نظیر تبدیل کنند. تبلیغ عملى مؤثرترین روش تبلیغ امامان از جمله امام علی(ع) بود؛ یعنى خودشان تجسم عالى ارزش‌هاى انسانى، که همان ارزش‌هاى قرآنى است، بودند.
 
بخشعلی قنبری، دانشیار ادیان و عرفان دانشگاه آزاد اسلامی تهران مرکز و نویسنده کتاب «تبلیغ در نهج‌البلاغه در بستر نظرات» درباره شیوه تبلیغ صحیح دین به ویژه در سیره مولا علی علیه السلام به خبرنگار ایکنا توضیحاتی ارائه داد که در ادامه می‌خوانید و می‌شنوید.
 
دین در نگاه علی چیست و به چیزی دین گفته می‌شود که می‌خواهد آن را تبلیغ کند؟ مفهموم دین در نهج‌البلاغه مجموعه‌ای است که از جانب خداوند دریافت می‌کنیم. منتها وقتی مؤلفه‌های آن را بررسی می‌کنیم، متوجه می‌شویم که این مجموعه شامل سه بخش است. بخش اول اخلاق بشری است. از این نظر که انسان است، نه از این حیث که جایگاه و عقیده خاصی دارد یا به طیف خاص منسوب است. همین اندازه‌ای که انسان است، اخلاقی در نهاد انسان قرار داده شده است و اگر آن‌ها را عملی کند به لحاظ بشری به او «انسان اخلاقی» می‌گویند.
 
بخش دوم «اخلاق دینی» نامیده می‌شود. اخلاق دینی شامل دو دسته است. دسته اول جنبه الزام‌آور دنیوی و اخروی دارد که از آن به فقه یاد می‌کنیم و اخلاق در اینجا به معنای عام کلمه به کار رفته است. مثل نماز خواندن و روزه گرفتن. دسته دوم اخلاقیاتی است که دین به وجود می‌آورد و برای آن‌ها دست‌کم مجازات قرار نمی‌دهد یا به فرض اگر کسی آن‌ها را رعایت نکند، لزوماً به جهنم نمی‌رود، اما از کیفیت بهشت او کاسته می‌شود.  
 
بخش سوم نیز باور‌ها و آموزه‌های عرفانی را دربرمی‌گیرد که ویژه تعداد خاصی از انسان‌هاست و کسانی که به این آموزه‌ها باور داشته باشند و به آنها عمل کنند به وصال الهی می‌رسند و یا وحدتی را که میان انسان و خداوند است درک می‌کنند. البته آن‌ها خود را به بهشت قانع نمی‌کنند. این موضوع در نهج‌البلاغه نیز آمده است. وقتی علی(ع) می‌خواست دین را تبلیغ کند، همه این بخش‌ها را در نظر می‌گرفت؛ یعنی معتقد نبود که دین فقط در دسته اول یا دوم و یا سوم است، بلکه هر سه دسته می‌توانند در دینداری مشارکت کنند و در درجه اول تأکید می‌کند که دیندار باید اخلاق بشری را رعایت کند. در درجه دوم، اخلاق دینی و در درجه سوم اخلاق عرفانی را، کسانی که علاقه‌مندند، رعایت کنند.
 
مؤلفه‌های تبلیغ علی(ع)
 
وقتی علی(ع) می‌خواهد چنین دینی را تبلیغ کند، براساس آنچه در نهج‌البلاغه آمده است، چند مؤلفه اساسی را مد نظر قرار می‌دهد. مؤلفه اول این است که بر استدلال و قانع کردن عقلانی مخاطب تأکید می‌کند و طبیعی است که همه آدم‌ها در این صنف نمی‌گنجند که فقط عقل خود را قانع کنند. اگر این کار را انجام دهند، کافی است. به همین دلیل حضرت علی(ع) آن را لازم می‌داند که باید برای همه بیان کرد، البته در سطوح مختلف عقلانی که آدم‌ها از آن برخوردار هستند. در مرحله بعد حضرت امیر(ع) با عنایت به اینکه کثرت را مدنظر قرار می‌دهد، بر عنصر عواطف در تبلیغ دینی تأکید می‌کند؛ یعنی دینی که ایشان می‌خواهند مطرح کنند دینی است که عواطف انسان را مورد توجه قرار می‌دهد و به لحاظ عاطفی انسان‌ها را جذب می‌کند. برای مثال در نگره و نظام تبلیغی علی(ع) خشونت و نماد‌های آن نباید در دین وجود داشته باشند. اگر بخواهیم دین را به کسی معرفی کنیم، جنبه‌های عادلانه مبتنی بر اعمال برخی از خشونت‌ها را مد نظر قرار نمی‌دهیم. مثلاً در دین مجازات قضایی وجود دارد، اما در وهله اول یک مبلغ تبلیغ دینی را از مجازات دینی شروع نمی‌کند.
 
مبلغ مد نظر علی‌‌(ع) در تبیین آموزه‌های دینی از باید‌ها و نباید‌های فقهی استفاده نمی‌کند و آن‌ها را برای مراحل بعد نگه می‌دارد. به همین دلیل وقتی به نهج‌البلاغه نگاه می‌کنید در موارد مختلف با این قضیه مواجه می‌شوید که حضرت علی(ع) در مواجهه با مردم از چنان عواطفی استفاده می‌کند که احساس می‌کنید، علی(ع) با خانواده خود سخن می‌گوید. مثلاً وقتی خبر حمله بصر بن ابی ارطاه را شنید، به خاطر دو خانمی که یکی مسلمان و دیگری یهودی بود، گفت خدا مرا بکشد یا در جای دیگری وقتی می‌بیند کسی در جایی گرسنه است، سخنانی را مطرح می‌کند که بسیار عاطفی است. در نامه 45 نهج‌البلاغه این عواطف بیان شده است. لذا علی(ع) طرفدار تبلیغ مستدل دین است، اما این امر به منزله این نیست که ما از عواطف و احساساتمان در تبلیغ دین بهره‌ای نبریم، بلکه تا جایی که مقدور است باید از این مقوله استفاده کنیم.
 
کد
 
مداحی؛ رایج‌ترین روش تبلیغ در ایران
 
در تبلیغ دینی حضرت علی‌(ع) موضوع تکثر رایج است، اما امروزه کمترین بهره را از آن می‌بریم. مثلاً امروزه در دین مسیحیت 40 نوع الهیات وجود دارد، در حالی که برای تبلیغ عقلانی دین اسلام فقط یک روش هست و در آن سه نوع استدلال را به کار می‌بریم؛ استدلال عقلی، استدلال طبیعی و استدلال قلبی، اما علی(ع) بر این نظر است که طیف‌های مختلف مردم نیازمند تبلیغ‌های مختلفی هستند.  
 
اشکالی ندارد که جامعه تبلیغی خودمان را نقد کنیم. رایج‌ترین روش تبلیغی ما در جامعه ایران چیست؟ مداحی که به منظور گریاندن یا شاد کردن مردم است. ما روش‌ دیگری نداریم. وقتی سخنرانان، معلمان و... می‌خواهند به اثبات خداوند بپردازند، اگر بخواهند استدلال بیاورند، عمدتاً آن‌ها که خیلی عقلانی و فلسفی‌اند روش برهان صدیقین، امکان و وجوب و امتناع را مطرح می‌کنند و آن‌ها که سخنرانان عام هستند، معمولاً اهل خطابه و مسلمات هستند.
 
در این میان توجه نمی‌کنیم که مردم شامل اصناف و قشرهای مختلفی هستند و قرار نیست همه با یک روش جذب دین شوند. بعضی‌ها از پنج ساحت وجودی انسان بر عقل تأکید می‌کنند که تعداد این افراد کم است. دسته‌ای نیز با استفاده از عواطف و احساساتشان وارد دین می‌شوند که تعدادشان زیاد است. دسته‌ای هم از طریق تقویت اراده و استدلال‌های روانشناختی وارد دین می‌شوند و دسته‌ای هم اهل گفتارند. یعنی کسانی هستند که به خود سخن نگاه می‌کنند که آیا جذابیت، مقبولیت و سایر ویژگی‌ها را دارد یا نه. دسته‌ای هم به این ساحت‌ها توجه نمی‌کنند و می‌گویند آیا دین در جامعه توانسته است نتیجه‌بخش باشد؟ آیا توانسته است من را تغییر دهد؟ آنچه در نهج‌البلاغه مطرح شده فراگیر است؛ یعنی یک صنف را شامل نمی‌شود و مبلغ مد نظر نهج‌البلاغه کسی نیست که بگوید من فقط با یک عده خاصی طرف هستم. ضمن اینکه برای تبلیغ دین در نهج‌البلاغه تسامح و تساهل موج می‌زند و علی(ع) بهانه پیدا می‌کند تا آدم‌ها را  جذب دین کند. همچنان که ما بهانه پیدا می‌کنیم آدم‌ها را از دین خارج کنیم و من نمی‌دانم چه افتخاری است که در تلویزیون و جا‌های دیگر اعلام کنند که ثابت کردند فلان خانم یا آقا دیندار نبودند. نمی‌دانم این روش غلط را چه کسی یاد داده است.
 
قلم به جای شمشیر
 
حضرت علی(ع) حتی در مقام عمل نیز جلوی چشمش می‌بیند که چند نفر خلاف می‌کنند و می‌گوید چون خلاف‌های این‌ها مربوط به رابطه‌شان با خداوند است، من چشمانم را می‌بندم. ما در عصر حاضر به دنبال افرادی می‌گردیم تا برای آن‌ها پرونده‌سازی کنیم و ثابت کنیم که فلانی نماز نمی‌خواند. کسی نیست که بگوید شما که بر تعداد نمازنخوان‌ها اضافه کردید چه هنری کردید؟ مگر این موضوع دفاع دارد که به دنبال آن هستید؟
 
جمله‌ای هست که به علی(ع) نسبت داده شده و در نهج‌البلاغه هم آمده است. ایشان می‌گوید وقتی امروز کسی گناهی را مرتکب شد، فردا نگویید این فرد چنین و چنان است. از کجا می‌دانید که بلافاصله توبه نکرد؟ چرا دید مثبت به مردم ندارید. در مؤلفه‌های تبلیغ دینی حضرت علی(ع) خشونت و تندی جایگاهی ندارد، در حالی که امروزه در تبلیغات، شخصیت‌های دینی را شمشیر به دست معرفی می‌کنیم. شما بگویید کدام تصویر در تاریخ اسلام وجود دارد که شمشیر ذوالفقار در آن نباشد، در حالی که ذوالفقار شمشیری با این ویژگی‌ها نیست. شمشیر علی(ع) مانند بقیه شمشیر‌ها بود، اما روی آن خال‌هایی وجود داشت. در واقع «فقار» به معنی شکاف است نه اینکه دو نیزه داشته باشد. ما قلم را از حضرت علی(ع) گرفتیم و به جای قلم شمشیر نشاندیم. محبت علوی را حذف کردیم و خشونت را به علی(ع) نسبت دادیم.  
 
در تبلیغ دین از سوی امام علی(ع)، اول انسان مطرح است و تأکید می‌کند که به انسان خدمت کنید و کاری نداشته باشید که دین دارد یا ندارد. دین در مرحله بعدی است. ایشان در نامه‌ای که به مالک اشتر می‌نویسد می‌گوید که این‌ها در انسان بودن با تو برابرند و تو حق نداری به آن‌ها درنده‌خویی کنی. پس تبلیغ علی(ع) بسیار جذاب است.
 
کد
 
هنر علی(ع) در تبلیغ دین
 
از مؤلفه‌های دیگر تبلیغ ایشان تأکید بر عناصر زیبایی است. امیر مؤمنان چند هنر دارد که ما آنها را بیان نمی‌کنیم، چون گفته‌اند که اینها گناه است و باید بگویید که علی فقط شمشیر دارد. سخنوری، نقاشی و خوشنویسی از هنرهای ایشان بود. در نهج‌البلاغه به ابوالاسود دوئلی می‌گوید که این طور بنویس. خطت باید چشم‌نواز باشد. لذا دعوت دینی علی(ع) براساس چشم‌نوازی، قلب‌نوازی و عقل‌نوازی است و علی(ع) از زیبایی‌ها سخن می‌گوید و می‌خواهد مردم را به خدا دعوت کند. استدلال خشکی ندارد که واجب الوجود چنین و چنان است. البته آن را در جای خودش بیان می‌کند، اما بر آن تأکید نمی‌کند. علی(ع) در خطبه‌های نهج‌البلاغه از زیبایی طاووس یاد می‌کند و سپس به زیبایی‌های خداوند می‌پردازد و یا درباره ملخ و خفاش و هنرها و زیبایی‌های آن‌ها سخن می‌گوید و بعد مردم را به دین خداوند دعوت می‌کند.
 
علی(ع) نکته‌ای را بیان می‌کند که متأسفانه ما به آن توجه نکرده‌ایم و هر روز سرمایه اجتماعی را از دست می‌دهیم. علی(ع) به دنبال این است که مردم به مبلغان دینی اعتماد کنند و به همین دلیل در راستگویی وظیفه‌گراست نه سودگرا و فضیلت‌گرایی را بعداً مطرح می‌کند. به این معنی که می‌گوید عارفان بالله، پیامبران و امامان جز به راستی سخن نمی‌گویند. یعنی فقط راست می‌گویند. ببینید ما چقدر دروغ می‌گوییم. این دروغ‌ها سرمایه اجتماعی را از بین می‌برند. وقتی من به شما دروغ می‌گویم و کاشف به عمل می‌آید که سخن من دروغ بوده است، مخاطب آن را می‌شنود و اعتمادش از دست می‌رود، در حالی که علی(ع) می‌گوید که من یک بار در عمرم تصور دروغ هم نداشتم. جامعه ما پر از دروغ است. وقتی فردی حرف می‌زند، دیدگاه ما به او این است که دروغ می‌گوید. با این اوصاف آیا مردم فوج فوج وارد دین می‌شوند؟ شاید بپرسید آیا علی(ع) با این روش تبلیغی خود موفق بود؟ بله، به دو دلیل؛ اول اینکه اوایل خلافت علی را با اواخر خلافتشان به لحاظ اقتصادی و فرهنگی مقایسه کنید. در هر دو جنبه پیشرفت کرد و توانست اعتماد مردم را جلب کند. دلیل دوم تاریخ است. بعد از شهادت علی(ع)، ایشان ماندگار شد، چون روش تبلیغی مناسبی داشت. پس ممکن است حقایق با گذشت زمان آشکار شود.
 
می‌گویند کلمه عرفان را به کار نبرید، در حالی که غلط است. اتفاقاً وقتی علی(ع) با عوام صحبت می‌کند، می‌گوید که نباید مردم را در سطح پایین نگه دارم. من با عوام درباره عرفان سخن می‌گویم تا به آن‌ها بگویم حواستان باشد که فراتر از آنچه شما می‌پندارید و قبول دارید و به آنها عمل می‌کنید، چیز‌های دیگری هم هست. اگر شما چشم‌انداز‌های آخرت را که من می‌بینم می‌دیدید، به خدا سوگند که در پای سخنرانی من دوان دوان به سمت قبرستان می‌رفتید و خدا خدا می‌کردید که خداوند عزراییل را بفرستد تا زودتر چشم‌انداز‌های زیبایی اخروی را ببینید، اما آن را به خواص، عرفا و سالکان نمی‌گوید یا فقط در کلاس‌های عرفان نمی‌گوید. به مردم می‌گوید که دینداری دو نوع است، دینداری حداقلی و حداکثری. دینداری حداقلی شما را به بهشت می‌رساند، ولی دینداری حداکثری شما را به خدا می‌رساند. چرا وقتی توان دارید که به خدا برسید، خودتان را به بهشت قانع می‌کنید. این تبلیغ علوی است. وقتی این مؤلفه‌ها را در نظر می‌گیرید، متوجه می‌شوید که اگر این تبلیغات رواج بدهیم، دین دلنشین می‌شود. حضرت علی(ع) در نهج‌البلاغه اخلاق جهانی را تبلیغ می‌کند. می‌گوید که ابتدا باید انسان را نجات بدهم.  
 
دینی که عزت می‌دهد
 
در یکی از خطبه‌های نهج‌البلاغه می‌گوید که حاضرم تمام درد‌ها، رنج‌ها، ظلم‌ها، ستم‌ها و شکنجه‌های عالم و آدم را به جان بخرم تا انسان در دنیا در آسایش و آرامش باشد و کاری به این ندارد که در بهشت به کجا می‌رسد. می‌گوید به من ظلم شود، به شرط اینکه دنیای آدم‌ها ساخته شود. این تبلیغ مؤثر است. علی(ع) بر غنی و بی‌نیازی تأکید می‌کند و مانند غزالی نمی‌گوید که مردم فقیرانه زندگی و بر فقر صبر کنند و این بهتر از آن است که غنی و شکرگزار نعمت خداوند باشند. نظریه علی(ع) این است که من به دنبال دین و انسانی هستم که آن انسان به رفاه کامل برسد، ولی یادش نرود که سپاسگزار باشد. لذا زندگی علوی آن نوع دینداری را تبلیغ می‌کند که به انسان عزت بدهد.
 
بخش عظیمی از عزت انسان، دارایی مادی است. وقتی دارایی مادی نداشته باشیم، هیچ وقت نمی‌توانیم عزیز شویم؛ لذا می‌گوید باید دارایی مادی داشته باشید. بعد وقتی آن را داشتید، نوبت به معنویت هم می‌رسد و معنویت شما به دارایی مادی‌تان معنای جدیدی خواهد بخشید. وصیتنامه مالی علی(ع) را در نامه ۲۴ بخوانید. می‌گوید که من مال زیادی را از خود به جا گذاشتم و در روستا‌های مختلف باغ‌هایی دارم. از درختان باغ‌ها برای فقرا استفاده نکنید، بلکه از ثمرات آنها استفاده کنید. آیا این نظریه صبر بر فقر است یا شکر بر غنا؟ این نظریه شکر بر غناست. امروز وقتی مردم غنی نشوند، چطور انتظار دارید که دیندار شوند؟ بیان علی(ع) این است که مگر آدم بیچاره، فقیر و مسکین می‌تواند دین داشته باشد، چون دین مانند غذاست. «آن گدا گوید خدا از بهر نان/ متقی گوید خدا از عین جان». آن آدم دینش هم یک لقمه نانش است. یک لقمه نان به او بدهید تا دینش را از نانش رها کنید، تا از دین ابزاری برای نان نسازد و دین را وسیله‌ای برای ابراز عبودیت بداند. همه این مباحث را مفصل‌تر در کتاب «تبلیغ در نهج‌البلاغه در بستر نظرات» بیان کرده‌ام.
 
گفت‌وگو از فاطمه بختیاری
انتهای پیام
انتشار یافته: ۳
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴۰۱/۱۱/۱۶ - ۲۰:۰۸
0
0
چقدر دوریم از مکتب این علی
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴۰۱/۱۱/۱۶ - ۲۰:۱۰
0
0
قلم علی رو گرفتیم و شمشیرش رو فقط نشون دادیم
خدایی دم ایکنایی ها گرم که غیرت دارن و نون رو به نرخ روز نمیخورن
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴۰۱/۱۱/۱۷ - ۰۹:۱۱
0
0
چقدر دلچسب بود دین علی و چقدر دور از ما
captcha