خوزستان مهد ولایتمداری و جایگاه پرورش شخصیتها و نخبگان شیعه است که در تاریخ موجب تبلور فرهنگ ناب اهل بیت(ع) در مقابل دستگاه خفقان و ضد ائمه بنی العباس شدند.
یکی از این شخصیتها يعقوب بن اسحاق بن السكيت دورقی اهوازی است که در برهه زمانی بنی العباس و همزمان با امامین جواد(ع) و امام هادی(ع) از شهر مشهور دورق از توابع منطقه اهواز در سال ۱۸۶ هجری قمری دیده به جهان گشود و به نامدارترین چهره علمی زمان بدل شد.
دورق یکی از مراکز علمی و فرهنگی کهن ایران اسلامی است و علما، خطبا و شعرای بزرگی از این منطقه برخاستند؛ چنان که امروزه کلمه «دورقی» را در پی نام بسیاری از علمای بزرگ میبینیم.
پدر یعقوب، اسحاق نام داشت که مرد صالح و درستکار، ادیبی فرزانه و شاعری زبردست بود؛ ولی براساس آموزههای اسلامی سکوت را بر سخن ترجیح میداد. به تدریج در سایه افراط در سکوت، به «سکیت» (بسیار سکوتکننده) شهرت یافت. به این سبب، فرزندش را ابن سکیت خواندند.
ابن سکیت با رشد علمی و فقهی و ادبی به شخصیت بینظیری در جهان اسلام بدل شد که همگان درباره مهارت او در صرف و نحو و لغت و ادبیات عربی و دیگر علوم سخن راندهاند و شخصیت او را تایید و توثیق کردهاند.
ابن سکیت، نزد امام جواد(ع) و امام هادی (ع) از احترام زیادی برخوردار بود و از یاران نزدیک ایشان به شمار میرفت و این مسئله از دید دستگاه حکومت پنهان نماند. خلافت بنی العباس همواره سعی در دور کردن این شخصیت علمی از ائمه همام داشت.
علامه سیدمحسن امین درباره او مینویسد: «يوسف يعقوب بن إسحاق الدورقى كان علما من اعلام الشيعة وعظمائهم وثقاتهم ومن خواص الامامين محمد التقی و علی النقی ع وكان حامل لواء الشعر والأدب والنحو واللغة فی عصره قال ابن خلكان أنه ذكر بعض الثقات أنه ما عبر على جسر بغداد كتاب من اللغة مثل اصلاح المنطق لابن السكيت»: ابن سکیت از علمای بزرگ شیعه و از مورد اعتمادترین و از خواص امامین جواد و هادی(ع) بود که پرچمدار شعر و ادب و نحو و لغت در زمان خود بود. ابن خلکان از یکی از علما چنین نقل میکند: کتابی در لغت بهتر از «اصلاح المنطق» از جسر (پل) بغداد نگذشته است. بدون تردید در این کتاب سودمند و جامع، بسیاری از لغات گرد آمده است و در نوع خود با این حجم بینظیر است. (أعيان الشيعة، الأمين، السيد محسن، جلد: 10 صفحه: 306)
در عین حال شیخ عباس قمی، ابن سکیت را پیشوای اهل لغت میداند و ضمن معرفی وی به عنوان شخصیت نزدیک به ائمه او را ستایش و توثیق میکند و مینویسد:
«أقول: ابن السكّيت بكسر السين و تشديد الكاف هو أبو يوسف يعقوب بن إسحاق الدورقي الأهوازي الشيعي أحد أئمة اللغة و الأدب،ذكره كثير من المؤرخين و أثنوا عليه و كان ثقة جليلا من عظماء الشيعة و يعدّ من خواص التقيّين عليهما السّلام،و كان حامل لواء علم العربية و الأدب و الشعر و اللغة و النحو،و له تصانيف كثيرة مفيده.»: ابن سکیت دورقی اهوازی شیعه مذهب و یکی از پیشوایان لغت و ادبیات بود که بسیاری از مورخان او را یاد کرده شخصیتش را میستایند. او مورد اعتماد، دارای کمالات و از بزرگان شیعه بهشمار میرفت که از خواص اصحاب دو امام جواد و هادی(ع) بود و پرچمدار زبان عربی و ادبیات و شعر و لغت و نحو بود. (سفینة البحار و مدینة الحکم و الآثار: القمي، الشيخ عباس، جلد: 4: 206)
ابن سکیت پس از آشنایی با عُبَيْد الله بْن يَحْيَى بْن خاقان وزیر دربار متوکل عباسی به دربار این خلیفه راه یافت و بنابر نقل خطیب بغداد به عنوان معلم دو فرزند متوکل یعنی معتز و موید انتخاب شد.
دوران خلافت متوکل یکی از مخوفترین و رنجآورترین دورهها برای شیعیان و فرزندان ابوطالب بود، به گونهای که میتوان گفت در دوره خلافت هیچ یک از خلفای بنیعباس، علویان و شیعیان تا این اندازه متحمل سختی و رنج نشدند.
شخصیت متعصب سنی مذهب متوکل که داعیهدار بازگشت مبانی اساسی سنت پس از دوران خلفایی مأمون، معتصم و واثق بود شرایط سختی را برای شیعیان و علویان بهوجود آورد که یکی از نشانههای دشمنیهای او با شیعه اقدام ننگین متوکل در خصوص هدم مضجع شریف امام حسین(ع) است.
بالطبع حضور ابن سکیت در چنین شرایطی در دربار فردی که به خون شیعیان تشنه و با مبانی شیعه دشمن است، شرایط سختی را برای او فراهم آورده بود و این شرایط سخت در نهایت به شهادت او انجامید که نحوه شهادتش شهره خاص و عام است.
درباره شهادت این بزرگمرد، روایت مشهوری وجود دارد که اکثر منابع نیز آن را تأیید میکنند. روزی متوکل وارد کلاس فرزندانش شد و با ایشان گفتگو کرد و به ابن سکیت گفت: از تو میخواهم آنچه در دلت پنهان کردهای، آشکار کنی. بگو بدانم آیا فرزندان مرا بیشتر دوست داری یا فرزندان علی بن ابیطالب: حسن و حسین را؟ ابن سکیت از این سخن گستاخانه سخت عصبانی شده و گفت: به خدای علی اعلی سوگند، رتبه و مقام کمترین غلامان آن حضرت که قنبر حبشی است، از تو و فرزندانت بسی بالاتر و عظیمتر است. این عقیده با وجودم آمیخته و از من جدا نمیشود. متوکل که انتظار چنین صراحتی را نداشت، خشمگین شد و به غلامانش دستور داد زبان ابن سکیت را از پشت سرش بیرون آورند و او در سال 244 ق یا 246 ق در سن 58 سالگی به شهادت رسید.(دانشنامه امام هادی علیه السلام، جمعی از نویسندگان، جلد: 1 صفحه: 84 و أعيان الشيعة: الأمين، السيد محسن، جلد: 10 صفحه: 306)
معرفی شخصیتهایی همچون ابن سکیت که نمونه بارزی از ولایتمداری است باید بیش از پیش در استان خوزستان که محل تولد اوست مورد توجه جدی قرار گیرد و این شخصیت به نسلهای جوان بهعنوان یک الگو معرفی شود.
محمدرضا سلمانی عبیات، پژوهشگر تاریخ شیعه
انتهای پیام