به گزارش خبرنگار ایکنا، نهمین جلسه از سلسله جلسات تدبر در سوره مبارکه توبه(برائت) با عنوان «شناخت عارضههای جمعی و شیوه مواجهه با آن» و با موضوع «نقش مؤمنین در حفظ و ارتقای انسجام جامعه» با تدریس هانی چیتچیان، عضو علمی مدرسه دانشجویی قرآن و عترت دانشگاه تهران شب گذشته، 13 آذرماه در مسجد کوی دانشگاه تهران برگزار شد.
وی سخنان خود را با مروری بر مباحث جلسات گذشته آغاز کرد و اینگونه ادامه داد: سوره توبه در شرایطی نازل شده که ضعفهای داخلی جامعه اسلامی خودش را نشان داده است. آدمها به دلایل مختلفی ایمان آورده بودند و این شرایط نواقص جامعه اسلامی را نشان داده و جامعه کم کم انسجامش را از دست میدهد.
چیتچیان بیان کرد: در بیرون جامعه اسلامی جریانی وجود دارد که قصدش حاکمیت غیر خداست و این هدف اصلی ماجراست. اصل مبارزه با این جریان صورت میگیرد، فلسفله وجودی حکومت اسلامی نیز حاکمیت خداست، این مطلب اصلی سوره است.
وی عنوان کرد: در دل ماجرا، گروههایی وجود دارند که به انسجام جامعه اسلامی آسیب وارد میکنند. اینها سه دسته هستند؛ یک دسته از اساس منافق هستند، عده دیگر آنهایی هستند که نتوانستند منافع جامعه اسلامی را بر منافع شخصی خود ترجیح دهند و به همین دلیل از آرمان جامعه اسلامی دور شدهاند و اینها مخلفون هستند. عده دیگر دیندارانی هستند که دینداری آنها سطحی است و به آنها اعرابی میگویند. هر کدام هم زیرگروههایی داشت.
این عضو علمی مجمع مدارس دانشجویی قرآن و عترت دانشگاه تهران با بیان اینکه اما عموم جامعه اسلامی، آحاد مردمی هستند که در این جامعه حضور دارند و دلشان واقعاً با جامعه اسلامی است ولی رفتارهای آنها زمینه افتراق را ایجاد میکند، گفت: «اتَّخَذُوا» در سوره خطاب به اینهاست. در خطاب «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا» نیز در سوره با آنها صحبت میشود و آسیبهای آنها را مطرح میکند. اینها منافق و مخلف نیستند، سادهانگاری و دینداری سطحی هم ندارند ولی با همه اینها لازم است رفتارها و برخوردهایی داشته باشند که اجازه ظهور و بروز به گروههای آسیبزا را ندهند. اگر همین گروه مؤمنین برخوردشان را درست کنند و رفتار درستی داشته باشند، این گروههای آسیبزا یا به وجود نمیآیند یا اگر هم به وجود بیایند نمیتوانند به جامعه اسلامی ضربه بزنند.
وی با اشاره به شش دستور خداوند به گروه ایمانآورندگان عنوان کرد: خدا به اینها شش دستور مهم میدهد، یکی مدیریت محبتهاست که مبادا چیزی را از جهاد در راه خدا بیشتر دوست بدارند، دومی این است که شرک را پلید بدانند و نسبت به آن دافعه داشته باشند، شرک نباید عادیسازی شود، این دافعه داشتن هم لزوماً به معنی شمشیر به دست گرفتن نیست. سوم نباید ارباب غیر خدا بگیرند. در جامعه گروههایی هستند که نقش تعیینکنندهای در نظامسازی و اجتماعات دارند که نباید بر خدا ترجیح داده شوند، نباید کندی داشته باشند، جهاد حرکت سریع و به هنگام میخواهد. تقوا لازم دارند و به همان اندازه هم باید صدق داشته باشند، یعنی قول و فعلشان یکی باشند، هر چقدر فاصله بیشتر باشد زمینه آسیب در جامعه بیشتر میشود.
چیتچیان با اشاره به آیه 123 سوره توبه «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قَاتِلُوا الَّذِينَ يَلُونَكُمْ مِنَ الْكُفَّارِ وَلْيَجِدُوا فِيكُمْ غِلْظَةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ؛ اى كسانى كه ايمان آوردهايد با كافرانى كه مجاور شما هستند، كارزار كنيد و آنان بايد در شما خشونت بيابند و بدانيد كه خدا با تقواپيشگان است»، گفت: اولاً هر کسی مسئول پیرامون خودش است، خودش و خانوادهاش و اهالی دیگر خانوادهاش و محلهاش. هر مؤمنی وظیفه دارد مبارزه را در ابتدا از پیرامون خود شروع کند. دو اینکه در این زمینه جدی باشد جدیت هم نه به این معنی که شمشیر دستش بگیرد، قتال در سوره یعنی کارزار، یعنی اگر میخواهد کار فرهنگی کند، کار فرهنگی جدی کند چون جنگ است و دشمن در کار باطل خودش جدی است، و در مورد باطل جدی برنامهریزی میکند. ما در مبارزه با شرک جدی نیستیم چون حواسمان به پیرامون خودمان نیست، همه برای یک جای دیگر نسخه میدهیم، فکر کنید همین جمعی که اینجا هستند هر کسی پیرامونی را به عهده بگیرد، این مبارزه اتفاق میافتد، اصطلاحاً در جنگهای نظامی نیز دفاع موزاییکی میگویند، مثلاً هر سربازی 100 متر دارد و باید از آن دفاع کند. ما الان بعضی اوقات نسبت به خانوادهمان هم منفعل هستیم. هر کسی باید خانواده خودش را پوشش دهد و در این زمینه جدی باشد و رعایت تقوا کند.
وی با ذکر این مطلب که موضوع سوره مبارزه با شرک است و قرار است جامعه اسلامی با شرک مبارزه کند، اظهار کرد: آحاد جامعه در برابر دستور خداوند سه دسته میشوند بعضیها دستوری را میشنوند که معتقدند که باید بروند عمل کنند، گروه دیگر جزء مخلفون میشوند و سرپیچی میکنند و گوش نمیدهند. یک حالتی هم تماشاچی هستند که ببینند غلبه با کدام طرف اتفاق میافتد. روی حرفمان اول با کسانی است که به این قضیه اعتقاد دارند، به طور خاص سوره روی محور مؤمنین میرود که میخواهند این کار (جهاد) را انجام دهند و بالاخره عدهای در جامعه اسلامی این حرف را جدی میگیرند.
این عضو علمی مجمع مدارس دانشجویی قرآن و عترت دانشگاه تهران عنوان کرد: حفظ آبروی افراد برای خداوند مهم است. خیلی وقتها وقتی رابطه عاطفی بین ما برقرار میشود جدیت ما بیشتر میشود. همین قدر که مثلاً من سکوت کنم شما جدیت من را متوجه میشوید. پیامبر(ص) این طوری است که «عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ» (آیه 128)، پیامبر(ص) چنین وصف عاطفی دارد. این ارتباط عاطفی برقرار است و این ارتباط عاطفی جدیت میآورد. شما اخمالو باش آدمها جدیتت را میبینند، اما اتفاقا اگر وقتی آدمی کریم و مهربان بود آن وقت بهتر غضبش مشخص میشود، میگویند از غضب کریم بترس چون غلظت کنار کرامت، تناقضش بیشتر مشخص میشود، غلظت آدم کریم سنگینتر است.
چیتچیان با بیان اینکه این جلسه میخواهیم در مورد مؤمن حقیقی صحبت کنیم، اظهار کرد: اینها باعث میشوند یا گروههای آسیبزا شکل نگیرند یا اینکه اگر شکل گرفتند نتوانند به جامعه آسیب بزنند. خداوند این مؤمنین را در آیات 111 و 112 سوره توبه «إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بَايَعْتُمْ بِهِ وَذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ﴿۱۱۱﴾ التَّائِبُونَ الْعَابِدُونَ الْحَامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاكِعُونَ السَّاجِدُونَ الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّاهُونَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَالْحَافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۱۱۲﴾؛ در حقيقت خدا از مؤمنان جان و مالشان را به [بهاى] اينكه بهشت براى آنان باشد خريده است همان كسانى كه در راه خدا مى جنگند و مى كشند و كشته مى شوند [اين] به عنوان وعده حقى در تورات و انجيل و قرآن بر عهده اوست و چه كسى از خدا به عهد خويش وفادارتر است پس به اين معامله اى كه با او كرده ايد شادمان باشيد و اين همان كاميابى بزرگ است (۱۱۱) [آن مؤمنان] همان توبه كنندگان پرستندگان سپاسگزاران روزه داران ركوع كنندگان سجده كنندگان وادارندگان به كارهاى پسنديده بازدارندگان از كارهاى ناپسند و پاسداران مقررات خدايند و مؤمنان را بشارت ده (۱۱۲)» معرفی میکند.
وی افزود: «إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى» خدا از مؤمنین جانها و اموالشان را میخرد. پس اینجا بده بستانی وجود دارد و هزینهکرد است. به چه چیزی میخرد؟ به بهشت. مؤمنینی که در این سوره حرف میزنیم، وسط میدان کارزار هستند که ممکن است کشته شوند یا بکشند، یا شرک را از میدان به در میکنند یا آنها زورشان بیشتر است و میکشند، کار جدی است. این وعده خداست که از مؤمنین جانها و مالها را خریداری میکند و این وعده مخصوص اسلام هم نیست، در یهود و مسیحیت هم اینطور بوده است. این مبارزه و جهاد در راه خدا در همه شریعتهای آسمانی بوده و این وعده خدا بوده، و هیچ کسی مثل خدا به عهدش وفا نمیکند. پس بشارت باد به آنها به خاطر این بیعتی که کردند. بیعت کرده بودند که پای حکومت اسلامی بایستند و «فَوْزُ الْعَظِيمُ» برای اینهاست.
چیتچیان بیان کرد: آیه بعدی ویژگیهای این افراد مؤمن را توصیف میکند. مؤمن باید چنین اوصافی را داشته باشد. باید ویژگیهایی در درونش باشد وگرنه مؤمن نیست. روایت هم داریم که کسی زمان امام سجاد(ع) جوگیر شده بود و بعد از حادثه کربلا خدمت امام سجاد(ع) رفت تا ایشان را مجاب به جهاد کند. در توضیح صحبتهایش آیه «إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى ...» را هم خواند و گفت که نهایت هم کشته میشوید و خدا خریدار جان و مال است. بعد امام سجاد(ع) آیه 112 را خواند که اگر چنین شخصی پیدا کردی که با او جهاد برویم، من میآیم. جهاد که کشتن و بازی نیست. آمده دینداری و هدایت را گسترش بدهد باید اوصافی داشته باشد و بعد دست به شمشیر ببرد. ما نیامدیم که بکشیم و کشته شویم. اصل ماجرا هدایت است، نمیشود که این اوصاف را نداشته باشی. در پی حادثه کربلا تعداد زیادی انقلابهای جو زده شکل گرفت که مورد تأیید اهل بیت هم نبود چون طرف برای کشتن به میدان میرفت، یعنی اسلام بهانه بود، چون امورات یک عده از جنگ میگذشت، چقدر هم اینها مانع گسترش اسلام شدند، اوصاف مؤمنین همه چسبیده به هم هستند و همه را هم باید با هم داشته باشید.
وی ادامه داد: مبنای اسلام از جنگیدن، جنگیدن مؤمنانه است و اصلاً مبنایی غیر از این ندارد. پیامبر(ص) که دستور جنگ میدهد منظورش جنگ مؤمنان است. مثل ماجرای جناب طالوت است که نهری است و همه را به وسیله آن امتحان میکند، اتفاقاً تعداد بسیار زیادی بیشتر از یک کف دست آب میخورند و نمیآیند. یک عده کثیر غیر مؤمنی پیروز هم شوند، هدایت ایجاد نمیکند، در منطق همه پیامبران خالصسازی میدان نبرد مطرح بوده است. 70 نفر که به فجیعترین شکل ممکن شهید شوند، دنیا را بیدار میکنند، هم سوره و هم سیره پیامبر(ص) نشان میدهد که در میدان نبرد به خالصسازی مجاهد اهتمام داشتهاند و به هر شکلی و هر قیمتی لشکر جمع نمیکردند. از اول هم آیه آمده که غنائم جنگی برای خدا و رسول است و کسی برای طمع غنائم به جنگ نیاید. حتی اسیر گرفتند که بعداً به وسیله آن معامله کنند که توبیخ شدند. در منطق اسلام اگر هم اسیر گرفته میشود برای این است که هدایتش کنند نه اینکه با آن پول دربیاورند. نبرد برای هدایت است؛ لذا مؤمن باید خالص باشد. این قاعده در میدانهای نبرد پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) رعایت شده است.
چیتچیان اظهار کرد: «التَّائِبُونَ الْعَابِدُونَ الْحَامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاكِعُونَ السَّاجِدُونَ» صفتهای شبیه به هم هستند و بعد «الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّاهُونَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَالْحَافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ» هم شبیه هم هستند. تائب از ریشه توب است و در لغت رجوع کردن در هر امری را توبه میگویند و از زیرمجموعههای عبودیت است. در آیه 90 سوره هود آمده است: «وَاسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا؛ و از پروردگار خود آمرزش بخواهيد، سپس به درگاه او توبه كنيد». تائب یعنی در هر لحظه رجوعش به خداست. رجوع دائمی به سمت خدا دارد. عبودیت هم به معنای پرستیدن است، یعنی تنها خدا را ولی دانستن، فقط خدا را ولی خودش میداند، همه کارهایش هم عبودیت است. غیر از حکم خدا حکم دیگری در زندگیاش نیست. ماها خیلی وقتها به خودمان اجازه میدهیم که به سلایقمان بپردازیم و بعضی وقتها حتی دوست داشتنهایمان را به فرزندانمان هم تحمیل میکنیم و به او حکم میکنیم. اینطوری آدم عابد نمیشود. اینکه فرد نسبت به عبودیت دقت داشته باشد، خیلی حرف است، نشانهاش این است که حتی اگر دشمنش را هم اسیر کند مثل یک عبد با او رفتار میکند نه حاکم. منِ عبد حق ندارم با اوی عبد طور دیگری برخورد کنم. او اگر هم میجنگد عابدانه میجنگد و در میدان جنگ جوگیر نمیشود. ممکن است مصداق این عبودیت در جاهای مختلف متفاوت باشد.
وی افزود: حمد یعنی ستایش کردن. حامدِ خداست یعنی ستایش کمال اعلا. این ستایش به معنی به به و چه چه نیست. وقتی چیزی را ستایش میکنی که خودت هم نسبت به آن میل پیدا میکنی، ستایش اگر ستایش باشد با خودش نوعی تعبد میآورد، یعنی چیزی را مدح میکنی که واقعاً برایت دوست داشتنی است و برایت مهم است که شبیه او شوی، یعنی وسط میدان جنگ حواسش به حسنهای خدا هست. بعدی سائح از ریشه سیح است. بعضاً در فارسی سیاحت کردن میگوییم. در لغت سیاحت به معنای حرکت کردن دائمی و سیر داشتن است. سائح میشود حرکت و سیر دائمی، مجاهد ایستا نیست، دائماً در حرکت است، این حرکت را در میدان رشد معنی میکنند. راکع را هم در معنی رکوع گفتهاند، تبعیت کردن و خضوع کامل که طبیعتاً در مورد خدا تعریف میشود. گردنکشی ندارد و هر کاری انجام میدهد، طبق دستور خداست. در مورد سجده هم گفتهاند نهایت بندگی یعنی هیچ منیتی در او در برابر خدا نیست.
چیتچیان بیان کرد: آمر به معروف هم یعنی دعوتکننده به معروف، ناهی از منکر هم یعنی پرهیزدهنده از منکر و بعد هم حفظ و حراست از حدود الهی مطرح میشود. جنبه عملی این سه مورد آخر بیشتر است. این آدم بعداً مأمور میشود که جهاد را انجام دهد و در قبال شرک غلیظ باشد. این خیلی کار سختی است. جمع کردن این دو با هم، مؤمن سوره توبه میشود.
یادآور میشود، این جلسات یکشنبههای هر هفته بعد از نماز مغرب و عشا صرفاً در مسجد کوی دانشگاه تهران به نشانی خیابان کارگر شمالی، روبهروی خیابان پانزدهم برگزار میشود. پخش زنده جلسات نیز از طریق لینک https://www.skyroom.online/ch/elmshahr/madresedoa در دسترس قرار میگیرد.
انتهای پیام