مهدی شریفیان، عضو هیئت علمی گروه زبان فارسی دانشگاه بوعلی سینا همدان با گرامیداشت روز حافظ در گفتوگو با ایکنا از همدان، اظهار کرد: حافظ بدون تردید یکی از سرآمدترین شاعران عرفانی ایران در قرن هشتم است. نام او شمسالدین، لقب و تخلص او حافظ است که این تخلص به خاطر حافظ قرآن بودن اوست. میتوان اینطور داوری کرد که کتاب بالینی حافظ، قرآن کریم بوده است، او عارفی است که انگارههای عرفانیاش مبنی بر درک صحیح از آموزههای قرآن است.
وی بیان کرد: اشعار او با ماهیت عرفانی و مبتنی بر قرآن است. عرفان او را در دو شیوه میتوان دستهبندی کرد؛ یکی از این شیوهها «اخلاص» است؛ از دید او اخلاص یک عمل بین بنده و خداوند است که نسبت انسان با خدا تبیین میشود. از نگاه حافظ اخلاص آنقدر پنهانی است که حتی فرشتگان هم نمیتوانند آن را ببینند و ثبت کنند و فقط خدا از آن مطلع است.
این مدرس دانشگاه با اشاره به اینکه حافظ انسان را از منظر اخلاص تفسیر میکند که «الله» نقطه این اخلاص است، اظهار کرد: عرفان حافظ برگرفته از آیه 88 و 89 سوره شعراء است «يَوْمَ لَا يَنْفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ* إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ؛ روزى كه هيچ مال و فرزندى سود نمىدهد، مگر كسى كه دلى پاک بهسوى خدا بياورد.»؛ قلب سلیم یک نکته محوری در عرفان حافظ است، روزی که مال و فرزند به درد بنده نمیخورد فقط قلب سلیم یعنی قلب پاک و مخلص به کار میآید، قلبی که جز خداوند در او نیست.
وی با اشاره به شیوه دوم حافظ در مبحث عرفانی گفت: شفقت نسبت عارف با مردم است، در این روش تنها انسان مسلمان یا شیعه مد نظر نیست بلکه ماهیت انسانی مطرح است، این نکته نیز برگرفته از قرآن کریم است که میفرماید «وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ» (اسراء/ آیه 70) در تفکر شفقتی حافظ همه انسانها عزیز و دارای جایگاه قابل دفاعی هستند، از دید این شاعر بزرگ فارسیزبان، خشونت، جنگ، تحقیر انسانها، نگاه جنسیتی داشتن به افراد ممنوع است، که حافظ در این باره میگوید «یک حرف صوفیانه بگویم اجازت است، ای نوردیده صلح به از جنگ و داوری.»
شریفیان با تأکید بر اینکه صلحجویی حافظ در بزرگداشت انسان بسیار برجسته است، تصریح کرد: حافظ مردم را با هر ایدئولوژی، قومیت، مذهب، زبان، مسلک، زن و مرد و... را عزیز میدارد، به همین جهت با این شفقت انسان آنچنان لطیف طبع میشود و پر از احساس و عواطف که آزارش به یک مورچه هم نمیرسد، چه برسد ظلم به سایر انسانها، این انسان به دیگران احترام میگذارد، آنها را دوست دارد، از خودگذشتگی و بخشندگی و کظم غیظ دارد.
وی با این پرسش که حافظ برای انسان امروز جامعه ما چه پیشنهادی دارد؟ توضیح داد: امروز هم حافظ همین دو پیشنهاد را میدهد که نسبت خود با خدا را براساس اخلاص قرار بدهیم و در ارتباط با انسانهای همنوع با شفقت رفتار کن. اگر انسان هم اخلاص و هم شفقت داشته باشد بیتردید ستم نمیکند، نفاق در رفتار ندارد و با انسانها در صلح زندگی خواهد کرد.
این مدرس دانشگاه یادآور شد: گاهی ما انسانها فقط خدا را ستایش میکنیم، اما او را عبادت نمیکنیم همه چیز برای ما بزرگ است و بعد خدا را مدنظر میگیریم، مشکل دیگر ما این است که نسبت به هم ترحم و بخشش نداریم، نسبت به حقوق همدیگر اهتمام نداریم، در این زمینه حافظ میگوید «تا دو پر باشی که مرغ یک پره، عاجز آید از پریدن ای سره.»
وی در ادامه توضیح داد: آموزههای دینی دو لبه است، همانطور که خیلی از افراد با مراجعه به قرآن رستگار میشوند، اما برخی از افراد نیز با همین قرآن گمراه میشوند؛ در این زمینه مولانا بیان میکند «آب در کشتی هلاک کشتی است، آب اندر زیر کشتی پشتی است» دین هم مانند این آب دریا و اقیانوس است که اگر زیر کشتی باشد موجب پیشرفت و حرکت آن است اما داخل آن موجب هلاکت است، همچون فرقههای انحرافی مثل داعش، طالبان و القاعده که با بدفهمی از قرآن منحرف میشوند.
شریفیان گفت: اخلاص و شفقت مورد تأکید حافظ، هم دنیا و هم آخرت ما را میتواند آباد کند، امیدواریم آموزههای اسلامی حافظ که در ادبیات او جاری و ساری است ما را در دنیای پر تلاطم امروز هدایت کند.
وی با اشاره به اینکه در اشعار حافظ سه تیپ از افراد معرفی میشوند، اشاره کرد: دسته اول که حافظ با عنوان «رند» آن را معرفی میکند، منظور انسان کاملی که هم اخلاص و هم شفقت دارد، این تیپ انسان مورد نظر حافظ و قرآنی است. در این رابطه حافظ میگوید «رندان تشنه لب را آبی نمیدهد کس، گویی ولیشناسان رفتند از این ولایت.»
شریفیان با اشاره به تیپ دوم از انسانهایی که حافظ در اشعار خود به آن اشاره میکند، بیان کرد: عارف کسی است که در راه است و هنوز به مقام رندی نرسیده، یک فرد معمولی که داشتن اخلاص و شفقت را تمرین میکند. تیپ سوم که حافظ از آن دوره کرده و آن را نکوهش میکند «صوفی» است، کسی که فقط مدعی اخلاص و شفقت است در این مورد نیز میگوید «صوفی نهاد دام و سَرِ حُقِّه باز کرد، بنیادِ مکر با فلکِ حُقِّهباز کرد.»
این مدرس دانشگاه ادامه داد: در نکوهش تیپ سوم حافظ از عبارات دیگری همچون واعظ و محتسب نیز استفاده میکند کسی که نه اخلاص دارد و نه شفقت فقط این دو ارزش لقلقه زبانش است، در این مورد در یکی از اشعار خود میگوید «واعظ شهر که مردم ملکش میخوانند، حرف مانیز همین است که او آدم نیست» و یا در بیتی دیگر میگوید «واعظان کاین جلوه در محراب و منبر میکنند چون به خلوت میروند آن کارِ دیگر میکنند.»
وی با بیان اینکه بزرگداشت انسان از خصوصیات رند است، این پرسش را مطرح کرد که لازمه اخلاص و شفقت چیست؟ گفت: پاسخ را خود حافظ در این بیت میدهد که «از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر، یادگاری که در این گنبد دَوّار بمانْد» حافظ ظرف این اخلاص و شفقت را عشق میخواند.
شریفیان با اشاره به شعر «جنگ هفتاد و دو ملت همه را عُذر بِنِه، چون ندیدند حقیقت رَهِ افسانه زدند» اظهار کرد: در میان همه موجودات انسان چون عاشق بود این امانت را عهدهدار شد که در آیه 72 سوره احزاب نیز بیان میکند «إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ ۖ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا؛ ما امانت الهى و بار تكليف را بر آسمانها و زمين و كوهها عرضه كرديم، پس، از برداشتن آن سر باز زدند و از آن هراسناک شدند، و انسان آن را برداشت؛ راستى او ستمگرى نادان بود.» از نظر حافظ عشق ظرف وجودی در انسان است که اگر در کسی نهادینه شود اخلاص و شفقت هم در او رشد میکند و به رند تبدیل میشود.
انتهای پیام