جنایات کربلا حتی با قوانین برخورد با اهل بغی هم سازگار نیست
کد خبر: 4082733
تاریخ انتشار : ۱۲ شهريور ۱۴۰۱ - ۱۱:۱۰
مرتضی رحیمی‌نژاد:

جنایات کربلا حتی با قوانین برخورد با اهل بغی هم سازگار نیست

استاد سطح عالی مؤسسه آموزش عالی حوزوی امام خمینی(ره) گفت: اگر فرض کنیم که امام حسین(ع) علیه خلیفه مسلمین شورش کرد و اهل بغی بود، باز جنایات کربلا مانند آتش‌ زدن خیمه، کشتن کودکان، به اسارت بردن زنان، گرداندن سرهای شهدا در شهرها، دفن نکردن و نماز میت نخواندن بر ابدان شهدا؛ خلاف قوانین برخورد با اهل بغی است که در فتاوای علمای اهل سنت بیان شده است.

مرتضی رحیمی نژادبه گزارش ایکنا، مرتضی رحیمی‌نژاد، استاد سطح عالی مؤسسه آموزش عالی حوزوی امام خمینی(ره)، شامگاه جمعه 11 شهریورماه در دومین جلسه «سنجش اتهام خروج حسین(ع) بر پایه فقه اهل سنت» از سلسله درس‌گفتارهای تخصصی عاشورا، که از سوی مؤسسه آموزش عالی حوزوی امام خمینی(ره) برگزار شد، اظهار کرد: گفته شد که برخی از فقهای اهل سنت، امام حسین(ع) را با استناد به برخی آیات، روایات و اجماع، شورشی نامیدند که علیه یزید دست به قیام زد، لذا کار یزید از نگاه آنها در کشتار اهل بیت(ع) و امام حسین(ع) مشروع بود.

خدشه بر اجماع در عدم جواز خروج بر یزید

وی بیان کرد: استناد اول آنها اجماع است؛ یعنی خروج بر خلیفه و امام مسلمین بنا بر اجماع فقها، حرام است؛ نخستین کسی که این اجماع را بر هم زد النووی است و در شرح صحیح مسلم آورده است که برخی این اجماع را نپذیرفتند، زیرا بنی زبیر و حسین(ع) و اهالی مدینه علیه بنی‌امیه قیام کردند. همچنین جماعت زیادی از تابعان بر حجاح بن یوسف قیام کردند.

رحیمی‌نژاد تصریح کرد: بعد از او مرداوی در قرن نهم در کتابش بعد از بیان حکم فقیهان بر وجوب قتال با خوارج نوشته است که ظاهر ماجرا برای حسین بن علی(ع) اقتضا می‌کند که جنگ با او واجب نیست. شروینی هم بر این اجماع تردید کرده و نوشته است که خروج حسین بن علی و بنی زبیر و همراهی جمع زیادی از پیشکسوتان اسلام چنین اجماعی را خدشه‌دار کرده است.

وی با بیان اینکه پس اولین مستند آنها یعنی اجماع بر باد است، گفت: دومین مستند آنها آیه بغی بود؛ نکته مهم این است که مخاطب آیه 9 حجرات «وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّى تَفِيءَ إِلَى أَمْرِ اللَّهِ فَإِنْ فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ»، امام و حاکم است و مردم باید از امام در جنگ با افراد خروج‌کننده حمایت کنند. بنابراین باید ببینیم امام چه کسی است و چه ویژگی‌هایی دارد. براساس نظرات خود علمای اهل سنت، امام حاکم بر مسلمین باید عادل، مسلمان، بالغ، مرد، مدبر، شجاع و قریشی باشد.

رحیمی‌نژاد افزود: چنین امامی از سه طریق انتخاب می‌شود؛ اول بیعت اهل حل و عقد؛ یعنی از طریق رأی مسلمین سرشناسی که دارای دانش، رأی تاثیرگذار و چاره‌ساز هستند؛ دوم اینکه امام در دوره حیاتش فرد دیگری را به جانشینی انتخاب کند، کاری که خلیفه اول برای عمر کرد؛ سوم کسی با زور و شمشیر بر مسلمین چیره شود و قدرت را به دست بگیرد، ولو اینکه شایسته خلافت نباشد.  

آیا یزید امام حق بود؟

استاد سطوح عالی حوزه اظهار کرد: حال فقهای اهل سنت باید جواب دهند که آیا یزید عادل، عالم و اهل تدبیر بود؟ همچنین یزید به کدام روش خلیفه مسلمین شد؟ ما حتی اگر مسلمانی یزید را بپذیریم، او عادل و عالم نبود و قبل و بعد از خلافت کارهایی کرد که عدالت از او ساقط شد و فاسقی شناخته‌شده بوده است. امامت و خلافت یزید ثابت نبود، زیرا اهل حجاز هم او را به خاطر ستمگری‌هایش نپذیرفتند. به باور برخی از فقهای اهل سنت، در تقسیم‌بندی باغیان گفته شده ممکن است گروهی از فرمانبری حاکم بیرون بروند ولی باغی حساب نشوند، چون آنها از کنار نهادن سنت نبوی از سوی حاکم به خشم آمده‌اند، همانند ساکنان مدینه و بنی زبیر که بر یزید شوریدند. پس مخالفت با یزید کسی را خارجی و اهل بغی نمی‌کند. طبری در تاریخ خود در حوادث سال 284 قمری نوشته است که در این سال خلیفه عباسی (المعتز) تصمیم گرفت معاویه را آشکارا روی منابر لعن کند و گویا مأمون هم چنین فرمانی صادر کرد و معتز دستور داد همان را بخوانند و زشت‌کاری‌های فراوان او و یزید را به مردم برسانند.

این پژوهشگر تاریخ اسلام در ادامه گفت: یکی از کارهای معاویه، که سبب لعن او شد، تعیین یزید به ولایتعهدی با زور و تطمیع و تهدید بود، در حالی که یزید سرکش و شرابخوار و همبازی با میمون و حیوانات بود و معاویه به بی‌خردی و پلیدی و کفر و فسق یزید آگاه بود؛ او به زشت‌ترین شکل هتک حرمت پیامبر(ص) کرد و خون حسین بن علی(ع) را ریخت. بنابراین مخالفت با کسی که فسق آشکار دارد باغی است؟

مبارزه امام حسین(ع) با کفر و ظلم یزید

وی ادامه داد: او همان کسی است که گفت بنی هاشم با حکومت بازی کردند، وگرنه وحی و خبری در کار نیست؛ یعنی منکر وحی بر پیامبر(ص) شد؛ ابن خلدون بر فسق یزید تصریح کرده و نوشته است که وقتی فسق یزید در نزد همه آشکار شد، شیعیان کوفه، حسین(ع) را به کوفه دعوت کردند تا امورشان را در دست بگیرد و حسین(ع) می‌دانست که خروج بر یزید به خاطر فسق او واجب است. البته مخالفت امام حسین(ع) فقط به خاطر فسق یزید نبود، بلکه به خاطر ظلم و ناحقی و بی عدالتی یزید و حکومتش بود. امام به دنبال مبارزه با فساد بود و مبارزه با فاسد در درجه دوم اهمیت قرار داشت. بنابراین خروج بر امام حق جایز نیست نه خروج بر امام غیرعادل و قیام حسین بن علی(ع) نه تنها جایز بلکه واجب بود.

رحیمی‌نژاد با بیان اینکه معاویه از طریق ولایتعهدی، یزید را انتخاب کرد که چنین چیزی در تاریخ اسلام وجود نداشت، گفت: بنابراین یزید نه شرایط شخصی لازم برای خلافت را داشت و نه از طرق مشروع طبق نظر فقهای اهل سنت انتخاب شده بود.

وی در ادامه گفت: مستند دیگر فقها روایات است. در احادیث گفته است که پیامبر امت خود را از تفرقه بین امام و امت باز داشت، ولی همان‌طور که شرح داده شد مراد از امام، امام و حاکم عادل است نه کسی مانند یزید؛ در چه زمانی پیامبر اطاعت مطلق از حاکم فاسق غیرمعصوم را واجب دانسته است؟ هیچ وقت. فقهای اهل سنت هم در وجوب فرمانبری در غیرمعصیت اجماع دارند و اگر آیه بر اطاعت از اولی‌الامر دستور داده است، کسانی هستند که کاری خلاف خشنودی خدا نمی‌کنند؛ بنابراین تمام احادیثی که مطلق فرمانبری از حاکم را واجب می‌داند باید به روایاتی مقید شود که اطاعت از حاکم فاسق را جایز نمی‌دانند.

وی اضافه کرد: معاذ بن جبل از پیامبر پرسید که اگر امیرانی بر ما حاکم شدند که طبق سنت شما عمل نکردند چه کنیم؟ پیامبر فرمود که فرمانبری از کسی که فرمان خدا را نمی‌برد، لازم نیست. وی در روایت دیگری از پیامبر(ص) نقل کرده است که قرآن و سلطان از هم جدا می‌شوند، ولی شما از قرآن جدا نشوید. آگاه باشید که امیرانی بر شما حکمرانی خواهند کرد که اگر فرمانبرشان باشید، شما را گمراه می‌کنند و اگر مطیع نباشید، شما را می‌کشند. پرسیدند در این موقعیت چه کنیم؟ ایشان فرمودند کاری که یاران عیسی بن مریم کردند. مرگ در فرمانبری از خداوند از زندگی در فرمانبری از دشمنان خدا بهتر است.

این استاد حوزه و دانشگاه بیان کرد: راویان اهل سنت از پیامبر(ص) نقل کرده‌اند که اگر حاکمی شما را به معصیت خدا فرمان داد فرمانش را نبرید. بنابراین اگر حاکمی کافر شود و به تغییر شریعت دست بزند و بدعتی ایجاد کند، فرمانبرداری از او ساقط است و برخی فقهای اهل سنت گفته‌اند که در چنین حالی واجب است که علیه او قیام و نیز حاکم عادلی جانشین شود. شوکانی، از فقهای قرن 13، نوشته است که بر هیچ مسلمانی روا نیست که خروج خاندان رسول خدا را بر حاکمان جور نادیده بگیرد و از ارزش کارشان بکاهد. آنها با اجتهاد خود این کار را کردند و به یقین از مابقی فقهیان زاهدتر و به سنت رسول الله پایبندتر بودند؛ چطور حسین بن علی(ع) از فقهای اهل سنت پایین‌تر باشد و او فرق میان حاکم عادل و فاسق را نداند و آنها بدانند.  

احکام برخورد با باغیان

وی ادامه داد: حال فرض را بر خروج حسین(ع) بگیریم که علیه حاکم مسلمان جنگید، ولی آیا رفتار با او و خاندانش رفتاری بود که با اهل بغی شد؟ آنها احکام باغیان را براساس رفتار امام علی(ع) در جنگ نهروان بیان کرده‌اند. اولا شمار باغیان باید به تعدادی باشد که حاکم مجبور شود علیه آنها لشکرکشی کند، ولی سپاه امام(ع) چه تعداد بودند که اهل بغی حساب شوند. براساس آمارهای تاریخی، حسین بن علی با 60 یا 82 نفر از شیعیان از مکه بیرون رفت. ضمن اینکه برخی در بین راه از امام(ع) جدا شدند. پس تعداد اهل بیت آن‌قدر نبود که به لشکرکشی علیه آنها نیاز باشد.

رحیمی‌نژاد تصریح کرد: دومین ویژگی باغی این است که از دسترس حاکم خارج شود، در صورتی که امام(ع) از دسترس حاکم بیرون نرفته بود؛ وقتی امام از مدینه به مکه و از مکه به سمت کوفه حرکت کردند، از بیراهه نرفتند و وقتی گفتند که مانند عبدالله بن زبیر از بیراهه بروند نپذیرفتند؛ وقتی در مکه هم بودند ابن عباس آمد تا ایشان را از رفتن به عراق بازدارد و خطاب به امام(ع) فرمود که در مکه بمان که آقای ساکنان آن هستی و به کوفه نرو، زیرا آنها خیانتکار هستند و اگر نمی‌پذیری به سرزمین یمن برو که شیعیان پدرت آنجا هستند. امام(ع) فرمودند که به خدا سوگند می‌دانم که تو دلسوز و مهربانی، ولی من تصمیم گرفته‌ام که از مکه بیرون بروم. 

استاد حوزه و دانشگاه اظهار کرد: امام علی(ع) در نهروان آغازگر جنگ نبود. فقهایی که اقدام یزید را توجیه کرده‌اند جواب دهند که در عاشورا با وجود اینکه حسین بن علی(ع) بارها مطرح فرمودند که از راهی که آمده‌اند برگردند، این عمرسعد بود که جنگ را آغاز کرد و فریاد زد که بدانید من اولین نفری هستم که تیر انداختم. امام تا می‌توانست تلاش کرد که جنگ رخ ندهد. طبق فتاوای اهل سنت، حاکم حق ندارد که آب و غذا را از اهل بغی بازدارد، ولی عمرسعد و لشکر ابن زیاد چنین کردند و از  حر خواسته بودند که امام حسین(ع) را در تنگنا قرار دهد و در بیابانی که نه آب هست و نه غذا جلودارشان شود. در جنگ با بغات قرار نیست که اموال آنها غارت شود و کودکان کشته شوند، ولی در کربلا این مورد رخ داد. 

وی در پایان گفت: در جنگ با خوارج سرهای کشته‌شدگان بر نیزه نشد و در شهرها گردانده نشد، ولی در کربلا چنین جنایتی را مرتکب شدند. کشته‌شدگان خوارج را غسل دادند و کفن کردند و بر آنها نماز خواندند، ولی امام حسین(ع) و یارانش را در بیابان رها کردند، غسل ندادند و دفن نکردند و تا چند روز در بیابان ماندند و سرهای آنها را مدت مدیدی در شهرها چرخاندند و زنان و دختران امام حسین(ع) به اسارت گرفته شدند.

انتهای پیام
captcha