پژوهش حاضر پیرامون بیاناتی از آیتالله العظمی محمدتقی بهجت (قدس سره) است که ایشان، در آنها به ذکر کراماتی از مرحوم آیتالله آخوند ملافتحعلی سلطانآبادی عراقی (اراکی) پرداخته است. بدیهی است پژوهش پیرامون کرامات علمای بزرگ شیعه امری مهم و ضروری است و آنچه اهمیت این تحقیق را دوچندان میکند، از یک طرف شخصیت عظیم، اما مجهولالقدر این عالم دیار عراق عجم است که زحمات امثال او و آقانورالدین عرقی(اراکی)، بذر انقلابیون و شهدای این خطه فرهیختگان را فراهم ساخته و از سوی دیگر، دست اول بودن و موثّق بودن راوی این کرامات یعنی مرجع تقلید شیعه و جمال السالکین و العباد حضرت آیتالله العظمی محمدتقی بهجت فومنی است که شاگرد ایشان(1) در طول پانزده سال تقریر نموده است.
در کتابها و موسوعههای تراجم، پیرامون زندگینامه و شخصیت علمی و عرفانی ملافتحعلی سلطانآبادی(قده) مطالب بسیار مهمی بیان شده و در برخی پژوهشهای معاصر نیز مطالبی گردآوری شده است. بهطور مثال محمدمهدی موسوی شفتی(1326ق) در کتاب «غرقاب» به ذکر احوالات ایشان پرداخته و زمان درگذشت ملافتحعلی را ربیعالاول 1318 قمری میداند(موسوی شفتی، 1430ق: 236). سیدحسن صدر(1354ق) به ذکر احوالات ایشان پرداخته و در انتهای توصیف او میفرماید: دریای علمی بود که دوّمی ندارد، و توصیفات محدّث نوری را بین میکند که میفرماید: نزد من آگاهترین فرد به طریقه ائمه هدی(ع) ملافتحعلی سلطانآبادی است(صدر، 1429ق: 4/193). سیدمحسن امین(1371ق) در مورد ایشان میفرماید: ملافتحعلی سلطانآبادی فرزند حسن، در سال 1317قمری در کربلا وفات یافت.
وی در ابتدا در ایران به تحصیل پرداخت و سپس در عراق در درس صاحب جواهر محمدحسن نجفی، شیخ اعظم انصاری و میرزا سیدحسن شیرازی حاضر شد(امین، 1403ق: 8/392). محقق سختکوش محمدمحسن آقابزرگ تهرانی(1389ق) او را علامه جلیلالقدر و زینت سالکین و مجتهدین و صاحب کرامات و مقامات میخواند. کسی که در کلّ عمر لباسی جز از جنس کرباس ارزان قیمت نپوشید و غذای او از نان گندم و یا جو تجاوز نکرد و الهامات الهیه او را بر اسرار و دقایق تفسیر آیات قرآن واقف ساخته بود به نحوی که عقول را متحیّر کرد. کسی که در سامرا تحصیل کرد، در کربلا وفات نمود و در نجف دفن شد(آقابزرگ تهرانی، 1430ق: 17/10-13). عبدالکریم پاکنیا در مقاله «شهریار شهود» به ذکر زندگینامه، ملکات اخلاقی ستوده ایشان، احوالات او، توصیف علما در مورد او، و فعالیتهای علمی و خدمات اجتماعی ایشان مخصوصا در اراک پرداخته و برخی حالات عرفانی او را متذکر شده است. وی سال تولّد ملّافتحعلی را 1240 قمری و محل تولّد او را سلطانآباد اراک ذکر میکند(پاکنیا، 1394ش: سایت فرهیختگان تمدن شیعی:.2 البته تحقیقی که به ذکر کرامات ملافتحعلی سلطانآبادی از زبان آیتالله بهجت بپردازد یافت نشد و این نکته مقاله حاضر را دارای نوآوری میگرداند.(3)
كرامت شیء، نفيس و عزيز شدن آن است و در مقابل حقارت به کار میرود(فیومی، 1414ق: 531). راغب اصفهانی میگوید: کرم فقط در مورد انجام نیکیهای بزرگ به کار میرود و هر چيزی كه در مجموعه و نوع خود شرافت پيدا كند متصف به كَرَم میشود(راغب اصفهانی، 1427ق: 707). علامه مصطفوی میفرماید: کرامت، عزّت و تفوّقی در خود شیء است و برتری جویی نسبت به دیگری در آن لحاظ نشده است. و مفاهيم الجود، و الإعطاء، و السخاء، و الصفح، و العظم، و النزه، و مرضي و محمود بودن، و حسن یا مصون یا غير لئيم و پست از آثار و لوازم خارجی کرامت است و در مفهوم کرامت وجود ندارند(مصطفوی، 1430ق: 10/49). کَرامت در مصادر لغوی معاصر، مصدر است: «کَرُمَ، یَکرُمُ، کَرَماً و کَرامَةً» و به معنای با سخاوت شدن و بزرگواری و ارجمندی نمودن تعریف شده است(انیس و دیگران، 1384ش: 2/1672).
آیتالله عبدالله جوادی آملی میفرماید: مرحوم علامه طباطبایی رضوانالله تعالی عليه كراراً در جلسه درس میفرمود: «كرامت»، معادل دقيق فارسی ندارد و برای بيان آن از چند لفظ بايد استفاده كرد. آنگاه میفرمودند: اگر انسان به مقامی برسد كه در برابر خدا عبودیت محض پيدا كند و حاضر نباشد در مقابل غير خدا سر بر زمين بسايد میتوان گفت: به مقام «كرامت» رسيده است. كلام ايشان را اينگونه میتوان تبيين كرد: انسان هر چه به عبوديت محض نزديکتر شود، به همان مقدار از هوان و حقارت رهایی پيدا میكند و به كرامت میرسد. اگر به حد نهایی عبوديت خدا رسيد، كاملاً از هوان و حقارت میرهد و اين، همان كرامت مطلق است و اگر بهرهای از عبوديت خدا نداشته باشد، حقير مطلق است و حظّی از كرامت نمیبرد(جوادی آملی، 1384ش: 1/203).
منظور از کرامت در اصطلاح علم عرفان، این است که شخص از نظر روحی دارای بزرگی و شرافت و قدرتی است که کارهای خارقالعاده از او سر میزند و میتواند در عالم وجود تصرّفاتی مانند طیّالارض، و شفا دادن مریضها، انجام دهد. در صورتی که این کارها مستند به اذن الهی و نشانه ارتباط با خدا باشد، کرامت نامیده میشود. و با توجه به این که کرامت مانند معجزه امری خارقالعاده و نشان دهنده ارتباط با خداست اما یکی از تفاوتهای مهم معجزه و کرامت در این است که صاحب کرامت، هیچ ادعایی در زمینه نبوت و امامت ندارد. همچنین کرامت از مقوله سحر نیست و در اثر تمحض اراده و تقویت آن در جهات بندگی حاصل میشود و تشخیص اینکه به صورت قدرتی الهی است یا با مرتاضگری به دست آمده نیاز به تحقیق در اعتقادات و تقوای فرد دارد (مصباح یزدی، 1390ش: 170-182).
در این قسمت از مقاله، کَرامات آیتالله آخوند ملا فتحعلی سلطانآبادی(قده) از بیانات آیتالله محمدتقی بهجت(قده) ذکر میشود.
مرحوم شیخ محمدحسین اصفهانی صاحب تفسیر (رحمهالله) به قافلهای که مرحوم آخوند ملافتحعلی در آن بوده بهعنوان دعا و یا بهعنوان تجلیل از مقام مرحوم آخوند فرموده بود: به برکت وجود حاج آخوند ملا فتحعلی در میان شما، در امان خدا هستید! مرحوم آخوند ملا فتحعلی خلاف متعارف بوده است (رخشاد، 1389ش: 1/ 26).
مرحوم آخوند ملا فتحعلی سلطانآبادی در سامرا صاحب کرامت بود. بعد از دادن نسخههای طبی به افراد بیمار، میفرمود: پول یکی از اجزاء نسخه را لازم نیست بپردازید و پول آن را به فقیر صدقه دهید. انشاءالله یک روزه خوب میشوید. علمای بزرگ به ایشان عقیده داشتند و به دستور ایشان عمل میکردند و نتیجه میگرفتند(همان: 2/391).
آقایی میگفت مرحوم آخوند ملا فتحعلی هر شب در سامرا یکی دو نفر را به شام دعوت میکرد. یک وقت بعد از نماز مغرب و عشا به من گفت: شما هم بیایید. با ایشان به منزل رفتیم. آن مرحوم از خانواده سؤال کردند: نان گرفتهاید؟ گفتند: خیر. در سامرا هم قریب صد سال بود که نانوایی وجود نداشت، بلکه زنهای عرب در خانههایشان نان میپختند و صبح و عصر میفروختند و شب در شهر نان نبود. درهرحال، فرمود: بفرمایید بالا، خدا میداند که من میهمان دارم. پس از اینکه مقداری نشستیم، دامادش آمد و پرسید: آیا نان تهیه شده است؟ آخوند گفت: نخیر، ولی بیرون خانه بروید و دو سه قدم این طرف درِ خانه و دو سه قدم به طرف دیگر بروید. داماد ایشان از خانه بیرون رفت و برگشت. ناگهان دیدم دامانش پر از نان است. آن شب شام خوردیم و از هیبت آخوند رحمهالله نتوانستم از دامادش در اینباره سؤال کنم؛ لذا صبح نزد داماد ایشان رفتم و گفتم: چه سرّ و رمزی میان شما و آخوند بود، بگو بدانم از کجا و از چه کسی نان گرفتی؟ گفت: ما به فرمایش آخوند متعبدیم، به همان صورت که فرمود عمل کردم و دو سه قدم این طرف رفتم و دو سه قدم به طرف دیگر، و ناگهان شخصی به من گفت: دامانت را بگیر، گرفتم، و او پر از نان کرد! (همان: 2/390).
مرحوم میرزای نوری در سامرا دستور فرموده بود برای دو شبِ پنجشنبه و جمعه، صد نفر از طلاب را دعوت کنند، ولی اشتباهاً همه صد نفر را برای یک شب دعوت کرده بودند، و غذا به اندازه پنجاه نفر تدارک دیده بودند؛ لذا به خانه مرحوم آخوند ملا فتحعلی سلطانآبادی رفتند و ایشان را از ماجرا باخبر نمودند. ایشان فرموده بودند: سر دیگ غذا را بر ندارید، تا من بیایم. قبل از کشیدن غذا ایشان حاضر شد، پارچه آب نخوردهای را مطالبه کرد و روی دیگ گذاشت و سه مرتبه دست را روی آن به طرف چپ و راست حرکت داد و گفت: «عَلِی خَیرُ الْبَشَرِ، وَ مَنْ أَبی فَقَدْ کفَر؛ علی بهترین انسان است، هرکس این را نپذیرد، قطعاً کافر است» سپس غذای داخل دیگ را کشید و به همه صد نفر رسید!(همان: 2/126). (4)
در قضیه تحریم تنباکو، علمای اصفهان نامهای برای مرحوم میرزا نوشتند که مضمون آن این بود که مردم چندان از فتوای شما استقبال نکردند. حامل نامه، آقای حاج آقا منیر نزد آخوند ملافتحعلی سلطانآبادی رحمهالله میرسد، ایشان میفرماید: نامهای با خود داری که در آن چنین و چنان نوشته شده است و تمام نامه را از اول تا آخر برای حامل نامه و درحالیکه نامه در جیب او بود، میخواند! سپس حاج آقا منیر، حامل نامه، از ایشان خواهش میکند که عملی به او یاد دهند. ایشان میفرماید: شما بحر مواج هستید. تا اینکه بعد از خواهش و التماس میفرمایند: سه چیز را مواظبت کنید و خود ایشان هم به این سه امر مواظبت میکرده است: ۱. خواندن زیارت عاشورا در هر روز؛ ۲. خواندن نماز وحشت در هر شب برای مؤمنین و مؤمنات، در هر کجای عالَم فوت کرده باشند؛ ۳. نماز اول ماه را ترک نکنید(همان، 1/15 و 264).
نقل میکنند مرحوم آخوند ملا فتحعلی در سامرا برای اموات، نماز لیلةالدفن (نماز وحشت) میخواند؛ یکی از بستگان میتی، میت را در خواب میبیند که به او میگوید: نماز آخوند ملا فتحعلی مرا نجات داد! وی از خواب بیدار میشود و سراغ آخوند را میگیرد و به خدمتش میرسد و عرض میکند: شما برای فلانمیت در فلانشب، نماز وحشت خواندهاید؟ ایشان میفرماید: بله. پرسید: آیا ایشان را میشناسی؟ فرمود: شناختن لازم نیست.گفتن «أَللهُم اغْفِرْ لِلْمؤمِنینَ وَالْمؤمِناتِ؛ خدایا، مردان و زنان مؤمن را بیامرز» محض احسان به آنهاست(همان: 1/264). (5)
مرحوم شیخ فضلالله نوری میگوید: خوابی دیدم و برای تعبیر آن نزد مرحوم آخوند ملا فتحعلی سلطانآبادی رفتم. همین که مقداری از خواب را برای ایشان نقل کردم، فرمود: خوب میدانم، بعدش هم این بود و این بود و تا آخر خواب را برای من نقل نمود و بعد تعبیر کرد(همان: 1/263).
در مورد آیتالله آخوند ملافتحعلی سلطانآبادی توصیفات بسیار بلندی در کتب تراجم بیان شده است و این عالم و عارف بزرگ علاوه بر اشراف بر اسرار قرآنی، دارای کرامات عرفانی متعددی است که دست کم برخی از آنها در مواردی بروز کردهاند که مؤمنی گرفتار شده و آبروی او در خطر بوده است. کراماتی که از آیتالله ملافتحعلی سلطانآبادی از زبان آیتالله محمدتقی بهجت نقل شده است: عبارتند از:1)دفع بلا به برکت همراهی، 2)شفای مریضها با نسخههای طبّی اثر بخش، 3)تهیه نان برای مهمانان به صورت خارق العاده، 4)تهیه غذا برای مهمانان به طور خارقالعاده، 5)خواندن نامه بدون دیدن آن، 6)یاری به اموات با خواندن نماز شب اول قبر برای ایشان، 7)بیان اینکه افراد چه خوابی دیدهاند و تعبیر آن خواب. در نتیجه با توجه به اعتقادات توحیدی و تقوای ایشان، و تصریح فقیه و عارف بزرگی همچون آیتالله بهجت، کَرامات آیتالله آخوند ملافتحعلی سلطانآبادی اراکی، نشان از مقامات عرفانی این عالم و مفسّر قرآن دارد.
آقا بزرگ تهرانی، محمدمحسن، (1430ق)، طبقات اعلام الشیعه، دار احیاء التراث العربی، بیروت.
امین، سیدمحسن، (1403ق)، أعیان الشیعه، دارالتعارف للمطبوعات، بیروت.
انیس، ابراهیم، و دیگران، (1384ش)، المعجم الوسیط، مترجم: محمد بندر ریگی، اسلامی، تهران.
پاکنیا، عبدالکریم، (1394ش)، شهریار شهود، سایت فرهیختگان تمدن شیعی: http://nbo.ir.
جوادی آملی، عبدالله، (1384ش)، ادب فنای مقرّبان، إسراء، قم.
راغب اصفهانی، حسین بن محمد، (1427ق)، مفردات الفاظ القرآن، طلیعة النور، قم.
رخشاد، محمدحسین، (1389ش)، در محضر آیتالله العظمی بهجت [سه جلدی]، موسسه فرهنگی سماء، قم.
صدر، سیدحسن، (1429ق)، تکمله أمل الآمال، دار المؤرخ العربی، بیروت.
فیومی، احمدبن محمد، (1414)، المصباح المنیر، دارالهجره، قم.
مجلسی، محمدباقر، (1403ق)، بحار الانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار، دار إحیاء التراث العربی، بیروت.
مصباح یزدی، محمدتقی، (1390ش)، درکوچههای آفتاب جستاری در عرفان اسلامی، مؤسسه امام خمینی، قم.
مصطفوی، حسن، (1430ق)، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، دارالکتب العلمیه، بیروت.
موسوی شفتی، محمد مهدی، (1430ق)، غرقاب، کانون پژوهش، اصفهان.
...............................................................
1. حجتالاسلام والمسلمین محمدحسین رُخشاد.
2 . بنابراین نظر، سن ملافتحعلی در زمان ارتحال ملکوتی، 78 سالگی بوده است.
3. پیرامون دستورالعمل آیتالله ملافتحعلی سلطانآبادی برای رفع گرفتاریها، بنگرید به شیخ عباس قمی، مفاتیحالجنان، تعقیبات نماز صبح.
4. این جمله در روایات متعددی وارد شده است: «عَنِ الرِّضَا عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ: قَالَ النَّبِيُّ ص لِعَلِيٍّ أَنْتَ خَيْرُ الْبَشَرِ وَ لَا يَشُكُّ فِيكَ إِلَّا كَافِر» (محمدباقر مجلسی،1403ق : 26/306 و 307؛ 38/4).
5. بعد از ارتحال این عالم ربّانی، شخصی او را در خواب میبیند و از حال او میپرسد. آخوند میفرماید: کار من خوب نبود، ولی به واسطه همان نماز وحشتها خدا ما را آمرزید. سپس از او میپرسد ما چه کار کنیم؟ میفرماید: 1. حقوق مالی خود را نگذارید تا سر سال بماند، بلکه در همان ماه کارش را تمام کنید و بپردازید؛ 2. نماز را در اول وقت بخوانید؛ 3. به گمانم فرمود: با مردم به انصاف رفتار نمایید(رخشاد، 1389ش: 2/96).
انتهای پیام