فاطمه سبزواری، مشاور و زوج درمانگر در گفتوگو با ایکنا از قزوین، با بیان اینکه افراد برای وارد شدن به یک رابطه باید به بلوغ برسند، اظهار کرد: وقتی یک رابطه شروع میشود فرد باید تقریباً 50 درصد به بلوغ رسیده باشد. افراد برای ازدواج باید به بلوغ در شاخههای هیجانی، فکری، اجتماعی، رفتاری و هویت شخصی و درک شخصیت خود برسند تا بتوانند در این رابطه موفق باشد.
وی ادامه داد: همچنین فرد باید به هویت جنسی خود رسیده باشد، نقشهای جنسیتی قبل از ازدواج، قبل از رابطه و بعد از رابطه را بشناسد و اینکه چه فرقهایی با هم میکنند را بداند. هرکدام از اینها زیرشاخههایی دارند که فرد باید حتماً با یک متخصص مشورت کند و خودش را ارزیابی کند که آیا به این بلوغ رسیده یا نه.
این مشاور با اشاره به زمان مناسب برای ازدواج گفت: نمیشود با قطعیت سن مناسب برای ازدواج را مشخص کرد. یک نوجوان نمیتواند شرایط مناسب ازدواج را داشته باشد. چون هنوز هویت او شکل نگرفته و در بحران است. بهترین سن؛ سنی است که فرد استقلال مالی پیدا کرده و هویت او شکل گرفته باشد. همچنین پسر و دختر باید به پختگی رسیده باشند. که شامل پختگی هیجانی، پختگی فکری و پختگی رفتاری است که در موقعیتهای چالشزای ازدواج بتواند تصمیمهای بهتری بگیرد. پس ازدواج باید در سنی باشد که طرفین به ثبات رسیده باشند.
سبزواری یادآور شد: متأسفانه جوانهای ما خیلی آگاهی پایینی نسبت به خود دارند. افراد در شرف ازدواج قبل از اینکه لیست سؤال از طرف مقابل را تهیه کنند باید خودشان را زیر سؤال ببرند و یک سری سؤالات را تهیه و خود پاسخگو باشند. این سؤالها باید به فرض اینکه هدف از ازدواج چیست طرح شود و به سؤالاتی مثل چه نیازی دارم که ازدواج کنم، چه مهارتهایی دارم، چرا این تصمیم را گرفتم، چرا شخص مقابل را انتخاب کردم، ویژگی مثبت و منفی من چیست، ویژگیهای منفی من از کجا ناشی شده و برای حل کردن آن باید چه کنم؛ جوابگو باشد. اولین سؤالهایی که باید تهیه شود از خود فرد است؛ وقتی شخص خود را بشناسد؛ میداند که اولویتهایش چیست و چه همسری برای او مناسب است و بهتر میتواند تصمیم میگیرد.
وی خاطرنشان کرد: سؤالهایی که باید از شخص مقابل پرسیده شود سؤالهایی است در زمینه نگرش طرف مقابل نسبت به دنیا، نسبت به خودش، خانوادهاش، داشتن فرزند، تحصیلات، نسبت به فرهنگهای مختلف، همچنین باید نظر فرد را نسبت به مسافرت، تفریح، روابط با دوستان، روابط با خانوادهها پرسیده شود. دیدگاه طرف مقابل حتی نسبت به محیط زیست و حیوانات لازم به پرسیدن است تا شخص آشنایی بیشتری نسبت به طرف مقابل پیدا کند.
این زوج درمانگر افزود: لازم است که نظر شخص را نسبت به اینکه بیشتر دوست دارند در جمع باشند یا اینکه تمایل دارند تفریحاتشان بیشتر دونفره باشد، به چه فعالیتهای حرکتی علاقهمند هست، چه هنری را دوست دارد، چه ضعفهایی دارد؛ پرسیده شود. در واقع سؤالهایی که میپرسیم ابعادی باشد که در زندگی مشترک اثر دارد و نوع نگرش هردو نسبت به محیط، اطراف، دیگران، جهان و خودشان است.
وی با بیان معیارهای صحیح و حقیقی برای داشتن ازدواج موفق اظهار کرد: نمیتوان با صراحت معیارهای درست و نادرست را برای ازدواج موفق مشخص کرد؛ وقتی شخص به پختگی و خودشناسی برسد معیارهای صحیح را هم پیدا میکند. چهبسا باید این را در نظر بگیریم که معیارهای من معیارهایی هستند که برای خود من هستند، مثلاً فرد تحصیلکرده است و یکی از معیارهایش این است که همسرش تحصیلات داشته باشد. ولی شخص دیگری سواد دانشگاهی ندارد و یکی از معیارهایش این است که همسرش همسطح خودش باشد و تحصیلات برایش مهم نیست.
سبزواری اضافه کرد: دیگر موارد ازجمله شاغل بودن یا خانهدار بودن از معیارهای کاملاً شخصی است؛ ولی بازهم تأکید میکنم وقتی شخص به پختگی رسیده باشد و بداند چه میخواهد صد در صد معیارها، اهداف، همچنین اولویتهای خیلی حقیقیتر و معقولانهتری میتواند برای خود لیست کند و یک ازدواج موفق هم داشته باشد.
وی گفت: نمیشود صد در صد گفت ولی در اکثر ازدواجهایی که با عجله است؛ تصمیمات درست گرفته نمیشود و مقدمات فراهم نیست، در نتیجه شناخت صورت نمیگیرد؛ ازدواج فرصت و زمانی است که شخص باید بتواند خود را با شرایط جدیدش وفق دهد. ازدواج یک مرحله از زندگی است که نقشهای آدم عوض میشود، اتفاقی است که تغییرات همهجانبه را ایجاد میکند بنابراین در ازدواج شتابزده آن فرصت برای انطباق صورت نمیگیرد. ازدواج صورت میگیرد و بعد از ازدواج طرفین بیشتر باهم آشنا میشوند و به اشتباه خود در انتخابشان پی میبرند.
سبزواری تصریح کرد: در ازدواج شتابزده طرفین حتی فرصت کسب مهارت لازم برای حل مسائلشان را ندارند. ازدواج چالش است، در ازدواجهای شتابزده که افراد تازه میخواهند به شناخت خود و طرف مقابل برسند درواقع سطح استرس زوجین بالا میرود و نمیتوانند باهم ارتباط خوبی داشته باشند. در اینگونه موارد ازدواج همراه با آرامش و ثبات صورت نمیگیرد که نهایتاً این ازدواجها به طلاق یا طلاق عاطفی یا بهتر بگویم جدایی عاطفی میرسد و چهبسا خیلی از زوجین توان تنهایی و خیلی از رفتارهای دیگر را ندارند که جدایی عاطفی به خیانت هم میانجامد.
وی با اشاره به اهمیت ظاهر افراد، اظهار کرد: ظاهر افراد به نظر من خیلی مهم است ولی ظاهر افراد یک امر نسبی است، یعنی یک فردی ممکن است برای من خیلی زیبا باشد ولی برای شخص دیگری زیبا نباشد. داشتن قد بلند، قد متوسط، هیکل درشت یا لاغر اندام نسبی است و مطلق نیست. نمیشود برای همه افراد یک طور نظر داد اما چهره برای همه مهم است.
این مشاور و زوج درمانگر خاطرنشان کرد: ما انسانها دو بعد فردی و اجتماعی داریم. همه ما دوست داریم وقتی کسی کنار ما قرار میگیرد، ظاهر مناسبی داشته باشد، برای اینکه او معرفی کننده و انتخاب ماست. آن شخص ویترین انتخاب ماست و دوست داریم کسی باشد که بهصورت متوسط معیارهای مورد نظر ما را داشته باشد. در زمینه فردی هم زن و شوهر به هم خیلی نزدیک هستند درواقع وارد حریم خصوصی هم میشوند.
وی با بیان اینکه چهره در روابط زناشویی هم میتواند خیلی اثرگذار باشد؛ تصریح کرد: چهره مهم و تأثیرگذار است ولی اینکه چه چهرهای خوب باشد و چه چهرهای بد باشد انتخاب خود فرد است، فرد دیگر نمیتواند نظر دهد ولی متأسفانه اینگونه نیست. مراجعهکنندهای داشتم که خود خانم طرف مقابلش را انتخاب کرده اما دوستان او نظر داده بودند که ای کاش این فرد را انتخاب نمیکردی، چهرهاش به خودت نمیخورد. وقتی این تأثیرگذاری منفی را بر روی فرد میگذارند اگر آن رابطه به ازدواج ختم شود باعث میشود دودلی و شک در آن شخص نسبت به قیافه همسرش ایجاد شود.
سبزواری در پاسخ به این سؤال که آیا چهره در طول مدت زندگی عادی میشود، اظهار کرد: انسان تا وقتی چیزی را به دست نیاورده نسبت به آن حریص است وقتی به دست میآورد و لذت دنیا را میبرد بعد از مدتی عادی میشود و آن شرایط ثبات پیدا میکند و دیگر عطش قبلی بعد از به دست آوردن شخص، دیگر نیست.
وی ادامه داد: بعد از ازدواج زیبایی هم عادی میشود که ما روانشناسان مهارتهایی را پیشنهاد میکنیم و یک سری فنها باید انجام شود که عادیسازی برای زوجین صورت نگیرد. مثلاً تنوع خاصی در روابط بدهند، سورپرایز داشته باشند. برنامهای بچینند که آن جذابیت روز اول را زن و مرد برای هم داشته باشند. در نهایت اگر از ابتدا دختر یا پسر چهره طرف مقابلش را نپسندید و نظرات اطرافیان هم منفی بود در نهایت روی فرد و ازدواج اثر منفی میگذارد.
این روانشناس با اشاره به اینکه فاصله سنی زیاد چه مشکلاتی ایجاد میکند بیان کرد: فاصله سنی زیاد باعث میشود افراد همدیگر را درک نکنند. نگرشهای فرد را باید بررسی کرد. وقتی اختلاف سنی زیاد باشد صد در صد این نگرشها چه نسبت به دنیا و دیگران چه نسبت به ارزشهایشان خیلی فاصله پیدا میکند. بهخصوص ازدواجهایی که فاصله سنی بیش از 9 یا 10 سال است.
وی تصریح کرد: اینها یک دهه تفاوت دارند و تفاوت دیدگاه خواهند داشت و نگاهشان نسبت به زندگی فرق میکند. چهبسا یکی در سن میانسالی و دیگری در سن جوانی باشد که در این حالت که یکی از زوجین؛ جوانی پر از شور و هیجان و خطاست و طرف مقابل که میانسال است و اینگونه رفتار را دوست ندارد. فرد میانسال کمکم به ثبات و منطق رسیده و همین باعث ایجاد مشکل است.
سبزواری با اشاره به مناسبترین فاصله سنی بین دختر و پسر، افزود: مناسبترین سن رعایت کردن 3 تا 4 سال است که آقا بزرگتر از خانم باشد و این بهترین فاصله سنی است. ولی از یک سنی به بعد چه در دختر و چه در پسر، دیگر تفاوت سنی به چشم نمیآید ولی هرچه سن پایینتر باشد فاصله سنی 3 تا 4 سال رعایت شود خیلی بهتر است.
وی اظهار کرد: با قاطعیت میگویم که این جمله که «خودش مهم است نه خانوادهاش»؛ کاملاً غلط است. ما با خانواده شخص ازدواج میکنیم نه خود شخص. نوع تربیت خانواده؛ دادهها و اطلاعاتی که در خانوادهها گردش پیدا کرده، ژنتیک خانواده، نژاد و خرده فرهنگهای خانواده مهم است. درواقع ما با این ویژگیهای ازدواج میکنیم و این جمله شعاری است برای کسانی که به بلوغ فکری نرسیدهاند.
این روانشناس اضافه کرد: اینکه برخی از جوانان میگویند خودش را ثابت کرده، دل از خانواده کنده، به سمت من آمده؛ جملات قانعکننده و منطقی نیستند. وقتی کسی دل از خانواده بکند و به سمت شخص منتخب خودش میرود، این کار خطایی است که باید در مورد آن بیشتر فکر کرد. کسی میتواند خانواده خوبی را تشکیل دهد که خودش رابطه خوبی با اعضای خانواده خود و پدر و مادرش داشته باشد.
سبزواری در پایان با اشاره به پیششرطهای ازدواج بیان کرد: بهصورت تأکیدی میگویم پیششرط مهم ازدواج بهجز عشق و علاقه، خودشناسی یعنی شناخت خودمان است، همچنین شناخت طرف مقابل است و یادگیری مهارتهایی است که در آن ضعف داریم. ازدواج سرگرمی نیست، چالش بزرگی است که فرد باید بعضی مواقع باید ساکت باشد و گاهی اعتراض کند. باید زمانی ابراز احساسات کند و عشق بورزد. همه اینها را شخصی میتواند تأمین کند که به پختگی رسیده و درک کرده باشد تا بتواند همه این موارد را در یک رابطه برای طرف مقابل تأمین کند.
گفتوگو از فریبا رحیمی
انتهای پیام