امیر مازیار، عضو هیئت علمی دانشگاه هنر تهران یادداشتی درباره زبان تمثیلی دین در نظر ابنسینا به رشته تحریر درآورده که متن آن را در ادامه میخوانید؛
ابنسینا رساله الاضحویه را برای حل مساله معاد در قرآن نوشت. معادی که در قرآن و متون دینی تصویر شده است معادی جسمانی است اما ابنسینا عالم آخرت را غیر مادی و بنابراین معاد جسمانی را عقلا ناممکن میدانست. او برای حل این تعارض مساله را بسیار گستردهتر میکند و میگوید نه تنها در معاد بلکه در همه امور اعتقادی بیان دقیق و عقلی مطابق با واقع در قرآن نیامده است و بحث توحید را گواه میآورد که رکن رکین باورهای دینی است و میگوید در قرآن هیچ سخنی از توحید حقیقی نیست. پس در باب دیگر امور اعتقادی از جمله معاد چه انتظاری میتوان داشت.
از دیدگاه ابنسینا دلیل این امر آن است که دین برای عموم مردم آمده و حقایق عقلی را آنگونه که هستند نمیتوان با عموم مردم مطرح کرد. پس متون دینی باید بیانی تشبیهی و تمثیلی داشته باشند تا با متخیل کردن حقایق عقلی مردم را به فهم آنها نزدیک کنند.
ابنسینا این مدعا را در مواضع دیگر آثارش به خصوص مقاله دهم الهیات شفاء(تصحیح حسنزاده، ۴۸۹-۴۹۰) تکرار کرده است. برای توضیح مفصلتر بنگرید به فصل چهارم کتاب «رویا، استعاره و زبان دین».
ترجمه متن رساله اضحویه، تصحیح حسن عاصی ،صص ۹۷ ،۹۸ و ۱۰۲: «در باب شرع قانونی را باید دانست و آن این است که مقصود از شرع و مللی که بر زبان اَحَدی از انبیا جاری شدهاست خطاب قرار دادن عموم مردم بوده و کاملا آشکار است که تحقیقی را که شایستهاست در مساله توحید به آن مراجعه شود ممکن نیست به عموم مردم القاء کرد و اگر آن به این شکل به عرب عاربه یا عبرانیان و اجلاف القاء میشد در عناد میشتافتند و متفق میشدند که ایمانی که بدان خوانده شدهاند ایمان باطلی است و به این دلیل تمام تورات تشبیهی است و در قرآن هم در اشاره به این امر مهم (توحید) هیچ مطلبی نیامده است و در آنچه در توحید به بیان مفصل آن بسیار حاجت بود سخنی نیامده است بلکه آنچه آمدهاست برخی بر سبیل تشبیه است و برخی بر سبیل تنزیه مطلق و کلی که تخصیص و تفسیری ندارد و اخبار تشبیهی بیش از آنند که به شمار آیند ولی مردم آنها را میپذیرند. حال اگر امر در توحید این چنین است در دیگر امور اعتقادی که بعد از آن قرار میگیرند چگونه است! ... و از این همه آشکار است که شرایع برای خطاب قراردادن عموم مردم با آنچه میفهمند آمدهاند و آنچه را نمیفهمند با تشبیه و تمثیل به فهم آنها نزدیک میکنند و اگر غیر از این بود شرایع به کار نمیآمدند. پس چگونه ظاهر شرایع در این موضوع (حقایق امور) حجت باشد؟»
انتهای پیام