روز قدس و سیمای غمگین کودکان فلسطینی
کد خبر: 4052763
تاریخ انتشار : ۰۹ ارديبهشت ۱۴۰۱ - ۱۲:۳۳
یادداشت/

روز قدس و سیمای غمگین کودکان فلسطینی

همه ساله در آخرین جمعه ماه مبارک رمضان از روز قدس از سوی مسلمانان بزرگ داشته می‌شود، مردم به خیابان‌ها می‌آیند، شعارهای ضد اسرئیلی سر می‌دهند و از مردم فلسطین اعلام حمایت می‌کنند.

روز قدس و سیمای غمگین کودکان فلسطینیبه گزارش ایکنا؛ علی معروفی، از فعالان فرهنگی در یادداشتی اختصاصی برای ایکنا به مناسبت روز قدس با عنوان «روز قدس و سیمای غمگین کودکان فلسطینی» به رنج و اندوه کودکان فلسطینی پرداخت و نوشت: همه ساله در آخرین جمعه ماه مبارک رمضان از روز قدس از سوی مسلمانان بزرگ داشته می‌شود، مردم به خیابان‌ها می‌آیند، شعارهای ضد اسرئیلی سر می‌دهند و از مردم فلسطین اعلام حمایت می‌کنند.

معمولا گستردگی این راهپیمایی در کشور ما «ایران» بیشتر از سایر کشورهای اسلامی است. در فرجامین جمعه ماه صیام، روزه‌داران با لب‌های خشکیده، قلب‌های مملو از محبت و بازوان توانمند در یک صف واحد می‌ایستند و بر ضد رژیم اسرائیل شعار سر می‌دهند و خواهان آزادی فلسطین می‌گردند.

بحران فلسطین با اشغال این کشور توسط انگلیس در خلال جنگ جهانی اول و قیمومیت 28 ساله این کشور بر فلسطین شکل گرفت و با خروج این کشور در 14 ماه می 1948 از فلسطین و تأسیس دولت جعلی اسرائیل در همان روز و سپس با اشغال بخش‌هایی از سرزمین فلسطین توسط رژیم صهیونیستی فاجعه فلسطین تکمیل شد.

در کانون این بحران نقض حقوق شهروندان غیرنظامی، به ویژه کودکان فلسطینی کاملا مشهود است. بیشتر کودکان مظلوم فلسطین زیر خط فقر هستند و در آوارگی روزگار می‌گذرانند.

رژیم صهیونیستی در اجرای معاهدات حقوق بشری به هیچ قانون و معاهده‌ای پایبند نیست و فقط به اجرای مقرراتی می‌پردازد که خود وضع کرده است.

جنگ‌های متعدد، یورش‌های وحشیانه، تجاوز و بمباران‌های روزانه، وضعیت فلسطینیان ساکن نوار غزه و کرانه باختری را به مرز فاجعه انسانی رسانده و در این میان کودکان از آسیب‌پذیرترین اقشار اجتماعی هستند که رنج از دست دادن پدر و مادر و اعضای خانواده،‌ فقر، محرومیت و گرسنگی را متحمل می‌شوند بدون اینکه مدعیان حقوق بشر وضعیت کودکان فلسطینی را مشاهده کنند و راهکاری برای جلوگیری از تجاوزات غیرانسانی صهیونیست‌ها بیندیشند.

این همه جنایت و تجاوزات روزمره رژیم صهیونیستی در سایه سکوت مجامع بین‌المللی و حقوق بشری صورت می‌گیرد و متأسفانه سازمان‌هایی که ادعای حمایت از حقوق کودکان را دارند از ترس وتوی قطعنامه‌های ضداسرائیلی توسط آمریکا و خشم رژیم صهیونیستی هیچ اقدامی انجام نمی‌دهند. این در حالی است که کودکان فلسطین زمانی که رشادت و دلاوری پدران خود را می‌بینند راه برادران و پدران خود را ادامه می‌دهند و خاری در چشم دشمن صهیونیستی می‌شوند.

تحقیقات صورت گرفته درباره آوارگانی که در کمپ‌های کرانه باختری و غزه زندگی می‌کنند نشان می‌دهد که بیش از 90 درصد این کودکان به لحاظ سلامتی در شرایط خوبی به سر نمی‌برند. صف‌های طویل کودکانی که با سطل‌ مقابل شیرهای آب در انتظار پرکردن مخازن خود هستند یکی از معمولی‌ترین صحنه‌هایی است که در گوشه و کنار غزه به چشم می‌خورد.

کودکان غزه از ابتدایی‌ترین حقوق مسلم خود یعنی حق تحصیل و آموزش بی‌بهره‌اند و حتی مدارسی که زیر نظر سازمان ملل اداره می‌شوند به دلیل نرسیدن بودجه کافی تعطیل شده‌اند. محرومیت از تحصیل موجب آفات زیادی برای کودکان می‌شود و از نظر روحی، روانی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و امنیتی مشکلات فراوانی برای آنها ایجاد می‌کند.

روز قدس و سیمای غمگین کودکان فلسطینی

علی معروفی، نگارنده مطلب

وقتی خانواده فلسطینی قادر نیست خرج خوراک، تحصیل و مایحتاج زندگی فرزندانش را بدهد و در خرابه‌ها و منازلی که از بمباران‌های متعدد رژیم صهیونیستی ویران شده‌اند زندگی می‌کند و شب را به صبح و صبح را به شب می‌‌رساند چگونه مدعیان حقوق بشر در خانه‌های راحت و رختخواب‌های آسوده می‌خوابند؟

قلم جلو نمی‌رود، خودکار نمی‌نویسد، کاغذ مقاومت می‌کند.

چشم خون گریه می‌کند، دل‌ها همه خون است، اندیشه‌ها گرد وغبار روزگار را با خود به یدک می‌کشد.

دلم گرفته است‌، دلم از دست این همه بی تفاوتی و نامهربانی‌های مردان روزگارمان سخت گرفته است، ای کاش مردان روزگار ما مرام و معرفت را قربانی بی تفاوتی خود نمی‌کردند!

ای کاش در لحظه لحظه های شادیمان ذره‌ای هم به بیقراری و معصومیت آن کودک زجرکشیده و آن مادران آه و ناله سرداده توجه می‌کردیم تا شاید وجدان درونی‌مان بیدار شود و غم را با دیدن اشک و خون جاریشان شریک لحظه‌های شادی خود می‌کردیم.

به طور حتم روزی خواهد آمد که شاهد آزادسازی قدس شریف از دست رژیم اشغالگر صهیونیسم خواهیم بود و به امید آن روز مطلبم را با شعری زیبا از احمد شهریار، شاعر پاکستانی به پایان می‌برم:

نوشتم خون، نوشتم درد، دردِ صبحِ آزادی

نوشتم غم، نوشتم آه، آهِ خنده و شادی

نوشتم یک عروسی، یک عروسِ مانده در آتش

نوشتم کفش‌های سوخته با پای دامادی

نوشتم یک عروسک در کنارِ کودکِ بیجان

نوشتم بادبادک زیرِ سقفِ ملکِ اجدادی

نوشتم «غزه»، کاغذ قایقِ دریای خونین شد

نوشتم «انتفاضه»، جان گرفت آهنگِ آزادی

نوشتم تا بگریم، تا بگریانم جهانی را

جهان بی خبر از دردِ ویرانی و بربادی

خداوندا! به امید رهایی می‌سپارم جان

که خون شد زیرِ چنگِ کدخدا خاکِ خدادادی

منم مجنونِ صحرای پر از انسانِ وحشی که

به غارت برده‌اند امنیت هر شهر و آبادی

منم آن کودکِ ده ساله‌ تیشه به دست اینجا

که با کوهی از آهن می‌کند تمرین فرهادی

من آن محمود درویشم، منم آن ناظمِ حکمت

که دارد در سرِ خود آرزوی صبحِ آزادی

نگاهِ خسته و پیرم طلوعِ عشق را دیده

شنیده گوشِ سنگینم، صدای خنده و شادی

انتهای پیام
captcha