سینما یک رسانه دیداری و شنیداری است که در 126 سال قبل یعنی در سال 1895 در فرانسه و توسط برادران لومیر اختراع شد. سینما از جمله هنرهای پرمخاطب و تأثیرگذار در گستره جهانی است که در پیدایش تحولات جهانی نقش مؤثری داشته است. سینما در ایران و دیگر کشورهای اسلامی نیز یکی از هنرهای مورد توجه مخاطبان در گروههای مختلف سنی است. از آنجا که سینما از هنرهای متنوع، جذاب و با مخاطب است و طرفداران بسیاری دارد، میتواند بهعنوان ظرفیتی هنری و متنوع برای تبیین آموزههای دینی و قرآنی مورد توجه قرار گیرد. در ایران بعد از انقلاب اسلامی، موضوع سینمای دینی مورد توجه قرار گرفت و در این زمینهها فیلمهای متعددی نیز تولید شد، اما با این حال برخی معتقدند بهرغم فعالیتهایی که در این زمینه انجام گرفته، ولی همچنان امکان تولید چنین فیلمهایی بیش از پیش وجود دارد، برخی نیز معتقدند این نوع فیلمها در جذب مخاطب مؤثر واقع نشدهاند. خبرنگار ایکنا در اصفهان درباره بازنمایی آموزههای قرآنی در سینمای ایران و چگونگی تدوین سیاستها و راهکارهای سینمای دینی با برخی از پژوهشگران سینما و کارشناسان دینی گفتوگویی داشته است که متن آن را در ادامه میخوانید:
سیدمحمد حسینی، مدرس و منتقد سینما، درباره بازنمایی آموزههای قرآنی در سینمای ایران، اظهار کرد: سینمای ایران کمتر بهصورت مستقیم به موضوعات قرآنی پرداخته، ولی مضامین قرآنی و اخلاقی بعضاً به مسئله سینما تبدیل و به آنها پرداخته شده است. در واقع میتوان گفت مضامین اخلاقی برگرفته از تعالیم قرآنی در سینمای ایران بیشتر مورد توجه است.
وی افزود: با وجود اینکه توحید یکی از اصلیترین تعالیم قرآنی است، ولی سینمای ایران خیلی کم به آن پرداخته و شخصاً معتقدم نقطه ضعف این سینما همین موضوع است. در واقع سینمای ایران کمتر نگاه به آسمان و ماوراء داشته، یعنی در آثار این سینما کمتر میبینیم که وقتی افراد با موقعیتهای نابهنجار و مسائل و مشکلات در زندگیشان مواجه میشوند، نگاه به آسمان میکنند و دنبال منبع لایزال الهی یا همان عنصر توحید باشند. این اتفاق خیلی کم در سینمای ایران رخ میدهد.
این مدرس و منتقد سینما اضافه کرد: این موضوع دلایل متعددی میتواند داشته باشد، ولی یکی از اصلیترین دلایل آن، ترس از شعارزدگی است. این میزان جدایی سینما از ماوراء حتی در سینمای هالیوود هم وجود ندارد و آنها فارغ از اینکه فیلم شعاری شود یا نشود، عنصر ماوراء را مورد توجه قرار میدهند.
وی با بیان اینکه اصلیترین مضمون قرآنی یعنی عنصر توحید گمشده سینمای ایران است، گفت: ما فیلمهایی را میبینیم که زمینه پرداختن به ماوراء، اعتقادات و باورهای دینی در آنها بهشدت قوی است، ولی نویسنده و کارگردان تمام تلاششان را به کار گرفتهاند تا این اتفاق نیفتد. نمونه بارز آن، فیلم «تختی» است. در این فیلم، شخصیت اصلی داستان وارد زورخانه میشود و معمولاً اینطور است که هنگام ورود به زورخانه، ذکر یاعلی بر زبان جاری میشود، ولی در فیلم خبری از این ذکر نیست. در واقع سینما آنچنان که باید و شاید به مسئله توحید نپرداخته است.
این مدرس و منتقد سینما بیان کرد: ما گونههایی از سینما را که از دل آن موضوع توحید بیرون میآید، نداریم، مثلاً ژانر سینمای آسمان در ایران وجود ندارد. البته مضامین اخلاقی بهاندازه قابل قبولی در سینمای ما وجود دارد. از طرف دیگر، هرگاه آثاری با این مضامین ساخته شده، مورد توجه قرار گرفته و قطعاً موفق بوده است. فیلمهایی که تاکنون بر مبنای داستانهای قرآنی ساخته شده، تجربهای آغازین برای حرکتی است که میتواند استمرار پیدا کند و به اتفاقی بسیار جدی تبدیل شود، مثلاً فیلم «ملک سلیمان» میتوانست نسخه دوم و سوم داشته باشد و اگر این اتفاق بیفتد، خیلی خوب است. در دنیا سالانه فیلمهایی ساخته میشود که برگرفته از متن کتب مقدس هستند.
وی اظهار کرد: بزرگترین ضعف سینمای ایران در این حوزه، به متن فیلمنامهها یعنی نحوه پرداختن، شکل دادن و دراماتیزه کردن این داستانها مربوط میشود. ما هنوز این کار را بلد نیستیم، به لحاظ تکنیکی خیلی پیشرفت کردهایم و بسیاری از آثار انیمیشن که براساس قصههای قرآنی و دینی ساختهایم، مثل «فیلشاه» یا «شاهزاده روم»، استقبال خیلی خوبی از آنها به عمل آمده است. در واقع بهلحاظ تکنیکی چیزی از دنیا کم نداریم و حتی در برخی حوزهها جلوتر هم هستیم که خیلی نویدبخش است.
آرش حسنپور، پژوهشگر مطالعات سینما و مدرس دانشگاه با بیان اینکه نسبت دین و سینما نسبتی پیچیده است، گفت: دین یک نظام معنایی متافیزیکی و چندساحتی و سینما یک پدیده فنی و مدرن معاصر است که ساحتهای اندیشگانی نیز با آن تلاقی یافته و حاصل تلاقی دین و سینما محصول پیچیده و چندوجهی میشود. دین یک نظام معنایی است که میتواند سینما را محملی برای طرح خود بیابد و سینما در این منظر بدل به رسانه دین میشود.
وی افزود: ساحت فیلم دینی نمیتواند امری سفارشی و دستوری باشد، زیرا فیلمساز باید در بُن جان فردی باورمند و متشرع باشد تا بتواند دین را در بوم سینما طرح و رج بزند. همچنین نیاز به یک تیم همکار فنی و متخصص دینشناس و اسلامپژوه است که در عین حال با مقتضیات سینما نیز آشنا باشند. این نیروها در دهههای اخیر کمتر در سینمای ایران بهصورت تخصصی تربیت یافتهاند و لازم است نهادهای فرهنگی جمهوری اسلامی در این زمینه اهتمام جدیتری داشته باشند. همچنین لازم است برای تبیین آموزههای قرآنی از نخبگان دانشگاهی در حوزه جامعهشناسی دین، اسلامپژوهی و شیعهشناس و روانشناسان دین نیز بهره برده شود و محصول سینمایی حاصل یک تشریک مساعی، همکاری بینارشتهای و همگرایی معرفتی باشد تا در جان مخاطب اثر و نفوذ کند.
این پژوهشگر مطالعات سینما بیان کرد: اثرگذاری فرایندی دوسویه است. در فرایندهای ارتباطی این پیشفرض را نداریم که رسانه یکسویه مخاطب را واجد معنا و پیام میکند. پس رسانه باید متعهد و حامل پیام دینی و روشن باشد و مخاطب نیز باید این نیازمندی را در خود حس کرده و علاقهمند به این جذب و پیگیری باشد تا فرایند انتقال پیام بهواسطه رسانه کامل شود. به نظر میرسد برای محقق شدن این اثرگذاری باید از عامهپسندسازی دین جهت خوشایند همگان پرهیز کرد. به بیانی دیگر باید از نگاه گیشهای و سودساز به سینمای دینی اجتناب کرد و حساب مقوله سرمایه و بازگشت آن را از محتواهای خاص دینی و مذهبی جدا کرد.
وی ادامه داد: در حقیقت دین یک روح و کلیت و نظامی دارد که نباید وقتی به ساحت سینما وارد میشود به اصطلاح رسانهای شود. در حقیقت ما نیازمند رسانه دینی و نه دین رسانهای هستیم (سینمای دینی بهجای دین سینمایی). رسانه دینی در رئوس برنامههای خود ملتزم به القای روح و فرم دینی است. برای اثرگذاری سینما و فیلمهای دینی بر مخاطب، لازم است در نگارش فیلمنامه و استفاده از عناصر فنی و فرمال سینمایی از کاربرد عناصر و مؤلفههای کلیشهای و تکراری شعاری پرهیز شود. لازم است گفتوگویی میان دین و مسائل روز جامعه و جامعه جوان ایرانی ایجاد شود تا میزان کاربردپذیری فیلم و رسانه سینما بیش از پیش افزایش پیدا کند. همچنین یک نیازسنجی دقیق از مخاطبان سینمای ایران صورت گیرد و مسائل دینی و پرسشهای آنان و سؤالات روز ایشان مورد پیمایش و تفحص قرار گیرد؛ آنگاه بر اساس این نیازسنجی عالمانه تیمهایی متشکل از حوزه هنر، علوم انسانی و علوم قرآنی گردهمآیند و فرایند ساخت فیلمهای سینمایی یا تلویزیونی را کلید بزنند.
حسنپور افزود: مؤلف سینمایی که خود تعلقی به جهان تدین ندارد، پرواضح است که قادر نیست فیلمی دینی بسازد و حتی اگر فیلمی دینی بسازد در آن توفیقی به دست نخواهد آورد. در مقام کلی دینپژوهی که دلمشغولی سینما دارد باید دانش سینما را به دست بیاورد و این مدیوم پیچیده و روزآمد را بشناسد. سینماگر صاحب دلمشغولیهای دینی نیز باید زیروبم تحولات اجتماعی و تغییرات فرهنگی و احوالات دینی و مذهبی جامعه معاصر پویای ایرانی را بداند تا دستاورد نهایی کیفیات و گیرایی لازمه را برای تأثیرگذاری بر مخاطب داشته باشد.
وی گفت: در عین حال سیاستگذاری روشن و مدون و ثابتی در حوزه نهادی در زمینه حمایت از فیلمهای ارزشی و دینی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و سایر نهادهای فرهنگی وجود ندارد و تغییر دولتها به تغییر دستورالعملهای حمایتی و نهادهای ذیربط منجر شده و همین امر همکاری بین بدنه سینما و سازمانهای حامی را دشوار میکند. همچنین مسئله دیگر به خاستگاه فیلمسازان و ارزشهای فرهنگی آنان برمیگردد. به نظر میرسد بدنه فیلمسازان سینمای ایران یک تلقی سکولار و شخصی از حوزه دین و دینداری داشته و از همین حیث برای خود و سینما رسالتی دینی قائل نیستند و ترجیح میدهند به دغدغههای شخصی عرفی خود بپردازند.
حجتالاسلام صافی، استاد حوزه علمیه گفت: حوزویان و دانشجویان علوم اسلامی باید با روشهای نویسندگی برای سینما، تئاتر و تلویزیون آشنا شوند و در همین زمینه دورههای آموزشی نیز برای آنان برگزار شود. از طرف دیگر، باید بهجای برخی پایاننامههای بیخاصیت و غیرکاربردی، بخشی از ظرفیت پایاننامههای سطح سه و چهار حوزوی و همچنین ارشد و دکترا در رشتههای علوم قرآن و تفسیر، به تدوین فیلمنامههای قرآنی اختصاص پیدا کند. اگر در حوزه و دانشگاه شرایط فیلمسازی فراهم شود، فیلمسازان هنرمند نیز آمادگی پیدا میکنند تا در ژانرهای مختلف به تولید فیلم با مفاهیم قرآنی بپردازند.
وی تصریح کرد: با گذشت چهل سال از انقلاب اسلامی و با وجود اینکه رهبر معظم انقلاب از سینما بهعنوان هنر برتر یاد کردهاند، ولی هنوز حوزه و دانشگاه نتوانسته یا نخواستهاند با سینما بهعنوان بهترین و جذابترین دریچه انتقال مفاهیم قرآنی، رابطهای جدی، تعریف شده و مستمر برقرار کنند. علاوه بر حوزه و دانشگاه، برخی نهادهای فرهنگی مثل دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم که دانشگاه باقرالعلوم(ع) و پژوهشگاه علوم و معارف اسلامی را در درون خود دارد، باید در دورههای آموزشی و فعالیتهای پژوهشی خود به مقوله سادهسازی معارف اسلامی در قالب تدوین فیلمنامههای جذاب نیز توجه نشان دهند.
این استاد حوزه علمیه افزود: با اینکه امروز شاهد فعالیتهای آتش بهاختیار برخی طلاب و دانشجویان جوان و گروههای تبلیغی و مؤسسات فرهنگی در عرصه تولیدات رسانهای هستیم، ولی این تلاشگران جوان و انقلابی نیز مورد حمایت مادی و تسهیلگریهای اداری نهادهای مسئول قرار نمیگیرند و بعضاً با درهای بسته و سنگ اندازیهای فراوان مواجه میشوند.
وی ادامه داد: قرآن به منزله معجزه جاویدان پیامبر خاتم(ص) در نزول تدریجی مکی و مدنی خویش و با تصویرآفرینی بدیعی که دارد، بسیاری از معانی مجرد و عقلی را بهصورت نمادهای محسوس برای مخاطب مجسم میکند و سبک بیان قرآن به گونهای است که در بخش زیادی از آیات آن، گویی نه در برابر واژهها، بلکه در مقابل تصاویری زنده و مجسم ایستادهایم که با مخاطب خویش سخن میگویند.
حجتالاسلام صافی اظهار کرد: تأمل در هر یک از تصاویر هنری قرآن و فهم منطق و سنت تصویرآفرینی آن و یا همان تجلی زبانی و تصویری حقیقت و معنویت قرآنی، میتواند در خلق آثاری جاودانه و جذاب الهامبخش باشد، مشروط بر اینکه قلمها و افکار حوزه و دانشگاه به مدد سینماگران بشتابند و زمینه را برای مقابله با سینمای هالیوودی و سینمای مادی و از طرفی، نهادینهکردن سینمای دینمحور و قرآنمدار فراهم کنند.
سینما زمینهای مؤثر برای تبیین و ترویج آموزههای دینی و قرآنی است، اما این مهم نباید مبتنی بر بهکارگیری عناصر و مؤلفههای کلیشهای، تکراری و شعاری باشد، بلکه باید مبتنی بر رویکردهای علمی و پژوهشی و متناسب با نیازها و اقتضائات روز جامعه و مهمتر اینکه از سوی فیلمسازانی خبره، باتجربه و با علایق و گرایشهای دینی انجام گیرد، تا بتواند خروجی آن به جذب مخاطب و تأثیرگذاری در بین آنها منتج شود. از سوی دیگر دستگاههای متولی باید زمینههای لازم را برای انگیزهبخشی فیلمسازان برای تولید چنین فیلمهایی تسهیل کنند.
انتهای پیام