به گزارش خبرنگار ایکنا، برنامه آموزشی «مدرسه رمضانی شفاء؛ گذری بر یافتههای علمی در الهیات سلامت» به همت فرهنگستان علوم پزشکی ایران، دفتر طب ایرانی و مکمل وزارت بهداشت، اندیشکده حکمت طبیعی و الهیات سلامت وابسته به دانشگاه امام صادق(ع) و انجمن علمی دانشجویی الهیات این دانشگاه در ماه رمضان بهطور مجازی برگزار میشود.
چهارمین نشست از این مجموعه با موضوع «مطالعه بیماریهای واگیردار در میانه دین و تاریخ» با سخنرانی محمد صدر، پزشک و دانش آموخته دکتری تخصصی تاریخ پزشکی و عضو گروه حکمت، طب سنتی و طب دوران تمدن اسلام و ایران فرهنگستان علوم پزشکی ایران برگزار شد که محتوای این نشست را با هم میخوانیم.
آنچه در این نشست در خصوص آن صحبت میکنیم شامل؛ قدیمیترین منابع مکتوب در مورد بیماریهای واگیردار، تلقی بیماریهای واگیردار در دوره اسلامی، ابعاد مختلف بیماریهای واگیردار، بیماریهای واگیردار در منابع الهیاتی دوره اسلامی و دغدغههایی که در این خصوص وجود داشته، است.
بیماریهای واگیردار اختصاص به تاریخ و سرزمین خاصی ندارد و در هر جای دنیا میتوان شواهدی دال بر بروز بیماریهای واگیردار یافت. یونانیها به دلیل اینکه فرهنگ نوشتاری قوی داشتهاند، در مورد بیماریهای واگیردار نوشتارهایی دارند و حتی در مورد بیماریهای واگیردار سایر کشورها نیز منابعی در یونان به رشته تحریر درآمده و در مورد بیماریهای شایع فلات ایران هم صحبت کردهاند.
یکی از قدیمیترین موارد مکتوب در مورد بیماریهای واگیردار مربوط به خدایان المپیوس است. یونانیان 1500 سال قبل از میلاد معتقد بودند 12 خدا وجود دارد که در کوه المپیوس زندگی میکنند و هر خدا مسئول کاری است و بیماری در اثر خشم خدایان رخ میدهد.
یکی از بیماریهایی که در طول تاریخ در مورد آن زیاد نوشته شده طاعون است. یونانیها معتقد بودند خشم خدایی به نام «اپولو» است که باعث ایجاد طاعون میشود.
البته تلقی که امروزه از طاعون داریم با تلقی که در گذشته بوده، متفاوت است. امروزه ما میگوییم طاعون در اثر باکتری یرسینیا به وجود میآید اما در گذشته چیزهای دیگری در کنار طاعون مطرح میشده است.
در قرن پنجم پیش از میلاد بقراط که پدر طب شناخته میشود، با اینکه به چندخدایی معتقد است در مورد بیماریها اصول مشخصی را نوشته و دلیل بیماریها را بیان کرده است و چهار خلط را در نظر میگیرد که به علت به هم خوردن آنها بیماریها به وجود میآید.
بقراط کتابی به نام اپیدمیا دارد که در آن به بیماریهای واگیردار پرداخته است که از قدیمیترین منابع در خصوص بیماریهای واگیردار به شمار میرود. در این کتاب مطرح میکند بیماریهای واگیردار بیماریهایی هستند که میتوانند مخصوص به یک منطقه خاص باشند یا نباشند. اگر مختص یک منطقه بودند به آن آندمی گفته میشود. مثلاً در ایران نقاطی است که سالک در آنها شایع است.
تلقی دیگر هم این است که یکسری بیماریهای واگیردار اختصاص به منطقه خاصی ندارد و به صورت دورهای شیوع پیدا میکند. در کتاب الفصول، بقراط از بیماریهایی یاد میکند که در بهار و پاییز شایع میشوند. برای بیماریهایی که در همه سرزمینها به صورت دورهای در فصول خاص شیوع پیدا میکنند در منابع اسلامی اصطلاحات خاصی به کار برده شده است. از جمله این اصطلاحات وبا و طاعون است که برای همه انواع بیماریهای واگیردار مطرح شده است و از شایعترین کلماتی هستند که در منابع بیان شده است. اصطلاح حصبه(که به معنای تیفوئید نیست بلکه به معنای سرخک امروزی است) آبله، جذام، زکام و سرفه نیز در منابع مطرح شده است.
این بیماریهای واگیردار میتواند کشنده باشد یا نباشد مثل زکام که کشنده نیست اما در پاییز معمولاً شایع میشود. در مقابل بیماریهایی مثل طاعون، دورهای و کشنده بودهاند. گورهای دسته جمعی مربوط به آن تاریخ پیدا شده که با بررسی DNA آنها متوجه میشویم به دلیل طاعون فوت کردهاند.
در طول تاریخ پزشکان، مورخان و فقیهان از اصطلاحات مختلف برای بیان بیماریهای واگیردار استفاده کردهاند.
میدانیم که در یونان طاعونی بین سالهای 427 تا 430 قبل از میلاد رخ داده و مورخی به نام توسیدس که خودش هم به آن مبتلا و از آن نجات پیدا کرده در خصوص آن نوشته است. در سال 541 پیش از میلاد در رم شرقی نیز طاعونی شیوع پیدا کرده که تا فلات ایران نیز منتشر شده که مصادف با زمان حکومت ساسانیان در ایران بوده و به طاعون شیرویه معروف شده است که برخی پادشاهان ساسانی نیز در اثر این طاعون از بین رفتهاند.
در کتابهای دینی و متون مقدس هم بحث طاعون مطرح بوده است. در کتاب عهد عتیق در مورد قوم بنیاسرائیل آمده است که خداوند برای اینکه آنها را عذاب کند طاعون فرستاد. در میان اعراب نیز اشعاری در خصوص بیماریهای واگیردار داریم مثلاً در مورد تبی که شبیه مالاریا بوده شعر گفته شده است. در اشعار اعراب جاهلی در مورد مالاریا به شکل خاصی صحبت شده است. در خصوص طاعون نیز که هم انسان و هم حیوان به آن مبتلا میشوند صحبت شده و از آن به عنوان «عدسِ» یاد شده است.
اما آیا در قرآن و روایتها در خصوص بیماریهای واگیردار صحبت شده است؟ در پاسخ باید گفت: به صورت مستقیم در آیات قرآن کلمه واگیردار و یا طاعون نیامده اما آیاتی مطرح است که در تفسیر آنها گفته شده که به بیماریهای واگیردار اشاره دارد.
مثلاً در تفسیر آیه 243 سوره بقره که میفرماید: «أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ خَرَجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَهُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقَالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُوا ثُمَّ أَحْيَاهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَشْكُرُونَ؛ آيا از [حال] كسانى كه از بيم مرگ از خانههاى خود خارج شدند و هزاران نفر بودند خبر نيافتى پس خداوند به آنان گفت تن به مرگ بسپاريد آنگاه آنان را زنده ساخت آرى خداوند نسبت به مردم صاحب بخشش است ولى بيشتر مردم سپاسگزارى نمىكنند»، گفته شده است که پیامبر قوم بنیاسرائیل به آنها گفت که برای جهاد آماده شوید اما آنها بهانه آوردند که در آنجا طاعون است و فرار کردند که خداوند آنها را به طاعون که از آن فرار میکردند مبتلا کرد و همه مردند. پیامبر دیگری از آنجا عبور میکرد و از خداوند خواست آنها را زنده کند و خداوند آنها را زنده کرد. در تفاسیر گفته شده که آنها به بیماری واگیردار مبتلا شدند و مردند.
در آیه 97 سوره طه که در مورد سامری است نیز گفته شده که حضرت موسی سامری را نفرین کرد و او به بیماری مبتلا شد که از همه دوری میکردند. آیه 41 و 44 سوره «ص» در مورد حضرت ایوب است که به بیماری پوستی مبتلا بود و اینکه همه از او دوری میکردند، نشان میدهد در گذشته این تلقی بوده که این بیماری واگیردار است.
پس ذهنیت واگیردار بودن بیماریها از گذشته وجود داشته است. سوره مسد در مورد ابولهب است که پیامبر(ص) را آزار میداد. ابولهب دچار بیماری واگیردار شد و کلمه «عدسِ» را در مورد وی به کار بردهاند که غدد لنفاوی در بدن او متورم شد و همسران و فرزندانش گفتند این بیماری سرایت دارد و از او دوری کردند. مفسرین گفتهاند غلامان او چاله عمیقی کندند و با چوب او را داخل چاله انداختند و بر روی او سنگ ریختند. سوره بعدی سوره فیل است و مفسرین گفتهاند علاوه بر سنگهایی که بر روی اصحاب فیل انداخته و موجب مرگ آنها شد، بقیه آنها در اثر بیماری واگیردار از بین رفتند.
در منابع اهل سنت و شیعه در خصوص بیماریهای واگیردار روایتهایی مطرح شده که همین مسئله تأثیر اجتماعی زیادی داشته است. اخیراً که بحث کرونا مطرح شد نیز شیعه و اهل سنت به برخی از این روایتها استناد میکردند.
بحث بیماریهای واگیردار هم از جهت طبی و هم از نظر سیاسی مهم بوده و در تاریخ حکومتهایی داریم که در اثر بیماریهای واگیردار سرنگون شدهاند مثل خلافت بنیامیه که به دلیل طاعونهای متعدد ضعیف شده و بنیعباس توانست حکومت را در دست بگیرد. بنیعباس مدعی بود که این طاعونها عذابی بوده که به دلیل ناحق بودن بنیامیه شیوع پیدا میکرده است. در دوره بنی عباس طاعونی گزارش نشده که البته میتواند دلیل سیاسی داشته باشد و بنیعباس به تاریخ نگاران خود دستور داده باشد که شیوع طاعون را گزارش نکنند.
همچنین گزارش شده در گذشته برای اینکه سرزمینی را فتح کنند جنازهای که مبتلا به طاعون بوده را به داخل قلعه پرت میکردند تا مردم قلعه بیمار شوند. بیماریهای واگیردار تأثیر اجتماعی هم داشته و مردم واکنشهای مختلف به آن نشان میدادند و با توجه به باورهایی که داشتند برخی این بیماریها را عذاب و برخی رحمت میدانستند؛ برخی فرار میکردند، برخی تسلیم میشدند و این را بخشی از توکل میدانستند که راضی به رضای الهی باشند. همچنین از انوع حرزها، سنگها، ادعیه و درمانها نیز استفاده میشده است.
اما یکسری روایتها در مورد بیماریها واگیردار داریم که برخی با هم تعارض ظاهری دارد و همین تعارض موجب شده انواع مختلف بحثها در بین اهل سنت و شیعه مطرح شود که معروفترین آنها از پیامبر(ص) است که روایت شده: عربی نزد پیامبر آمد و پیامبر به او گفت چند چیز در اسلام نیست که یکی سرایت است. در جوامع اهل سنت این حدیث در چند جا مطرح شده در شیعه نیز در یک منبع اشاره شده است که در تفسیر این روایت مفسرین به مشکل برخوردهاند. مفسرین تفاسیر و تبیینهای مختلفی را بیان کردهاند مثلاً برخی مفسران گفتهاند که بیماری فاعل مستقل نیست بلکه اراده خداوند است که باعث سرایت میشود و ... .
البته برای تفسیر روایتها باید شأن صدور روایت را ببینیم که به چه کسی و چه زمانی گفته شده است. همچنین از حضرت رسول(ص) روایت شده است که شخصی که دارای بیماری است بر شخصی که سالم است وارد نشود. در جای دیگر شخصی نزد پیامبر(ص) آمد و گفت شترش دچار بیماری است و پیامبر فرمود آن شتر را با شترهای دیگر قاطی نکن تا دیگر شترها مبتلا نشوند. همچنین پیامبر(ص) فرمودهاند از کسی که جذام دارد فرار کنید همانند کسی که از شیر فرار میکند.
محدثان هر کدام از این آیات و روایتها را در جاهای مختلف استفاده کردهاند. مثلاً مسلمانان برای فتوحات به بیتالمقدس رفته بودند که در آنجا طاعون شیوع پیدا کرد و این مسئله مطرح شد که وظیفه مسلمانان چیست آیا باید به جنگ ادامه دهند یا برگردند. برخی گفتند چون پیامبر(ص) گفته سرایتی وجود ندارد باید به جنگ ادامه داد اما شخصی نزد عمر رفت و وی گفت اگر وارد شهر نشدهاید به شهر مبتلا به طاعون وارد نشوید که مسلمانان از این جمله استفاده کرده و به شهر وارد نشدند.
به دلیل همین احادیث و روایتها کتابهای مختلفی نیز توسط فقیهان در خصوص بیماریهای واگیردار نوشته شده و این فقها طاعونهایی که رخ داده بود را نیز گزارش کردهاند.
از جمله دغدغههای فقیهان این بوده که آیا بیماری سرایت میکند یا خیر؟ علت بیماری چیست؟ آیا بیماری رحمت است یا عذاب؟ بیماری برای کافران چیست و برای مؤمنان چیست؟ آیا بیماری در اثر هوای مسموم به وجود میآید (گندیده شدن هوا) یا در اثر تیری است که از سمت جنیان به انسان پرتاب میشود یا در اثر تیغ شیطان به وجود میآید؟ وظیفه شخص که مبتلا نشده چیست باید بماند یا فرار کند؟ اگر فرار کند آیا کار او با توکل و مخالفت با قضا و قدر الهی سازگار است؟
البته در منابع اهل سنت گفته شده که فرار از بیماری، فرار از قدری به قدر دیگر است و اشکالی ندارد. شیعیان هم گفتهاند فرار از بیماری اشکالی ندارد و از قدری به قدر دیگر میرویم و فرار از بیماری به معنای این نیست که از قضای الهی فرار میکنیم.
در منابع اسلامی همچنین مطرح شده که کسی که در اثر طاعون بمیرد مرگ او برابر با شهادت است به همین دلیل مطرح شده که آیا مؤمن میتواند دعا کند که به طاعون مبتلا شود؟
در منابع شیعیان هم یکسری روایتها مطرح است مثلاً از امام سجاد(ع) روایت است که طاعون برای مؤمنان رحمت و برای کافران عذاب است و یکی از علائم آخرالزمان مرگ قرمز و سفید است که مرگ سفید به طاعون تعبیر شده است. در زمان شیوع کرونا نیز برخی میخواستند آن را به عنوان علامت آخرالزمانی مطرح کنند.
در کتابهای طبی هم نسبت به بیماریهای واگیردار عقاید خاصی مطرح شده است. مثلاً پزشکان معتقد بودند این بیماریها میتواند در اثر گندیده شدن هوا (دگرگونی کیفیت هوا)، آب، غذا یا اعراض نفسانی به وجود بیاید.
یکی از مسائلی که موجب میشده بیماریهای واگیردار از منطقهای به منطقه دیگر منتقل شود، زیارتها بوده است. یا وقتی شخصی فوت میکرده و وصیت میکرده که پیکر او را در عتبات یا مکه دفن کنند، چون امکان انتقال سریع نبوده همین حمل جسد باعث ایجاد بیماری میشده است و اگر فرد فوت شده شخص مهمی بوده مردم سایر شهرها هم در طول مسیر برای دیدن پیکر ان فرد میآمدند که باعث ایجاد بیماری میشده است.
در همین راستا یکی از سؤالهای مسلمانان این بوده که حج واجب است ولی در طول مسیر طاعون شیوع پیدا کرده آیا باید به مکه بروند یا خیر؟ که در منابع اهل سنت و شیعه دستوراتی در این خصوص صادر شده است. فقهای شیعه گفتهاند که استطاعت از شخص در صورتی که در مسیر مانعی مثل طاعون وجود داشته باشد زائل میشود پس در زمان شیوع طاعون نباید به حج رفت.
در زمان کرونا نیز برخی مطرح میکردند که باید به زیارت برویم و در اماکن زیارتی ابتلا وجود ندارد و حتی مطرح میکردند که ما به زیارت رفتیم اما مبتلا نشدیم. ما میدانیم که سیستم ایمنی افراد با هم متفاوت است و اینکه کسی مبتلا نشده به دلیل این نیست که ابتلایی وجود ندارد بلکه به دلیل سیستم ایمنی بدن آن فرد است. اما در این خصوص مشکل دیگری که بروز میکند این است که افرادی که خودشان مبتلا نشدند میتوانند ناقل بیماری باشند که از نظر فقهی این مسئله که به دیگران زیان وارد میکنند را ایجاد میکند.
درمانهایی نیز که در مورد بیماریهای واگیردار ارائه شده وسیع است که یکسری در طب و یکسری در روایتها مطرح شده است. مثلاً در کتب اهل سنت یکی از درمانهای طاعون را صلوات فرستادن بر پیامبر(ص) ذکر کردهاند و نیز قرائت زیارت عاشورا در این زمینه مطرح شده است که هر کدام از اذکار و ادعیه میتواند اثر وضعی بر روح و جسم داشته باشد.
یادآوری میشود؛ علاقهمندان برای مشاهده این نشستها میتوانند وارد لینک https://digiform.ir/c۶f۱۱۴۸b۳۰ شوند و پس از ثبت نام از محتوای نشستها بهرهمند شوند.
انتهای پیام