تحویل سال و حال در توأمانی بهار جان و جهان
کد خبر: 4204278
تاریخ انتشار : ۲۹ اسفند ۱۴۰۲ - ۰۰:۳۱
یادداشت

تحویل سال و حال در توأمانی بهار جان و جهان

«تحویل سال» مقارن با «تحویل حال» به ویژه در توأمانی بهار جان و جهان، لطیفه‌ای است که در آیین‌های نوروزی از جمله خوان نوروزی و دعای شریف تحویل سال کمتر بدان توجه شده است و اساس سنت عرفانی ایرانی - اسلامی بر محور همین اصل بنیادین است.

29 اسفند***** «تحویل سال و حال» در توأمانی «بهار جان و جهان»زهرا زارع، عضو هیئت علمی پژوهشکده مردم‌شناسی در یادداشتی که در اختیار ایکنا قرار داده است، به توأمانی بهار جان و جهان پرداخته و تأکید کرده است که در هنگامه بهاری به تعبیر حدیث شریف نبوی، جان و دلمان را در معرض نسیم جانفزای قرآن قرار دهیم. مشروح این یادداشت را در ادامه می‌خوانید؛

جشن کهن نوروز، بازتابنده جنبه‌هایی از تجربه‌ها، باور‌ها و رفتار‌های صیقل‌خورده فرهنگی مردم ما در نظامی از کنش‌های آئینی است که هر ساله در آغاز بهار طبیعت و طلیعه سال نو تکرار می‌شود. این آیین شکوهمند ایرانی که سده‌های متمادی است بر جان‌های مردم حکم می‌راند، چنان با سنت اسلامی همساز و همسو شده است که تمیز دادن عناصر ایرانی از اسلامی‌اش امری دشوار است.

حقیقت آن است که فرهنگ هویت‌بخش ایرانی - اسلامی از دو سنت غنی ایرانی و اسلامی بسان تار و پود، درهم تنیده و امتزاج یافته است و انکار هر یک از این دو رکن رکین فرهنگ، به نقش بر آب زدن می‌ماند و ره به ترکستان خواهد برد.

به نظر می‌رسد که جوهره نیرومند معنوی فرهنگ نوروز و کارآمدی و خویشکاری آئین‌های آن در زندگی روزمره مردم، از عوامل پایایی نوروز در بستر زمان بوده است که از جمله آن‌ها می‌توان به این موارد اشاره کرد؛ خانه‌تکانی، نو شدن و آراستن محل زندگی که هم‌نوا با نوشدن طبیعت و رویش و حیات دوباره آن است و نیز دید و بازدید و رفت و آمد بیشتر مردم که با دور افکندن کینه‌ها و زدودن غبار‌ها به نوعی بازگشت انسان به خویشتن خویش یا نور فطرت را در نوروز محقق می‌کند. اما جدا از ارزش‌ها و کارکرد‌های فرهنگی، اجتماعی و حتی اقتصادی نهفته در کنش‌های آئینی نوروز، ماهیت فلسفی، متافیزیکی و معنوی نوروز نیز از دیگر عوامل مانایی این سنت دیرین است. نوروز نیز همچون بسیاری از آیین‌ها، ورای صورت محسوس خود، معانی متافیزیکی فراوانی در دل خویش نهفته دارد که محملی تواند بود، برای پرواز دادن روح آدمی، که در این مجال کوتاه بدان اشاره‌ای خواهم کرد.

بنابر منابع پهلوی و منابع تاریخی دوره اسلامی، جمشید، شهریار فرهمند ایرانی، پس از سال‌ها پیکار و نبرد بی‌امان بر دیوان و شیاطین انس و جن پیروز شد و زمان برپایی جشن این پیروزی را اول فروردین قرار داد. اینکه اول فروردین و آغاز اعتدال ربیعی و رسیدن زمین به نزدیک‌ترین فاصله با خورشید و پایان سرمای زمستان و جامه پوشیدن طبیعت به این شکل به جمشید نسبت داده شده، تداعی‌گر باور ریشه‌دار غلبه نور بر ظلمت در سنت ایرانی است و نکته قابل عنایت در باب جشن نوروز، دیوکشی و اژدر اوژنی جمشید است که این مضمون در منابع عصر اسلامی بازتولید شده و در قالب غلبه بر نفس و طی مراتب سلوک عرفانی عیان می‌شود و بدین ترتیب، اول فروردین روزی است که جمشید پس از چند سده جنگ با دیوان، زمین را از شر آنها پاک کرد و آن روز را عید و روز شادی نام نهاد.

شاید به اعتبار این سرچشمه قصصِ معنوی ایرانی عید نوروز است که در سنت شیعی نیز شاهد روایتی در باب نوروز متعلق به مُعَلّیٰ بن خُنَیس کوفی (درگذشته ۱۳۱ق) هستیم که ایشان راوی، پیشکار و صاحب سرّ امام صادق(ع) بوده و روایت جامع و جالبی درباره عید نوروز از امام صادق(ع) نقل کرده است که علامه مجلسی در بحار‌الانوار، شیخ حر عاملی در «وسائل الشیعه» و محدث نوری در «مستدرک الوسائل» آن را نقل کرده‌اند. در این روایت که ابعاد گسترده‌ای از قداست نوروز پیش رویمان می‌گشاید، به مسئله ظهور حضرت قائم(عج) در نوروز اشاره دارد و نظرگاه قدسی امام در باب نوروز را به تصویر می‌کشد یا روایت دیگری که در روز نوروز به امیرالمؤمنین(ع) گفته شد: امروز نوروز است و حضرت فرمودند: اِصْنَعُوا لَنا کُلَّ یَوْمٍ نَیْرُوزاً، یعنی هر روز ما را نوروز کنید.

افزون بر احادیث، در راستای گرامیداشت نوروز، از پیشوایان دینی، دستورالعمل‏‌هایی نیز صادر شده است که به نوبه خود، مُشعر بر مشروعیت عید نوروز، از منظر اهل بیت(ع) است و از جمله آنها دستورالعملی است از شیخ صدوق که در کتاب «مصباح ‏المتهجد» آورده است.

به هر تقدیر، یکی از کنش‌های آئینی نوروز که در هزاره‌های تاریخی به شکلی انسجام‌یافته در قالب نظام فرهنگی ایرانی نهادینه شده و دربردارنده سویه‌های نمادین و سمبولیک است، چیدن خوان نوروزی در طلیعه بهار است که امسال توأمانی آن با سفره پربرکت افطار حکم نورٌ علی نور دارد. خوان نوروزی که امروزه از آن هفت‌سین یاد می‌شود با هفت امشاسپند در سنت مزدایی که نمایانگر مراتب قوس صعود روح آدمی است، مطابق می‌افتد که اگر بخواهیم با وادی‌های سلوکیِ منطق الطیر عطار آن را تبیین کنیم، عبارتند از: مرداد(وادی طلب)، خرداد (وادی عشق)، اسفندارمذ (وادی معرفت)، شهریور (وادی استغنا)، اردیبهشت (وادی توحید)، بهمن (وادی حیرت) و سپنته مینیو (وادی فنا) و صدالبته که ما امروز از این پیام معنوی و روحانی خوان نوروزی به دور افتاده‌ایم.

در حقیقت «تحویل سال» مقارن با «تحویل حال» لطیفه‌ای است که در آیین‌های نوروزی از جمله خوان نوروزی و دعای شریف تحویل سال کمتر بدان عنایت شده است و اساس سنت عرفانی ایرانی - اسلامی بر محور همین اصل بنیادین است، چنانکه هفت‌سین نوروزی نیز حامل همین معناست و شوربختانه در روزگار ما چنان تقلیل معنا یافته و از ابعاد سمبلیک و متافیزیکی‌اش غافل شده‌ایم که فقط به ذکر خواص سیر و سماق و سنجد در خوان نوروزی بسنده می‌کنیم. حال آنکه سرّ این دعا در طی هفت شهر عشق و نیل به مقام والای احسن حال است. «حَول» در دعای عید نوروز، به معنای «سال» و «احوال» جمع حال است، و در این دعا از خداوندی که مقلب قلوب و ابصار، و مدبر لیل و نهار است و سال و حال به دست اوست و صیرورت، تحول، تعالی، رشد و کمال موجودات، همه به خواست اوست، می‌خواهیم که فطرت ما را که از جنس نور است و در بحبوحه دنیا به آلودگی و تاریکی گرائیده است، همسو با تغییر و دگرگونی طبیعت ظاهری، در مسیر شکوفایی و بالندگی قرار دهد که همانا بازگشت به فطرت است. چنانکه در عید فطر نیز پس از یک دوره ترک شهوات و امیال، مسلمانان بازگشت به فطرت را جشن می‌گیرند.

با بیتی از خواجه راز، حافظ شیرازی سخنم را مزین می‌کنم که می‌فرماید: نوبهار است در آن کوش که خوشدل باشی/ که بسی گُل بدمد باز و تو در گِل باشی

و خوشدلی و خوش احوالی و حُسن حال، دمی است که آدمی از علقه‌های خاکی دل برهاند و چه نیکوست که در سال جدید رویش و نو شدن طبیعت قرین با رویش و نو شدن ماست، در رمضان المبارک که بهار دل‌ها و ربیع قرآن است و چه بایسته است که در هنگامه بهاری به تعبیر حدیث شریف نبوی، جان و دلمان را در معرض نسیم جانفزای قرآن قرار دهیم که فرمودند: «غنیمت شمرید باد بهاری را که با کالبد‌های شما آن کند که با درختان شما».

گفت پیغامبر ز سرمای بهار/ تن مپوشانید یاران زینهار

زانک با جان شما آن می‌کند/ کان بهاران با درختان می‌کند

مولانا در مثنوی معنوی با ذکر این حدیث شریف به رمزگشایی عرفانی از آن همت کرده و از معانی باطنی این حدیث پرده می‌گشاید و شرح می‌دهد که عقل و جان، عین بهارست و بقا و گوهر درون آدمی همین عقل و جان است که با رستن از نفس هویدا می‌شود.

«احسن الحال» را در این ایام نورانی پیش رو، برای همگان از درگاه ربوبی آرزومندم.

انتهای پیام
captcha