به گزارش ایکنا، غلامحسین رحیمی؛ استاد دانشگاه تربیت مدرس، 26 بهمنماه در هماندیشی علمی «فرهنگ پیشرو در تمدن اسلامی» که در دانشگاه باقرالعلوم(ع) برگزار شد با اشاره به سخنان برخی مبنی بر اینکه ما باید تمدن اسلامی را از حضرت نوح(ع) آغاز کنیم، گفت: بنده واقعا دوست دارم تمدنی داشته باشیم که تعالیم حضرت نوح(ع) آغاز شود و با تکامل آن در دوران پیامبر اسلام(ص) همه را به سعادت برساند و اگر این کار بشود چه خواهد شد ولی به نظرم چنین تفکری آرمانگرایانه است و در اجرا قابلیت تحقق ندارد لذا باید هر موضوع کلی توصیفی را به یکسری مؤلفه و شاخصه تقسیم و تعریف کنیم تا وفاق عمومی پیرامون آن شکل بگیرد.
وی با بیان اینکه مثلا قدرت و علم چون به یکسری شاخص کمی تقلیل یافته است قابلیت قیاس و سنجش دارد، افزود: باید مؤلفههای کلیدی تمدن مانند نظمپذیری و جامعهپذیری، حکمرانی و مدیریت مناسب را استخراج کنیم تا مسیر جامعه به آن سمت وفاق یابد؛ مرحوم علامه جعفری در دهه 60 در یکی از آثارش نوشته است که 364 تعریف از فرهنگ وجود دارد زیرا هر کسی به سیاق خود آن را تعریف میکند یا در مورد فلسفه آنقدر تعریف داریم چون هر کسی از زاویه خود تعریف کرده است لذا وفاق ایجاد نخواهد شد.
رحیمی با بیان اینکه اولین نفری که از فرهنگ پیشرو نام برده است علامه جعفری در نیم قرن قبل است، گفت: ایشان فرهنگ پیشرو را متعالی و آرمانی میداند و از پایگاه یک عالم دینی به توصیف آن پرداخته و چندان دغدغهای از فرهنگ در نسبت آن با عالم واقع ندارد در حالی که اگر بخواهیم تعریف عملیاتی داشته باشیم زمانی این فرهنگ پیشرو است که فرهنگهای دیگر را از خود متاثر کند. همچنین در عرصههای مختلف بتواند الگو باشد و سرمشق بنویسد هرچند نتواند آرمانی باشد مانند تاثیری که امروز فرهنگ غرب بر همه فرهنگها گذاشته است.
استاد دانشگاه تربیت مدرس افزود: علوم جدید از مثال و مصداق برای تبیین مطالب خود بهره میبرد ولی ما کمتر از این ظرفیت در ترسیم نظرات خود بهره میبریم. امروز وقتی سخن از اثرپذیری از فرهنگ غرب به میان آید همه مردم آن را درک میکنند.
رحیمی با بیان اینکه آیا ما اسلامزدگی داریم یعنی اگر کسی به دانشگاه ما آمد و 5 سال درس خواند اسلامزده(همانند تعبیر غربزده) میشود، تصریح کرد: اگر اینطور نیست یعنی اسلام بر نهادهای علمی و اداری و مدیریتی ما حاکم نیست که بخواهد دیگران را اسلامزده کند در حالی که غربزده زیاد داریم چون نهادهای آنها جوهره اثرگذاری دارند.
استاد دانشگاه تربیت مدرس افزود: اگر چند مؤلفه اصلی برای یک تمدن مشخص کنیم یکی از ارکان اصلی آن نظام علمی و فناوری است یعنی نظام علمی و فناوری پیشرو تمدن پیشرو و نظام علمی و فناوری مقلد تمدن و فرهنگ مقلد درست میکند. به نظر بنده تمدن بر فرهنگ تمدن مقدم است چون تمدن است که فرهنگ تمدنی را میسازد گرچه به مرور زمان رابطه دوسویه بین آنان شکل میگیرد.
رحیمی به طرح دو پرسش پرداخت و ادامه داد: اولین پرسش آن است که نسبت میان فرهنگ تمدنی و فرهنگ چیست یعنی آیا این فرهنگ پیشرو است که تمدن پیشرو ایجاد کرده است یا برعکس. آیا در قلمرو جوامع اسلامی چنین فرهنگ پیشرویی ایجاد شده است که تمدن پیشرو درست کند؟ در صورت پاسخ مثبت آیا میتوان مؤلفههای آن را شمارش کنیم و برای امروز متناسبسازی کنیم؟ برخی معتقدند برای مرجعیت علمی، پرسشگری و جویشگری، تربیت علمی، پیشگامی و پیشتازی، رهبری و پیشوایی باید با هم ترکیب شوند تا مرجعیت علمی درست کنند و محل رجوع دیگران باشد همچنین دیرپایی تمدن در مقام مرجعیت سبب پیشرو بودن آن تمدن است.
استاد دانشگاه تربیت مدرس با اشاره به چند برش زمانی در بحث تمدن، گفت: این برشهای تمدنی میتواند از مقاطعی مانند 100 سال پیش، 50 سال قبل، مقطع انقلاب و از سال 1400 تشکیل شود و با هم مقایسه کنیم تا سیر تحول تمدنی خود را بسنجیم و بدانیم در کجا عقبگرد کرده و در کجا پیش رفتهایم. اعتقاد بنده بر این است که در جمهوری اسلامی باید توجه ویژه به محتوا و معنای تمدن اسلامی با فرض پیشرو بودن داشته باشیم و تمدن اسلامی گذشته هم یکسری مؤلفهها را در اختیار ما قرار میدهد. اعتقاد بنده این است که اگر بخشهایی از تمدن گذشته اسلامی بازسازی شود کماکان امروز هم برای ما مفید خواهد بود در غیر این صورت تقلید از فرهنگ و تمدن غرب افزایش خواهد یافت.
رحیمی اضافه کرد: ما ریشه فرهنگی و میراث تمدنی خیلی قوی داریم که اگر این پیوند برقرار نشود هم ناشکری است و هم بیریشگی. چرا ما واردات علم را در دوره قاجار شروع کردیم چون پیوند ما با گذشته قطع شد. آیندهسازی مبتنی بر اصول اسلامی تجربهشده که کارآمدی آن در میدان عمل به اثبات رسیده است باید صورت بگیرد. ما باید دائما بین گذشته، حال و آینده رفت و آمد داشته باشیم و آینده را با توجه به حال و گذشته بسازیم و آن را با آموزههای اسلامی پیوند دهیم.
رحیمی با بیان اینکه اگر ابن سینا و ملاصدرا و ... نتوانستند پیوند بین فیزیک و دین ایجاد کنند شاید ما هم نتوانیم و نباید دوباره تجربه کنیم، گفت: امروز هم آیتالله جوادی آملی نظری اینگونه دارد لذا باید از کلیات بگذریم و وارد جزئیات شویم. شیخ بهایی نمونه خوبی است زیرا هم ریاضیدان، هم فیزیکدان، هم فیلسوف و فقیه و متکلم است. او کتاب ریاضی نوشته است ولی آیا آثاری از محدث و عرفان او در آن وجود دارد یا خیر؟ دقیقا فصل به فصل را جلوی خود بگذاریم و قضاوت کنیم. بنابراین اگر رویکرد ما به میراث تمدنی نامناسب باشد آفات زیادی دارد، مثلا طرح علم دینی در یک دهه قبل مطرح و بعد هم فروکش کرد ولی چرا؟ چون رویکرد ما نامناسب بود. اساسا زیرساختها فراهم نیست و اسناد پشتیبان نداریم و به همین دلیل هم با شکست مواجه میشویم.
وی با بیان اینکه اهداف علمی و پیشرفت کشور توسط رهبری تعیین میشود، افزود: متاسفانه باز در خیلی از موارد ما در محیط حوزه و دانشگاه این اهداف را تکرار میکنیم در حالی که باید به سمت جزئیات و حل مسائل پیش برویم نه اینکه دوباره آن را به صورت کلی تکرار کنیم لذا باید هر کسی گوشهای از کار را بر دوش بگیرد.
رحیمی تصریح کرد: باید استادان تمدن پیشرو جایگزین شوند، البته این مسئله به صورت تجربه منفی در دوره قاجار انجام شده است یعنی معلمان بومی کشور را کنار زدند و معلمانی از کشورهای دیگر آوردند لذا علم ما وارداتی شد و واضح است که ارتباط جامعه با پیشینه تمدنی خود قطع میشود حتی امیرکبیر هم چارهای نداشت تا استاد از خارج بیاورد و حتی روش علمی جایگزین روش حکمی اسلامی شد و بار فرهنگی سنگینی بر ما وارد شد و امروز هم اگر رویکرد نادرست داشته باشیم آفات زیادی به دنبال دارد.
انتهای پیام