به گزارش خبرنگار ایکنا، مراسم افتتاحیه هفتمین کنگره علوم انسانی اسلامی و ششمین جایزه جهانی علوم انسانی اسلامی، امروز دوشنبه 22 آبان ماه، در فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران برگزار شد. محمدعلی زلفیگل؛ وزیر علوم، تحقیقات و فناوری، در این کنگره به سخنرانی پرداخت که در ادامه میخوانید:
قبل از بیان هر مطلبی وظیفه خودمان میدانیم یاد و خاطره شهدای عزیزمان را گرامی بداریم که بزرگترین سرمایه خود یعنی جان عزیزشان را در طبق اخلاص قرار داده و از امنیت ما دفاع کردند. همین حالا که ما در کمال آرامش و امنیت زندگی میکنیم رزمندگان ما بخشهای امنیتی، انتظامی، سپاه و ارتش، در اقصی نقاط کشور، جاننثاری کرده و برای ما امنیت را تامین میکنند. دو نعمت شامل امنیت و سلامت که اسلام بر آن تأکید کرده باید همواره مورد توجه مردم و مسئولان ما باشد. برای مشخص کردن اهمیت امنیت و سلامت لازم است اشاره کنم که تصورش را بکنید آن اتفاقاتی که در غزه در حال رخ دادن است و مدعیان حقوق بشر و کسانیکه ادعای آزادی و اخلاق دارند از کنار اینهمه جنایت میکردند و حتی حمایت همه جانبه میکنند در کشور ما اتفاق میافتاد یا فرض کنید اگر یک روز آب یا برق یا گاز تهران قطع شود تصورش را بکنید که چه اتفاقی میافتد؟ اینجاست که باید قدردان همه افرادی باشیم که این اهمیت و آسایش را برای ما فراهم میکنند.
لزوم توجه توأمان به آسایش و آرامش در علوم انسانی
هدف از دانش و دانایی و دانش و دینداری، آسایش و آرامش انسان و ارتقای روح و روان وی است. رشتههای علوم طبیعی همه تلاش خود را میکنند که آسایش را برای بشر تامین کنند اما رشتههای علوم انسانی و مخصوصاً علوم انسانی اسلامی همه تلاش خود را میکنند به بشر یاد دهند که چگونه از تکنولوژی و طبیعت برای رسیدن به آرامش خود استفاده کند و به همین دلیل ما آسایش و آرامش را در کنار هم مورد توجه قرار میدهیم چون آسایشی مقبول است که همراه با آرامش باشد.
در زمینه سلامت هم باید گفت که سلامت انواع مختلفی از جمله اجتماعی، جسمی، روحی و معنوی دارد و اگر در پی این هستیم که سلامت یک جامعه و شهروندان آن را تامین کنیم صرف توجه به سلامت جسمی کفایت نمیکند بلکه سلامت روحی و معنوی نیز مکلمل سلامت جسمی است و سلامت روحی و روانی را رشتههای علوم انسانی اسلامی محقق میکنند. اگر بخواهیم یک نتیجهگیری ساده داشته باشیم باید بگوییم که ما باید شخصیت علمی بشری و هر جامعهای را جامع الاطراف و یکپارچه و هر رشتهای را یک تکه از آن پازل علمی ببینیم.
اینکه در کشور ما شرایطی ایجاد شده که بخشی قابل توجهی از نخبگان، رشتههای خاصی را مد نظر دارند و توزیع متوازن استعدادها در رشتههای مختلف را نداریم برای ما مسئله است و باید نخبگان علت آن را تشریح کنند. در کشورهای پیشرفته اتفاقاً سعی میکنند نخبهترین افراد را به سمت علوم انسانی هدایت کنند چون آنها راهبری و مدیریت جوامع را در نظر دارند. اما چه شده که استعدادهای برتر ما سمت رشتههایی که باید مدیریت جامعه را بر عهده داشته باشند نمیروند لذا ما دست نیاز به سمت نخبگان علوم انسانی دراز میکنیم که کمک کنند به سمت توزیع متوازن استعدادها در رشتههای علوم انسانی برویم وگرنه آثار بدی در بلند مدت دارد.
آثار ارتباط حوزه و دانشگاه
رشتههای علوم انسانی هستند که کمک میکنند نوعپذیری، دانشپذیری و قانونپذیری در جامعه محقق شود. در نگاهی کلانتر این رشتههای علوم انسانی هستند که پایش فرهنگی جامعه را انجام میدهند و بزرگترین سرمایه هر کشوری فرهنگ و آرمانهای آن جامعه است. فرهنگ با نوع گفتار و رفتار یک جامعه مرتبط است و فرهنگ فکر را شکل میدهد و فکر هم احساس و عمل را شکل میدهد بنابراین اگر دنبال یک جامعه الهی هستیم که هر شهروند در آن، آنچه برای خود میپسندد برای دیگران هم بپسندد و آنچه برای خود نمیپسندد برای دیگران هم نپسندد و جامعه فقط بر مبنای کنترلهای بیرونی اداره نشود بلکه بر اساس کنترلهای درونی هم اداره شود نیازمند توجه به علوم انسانی اسلامی هستیم چراکه در جوامع لائیک مردم صرفا با قوانین کنترل میشوند اما در جوامعی که بر اساس شرع اداره شوند بر اساس کنترلهای درونی همانند اعتقاد به حلال و حرام، ایمان، اخلاق افراد و توجه به معاد اداره میشوند.
با این نوع نگاه علوم انسانی اسلامی در کشور ما باید سرمشقنویس باشد. اگر این نوع نگاه نباشد رشتههای علوم انسانی ما در بسیاری از موضوعات صرفاً مشقنویس هستند چون سرمشق را کسانی دیگر نوشتهاند در حالیکه باید تلاشمان سرمشقنویسی باشد چون مقر اصلی علوم انسانی اسلامی در جمهوری اسلامی ایران است که با ارتباط حوزه و دانشگاه ایجاد شده است و یکی از کارهای خوبی که کنگره علوم انسانی اسلامی انجام داده ارتباط قوی دانشگاه و حوزه است و ما در وزارت علوم سعی کردیم به صورت نظاممند به آن توجه کنیم و سعی کردیم خروجی ارزیابیهای ما منجر به ارتباط بین حوزههای علمیه و دانشگاهها شود و خوشبختانه در بدو ورود به وزارت علوم، مرکز پژوهشهای علوم قرآنی را توسعه داده و علوم انسانی را به آن اضافه کردیم.
باید سعی کنیم منافع حوزویان و دانشگاهیان را به همدیگر گره بزنیم و برای مثال در ارزیابی، به بروندادهای علمی و فناوری مشترک بین حوزویان و دانشگاهیان ضریب ویژه دادیم و چنین کارهای علمی امتیاز بیشتری میگیرند چون اعتقاد داریم از غنا و کیفیت بهتری برخوردار خواهد بود. بنابراین درخواستم این است که برای دورههای بعدی بر روی نظام انگیزش و سنجش بروندادهای رشتههای علوم انسانی به عنوان سرفصلهای دریافت مقاله توجه کنید چون چنین کارهایی در سیاستگذاری علم و پژوهش و فناوری، به ما کمک میکند چراکه چنین علومی، جامعه را با کنترلهای درونی و بیرونی اداره میکنند و جامعه را در مسیر درست قرار میدهند.
در دوران سلطنتی و ارباب رعیتی چون حاکم جائر بر مسند حاکمیت قرار دارد اگر کسی قانون را رعایت نکند قابل تقدیر است ولی در جمهوری اسلامی ایران، عدم رعایت قانون چون بر مبنای شرع انور است نه تنها جرم بلکه گناه هم هست بنابراین اینکه عرض کردم رشتههای علوم انسانی فرهنگساز هستند به این دلیل است که علاوه بر رعایت شرع، رعایت قانون را هم نهادینه میکنند و قوانین را از کودکستان تا دانشگاه به ما آموزش میدهند. یکی از دوستان بنده به ژاپن رفته بودند تعریف میکردند که یک روز در مسیرم متوجه شدم کودکان دبستانی در خیابان مشغول جمع کردن آشغال هستند و وقتی به دانشگاه رسیدم از استادم پرسیدم علت چنین کاری چیست که میگفت میخواهیم به مردم بفهمانیم اگر اشغال را در خیابان بریزند فرزندانشان باید آنها را جمع کنند لذا با چنین کاری اقدام به فرهنگسازی میکنیم.
افزایش خوباوری با پیروزی انقلاب اسلامی
اکنون سؤالات مهمی وجود دارد از جمله اینکه چه کاری کنیم که سرمایه اجتماعی نظاممان افزایش پیدا کند؟ چه باید کرد که دنیا بفهمد جمهوری اسلامی ایران هر چیزی که برای خود میپسندد برای دیگران هم میپسندد و چیزی که برای خود نمیپسندد برای دیگران هم نمیپسندد؟ چگونه کرسیهای آزاداندیشی را در دانشگاهها توسعه دهیم؟ برای جوانی جمعیت چه باید کرد؟ چگونه تابوی نظریات غربی را بشکنیم و دانشمندان ما هم بدانند که آنها هم میتوانند نظریه ارائه دهند؟ اینها سؤالات مهمی هستند که علوم انسانی ما باید به آن جواب دهند. ما باید جسارت داشته باشیم و به خودمان و فرزندانمان بیاموزیم که ما هم میتوانیم لغات و نظریات جدیدی را خلق کنیم. مگر دانشمندان کشورهای دیگر تعداد چشم و گوش بیشتری دارند یا هوش آنها بیشتر است؟ واقعیت این است که اصلا اینگونه نیست.
به لطف انقلاب اسلامی حس خودباوری در میان مردم و دانشمندان ما شکل گرفت. تا قبل از انقلاب اسلامی در دانشگاههای ما اساسا دوره دکتری وجود نداشت و کارشناسی ارشد در چند رشته بود اما انقلاب اسلامی این باور را ایجاد کرد که استادان ما میتوانند دانشجوی دکتری پرورش دهند و اخیرا دوره پسادکتری هم توسعه پیدا کرده است. این حس خوباوری و جسارت به وسیله رشتههای علوم انسانی حاصل میشود لذا باید مورد توجه جدیتر قرار گیرد. نکته دیگر اینکه مرتبط کردن علوم انسانی با علوم وحیانی نقطه قوت علوم انسانی در کشور ماست.
در علوم انسانی سکولار توجهی به جنبههای وحیانی نمیشود اما در علوم انسانی اسلامی مباحثی همانند پاسخگویی در روز قیامت، از خصوصیات منحصر به فردی هستند که علوم انسانی برگرفته از اسلام میتواند با استدلالهای قوی و احادیث اسلامی برای مردم تبیین کند. راهبری علم نافع هم وظیفه علوم انسانی است و مسئولان علمی کشور باید اجرا کننده منویات دانشمندان علوم انسانی باشند. چنین مواردی تاکنون در کنگره بینالمللی علوم انسانی اسلامی مورد توجه قرار گرفته و انشاءالله از این به بعد هم به چنین مواردی در این کنگره توجه شود.
انتهای پیام