به گزارش خبرنگار ایکنا، نشست نقد کتاب «دوران داوری» امروز سهشنبه 30 خرداد در فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران برگزار شد.
حجتالاسلام والمسلمین محمدرضا زائری، رئیس اندیشگاه فرهنگی سازمان اسناد و کتابخانه ملی، در این نشست سخنرانی کرد و گفت: همیشه در حوزه نقد مشکل داشتهایم؛ در حالی که در جلسات خصوصی مسائلی از جانب برخی از فرزانگان مطرح میشود که بسیار ارزشمندند، اما همان افراد حاضر نیستند این نکات را اعلام عمومی کنند، چون میگویند با فلانی رفیق هستیم یا دنبال دردسر نمیگردیم. به همین دلیل نقد رونق پیدا نمیکند و یکی از دلایلی که فضای آکادمیک ما دائماً افت میکند همین مسئله است.
وی ادامه داد: در چند روز گذشته مشغول مطالعه چند کتاب بودم و باید اعتراف کنم یکی از ایرادهای بنده در خواندن کتاب این است که چند کتاب را با هم میخوانم که کتاب خاطرات ریمون آرون ترجمه عبدالحسین نیکگهر یکی از کتابهایی بود که در این ایام مطالعه کردم. مسئله اصلی در صد سال اخیر در ایران تجدد است و یکی از مواردی که کمتر به آن توجه شده این است که حتی درباره انقلاب اسلامی از این زاویه میتوان تحلیلهای مختلفی اراده داد، اما به این مسئله هم کمتر به توجه شده است مخصوصا مسئله مهم این است که بعد از سالهای آغازین دهه پنجاه چه اتفاقاتی رخ داد که منجر به انقلاب اسلامی شد؟ آن دوره در تاریخ ما اهمیت بسیاری دارد و ریشه بسیاری از مسائل و پدیدههای امروز حتی حجاب در صد سال گذشته است.
حجتالاسلام زائری با اشاره به اهمیت توجه به مسئله تجدد، تصریح کرد: یکی از نقاط قوت کتاب «دوران داوری» این است که تبیین میکند دکتر داوری در نود سال از معدود روشنفکرانی بوده که از مرحله روزنامهنگاری گذشته و به مرحله استاد دانشگاه و سپس یک نظام فکری منسجم رسیده که مسئله تجدد را درک کرده است. بسیاری از افراد مسئله تجدد را درک نکردهاند، در حالی که دکتر داوری در این زمینه دانش و اطلاعات و فرصت کافی در اختیار دارد، اما شخصی همانند دکتر شریعتی زمان کافی نداشت که به مراحل بعدی تفکر و اندیشه برسد.
وی افزود: شروع و پایان کتاب و فصلبندی و جملات ابتدای فصل بسیار مناسب است و آقای زارع برای تبیین اندیشه و کلام دکتر داوری زحمت زیادی کشیدهاند. قدرت روایت کتاب قابل تحسین است و میتواند الگویی برای آشنایی نسل جدید با چنین بزرگانی باشد، هرچند بعداً قابلیت بازنگری دارد. یکی از دلایلی که امروزه شکاف و گسست نسلی عجیبی با جوانان نسل جدید داریم این است که بزرگان جامعه را به نسل جدید معرفی نکردهایم. حتی در بین قشر نخبه کشور نیز هر چیزی که از غرب بیاید جذابیت زیادی دارد و باعث شیفتگی است، در حالیکه «گوهری کز صدفِ کُون و مکان بیرون است» هم داشتهایم، ولی کمتر آنها را معرفی میکنیم.
رئیس اندیشگاه فرهنگی سازمان اسناد و کتابخانه ملی با اشاره به نقاط قوت این کتاب، بیان کرد: در این کتاب اطلاعات بسیاری وجود دارد که ارزشمند است و برای تشریح تفاوت افکار دکتر داوری با کسانی همانند سروش و فردید تلاش کردهاند که این هم ارزشمند است. یکی از مشکلات ناشران این است که به هزار و یک دلیل، از جمله فضای نشری که با آن مواجه هستیم، به کتابسازی به معنای حرفهای تن نمیدهند، در حالیکه ناشر باید به طرح جلد، فصلبندی و فهرست آثار به خوبی توجه کند. در این کتاب ابهاماتی وجود دارد؛ از جمله اینکه وقتی به رابطه عاطفی دکتر داوری با دخترانشان اشاره کردهاند به سرنوشت دختران ایشان پرداخته نشده است. در یکی دو جا هم افتادگیهایی وجود دارد که حدس میزنم به سبب ممیزی باشد.
در ادامه این نشست حامد زارع، نویسنده کتاب «دوران داوری» گفت: بنده چند نکته درباره کتاب به صورت مختصر بیان میکنم. این کتاب به سبب موضوع نه سبک نویسندگی، کتابی بینرشتهای است و دکتر داوری هم گفتهاند که من در مرز روزنامهنگاری و فلسفه حرکت میکنم و شاید منظورشان این باشد که به امر واقع اهمیت زیادی میدهند. به همین دلیل این کتاب سرشار از دادههای تاریخی منبعث از زندگی دکتر داوری است، اما کتابی تاریخی نیست، بلکه تفسیری از تاریخ است.
وی افزود: کتاب یک تز اصلی دارد و آن اینکه انبوهی از چهرههای روشنفکری ایران در دهههای چهل و پنجاه در برابر خرد فلسفی ایستادند و مانعی برای توسعه شدند. دکتر داوری مجزا از این موج است. همچنین این کتاب نثر فلسفی ندارد، بلکه نثری عمومی دارد، اما در عین حال نثر آن منحصربهفرد است.
عبدالجواد موسوی، شاعر و روزنامهنگاری، نیز در سخنانی گفت: از توفیقات خودم میدانم که سالیان متمادی در جلساتی به مناسبت تولد آقای دکتر داوری یا بزرگداشت ایشان حضور مییابم. باید به چند نکته اشاره کنم؛ اول اینکه بارها از زبان دکتر داوری داستانهایی درباره غلامحسین ساعدی، باقر پرهام و بزرگان معاصر شنیده بودم و از ایشان درخواست کردم آنها را بنویسند که امتناع کردند و گفتند بهتر است کسانی دیگر چنین کاری انجام دهند. بنده دوست داشتم اینها را در کتاب آقای زارع بخوانم، اما این داستانهای جذاب در کتاب وجود نداشتند، در حالی که این داستانها میتوانستند به برخی از ابهامات تاریخ روشنفکری معاصر پاسخ دهند.
وی گفت: زندگینامه متفکر خیلی مهم است، اما متأسفانه در روزگار ما برخی از نشریات همه تفکر یک متفکر را به زندگی وی ربط میدهند. هرچند موضوعی مهم است، اما نباید همه تفکرات فرد را به زندگی وی ربط دهیم، چون زندگینامه یک فرد اینقدر برای عامه مردم مهم نیست و این یکی از آفاتی است که باعث میشود توجه چندانی به تفکر نشود و قضاوتهای سطحی در مورد متفکران مطرح شود، بدون اینکه آثار یا مقالات آن متفکر را بخوانیم.
انتهای پیام